تفاهمی مبارک ولی ناکافی
مصوبه مربوط به پوشش زنان یک اثر مثبت و مهمی داشت که باید به آن توجه کرد و امیدوار بود که در ادامه نیز شاهد چنین وضعی باشیم. در واقع، واکنش نسبت به این مصوبه فراتر از اختلافات جناحی و سیاسی شکل گرفت.
در گذشته و در اغلب موارد هر مسئلهای که در کشور مطرح میشد، بهصورت عجیبی جامعه و کنشگران اجتماعی پیرامون آن دو دسته متضاد و قطبی موافق و مخالف و با ادبیاتی تند میشدند. این دستهبندی بر شکاف سیاسی و جناحی منطبق بود و کمتر پیش میآمد که فراتر از این شکافها کسی موضعی مستقل بگیرد.
ولی اینبار ماجرا فرق کرده است. شاید تحتتاثیر رفتار آقای رئیسجمهور که با رویکرد وفاقی و نه تقابلی است، برای اولینبار شاهد آن هستیم که مجموعهای از نیروهای سیاسی اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا و نیز نیروهایی مذهبی سنتی و مدرن و یا نیروهایی فراتر از آنان با ادبیاتی متین و سازنده و بعضاً انتقادی ولی مشفقانه نسبت به این مصوبه و اجرای آن معترض شدهاند.
البته، هرکدام با رویکرد خاص خود آن را نقد کردهاند. برخی رویکرد کلی مصوبه را در مواجهه با زنان رد کردهاند. برخی زمان اجرا را بسیار نادرست دانستهاند. برخی مواردی خاص از قانون را نقد و برجسته کردهاند.
در گزارش امروز صفحات سیاسی «هممیهن» نیز نظرات افراد بیشتری درباره این مصوبه بازتاب یافته است. این تفاهم بیش از هر چیز ناشی از سیاست وفاق و نیز وجود یک حس جمعی است که همه دستاندکاران نسبت به وضعیت عمومی کشور دارند و بر این باورند که از دست زدن به اقداماتی که هزینهدار و خطرناک باشد، پرهیز کنند.
بنابراین، شاید تفاهمی نسبی درباره برخی کارهایی که نباید کرد بهوجود آمده باشد، ولی این کافی نیست. این پایینترین سطح تفاهم در یک جامعه است. برای تحقق پیشرفت و حل مسائل جامعه نیازمند به توافقات ایجابی هم هستیم. یعنی باید توافق کنیم که چه کارهایی را باید انجام دهیم.
در شرایط کنونی ایران و به دلیل معضلات گوناگون شاید توافق بر امور سلبی و کارهایی که باید از انجام آنها پرهیز کرد، سخت نباشد؛ ولی این کار در نهایت منجر به این میشود که همه دست روی دست بگذارند و بنشینند و کاری نکنند. بنابراین، ما نیازمند توافقهای ایجابی هستیم که یکی از موارد مهم آن موضوع انرژی در ایران است.
با اطمینان میتوان گفت که از نظر انرژی و سیاستهای آن مرزهای خطر را رد کردهایم و هنوز نتوانستهایم در این زمینه توافقی کلی حتی نسبی میان مردم جامعه و مدیران و گرایشهای گوناگون آن ایجاد کنیم. در نتیجه، همچنان درجا میزنیم و هر روز وضعیت جامعه ما از حیث انرژی بدتر از دیروز است.
ناترازیها در بنزین و گازوییل را با واردات حل میکنیم. هزینه وارد کردن آن را از طریق دلارهای ناشی از صادرات نفت خام به دست میآوریم و به قیمت تقریباً رایگان صرف اموری میکنیم که مطلوبیت چندانی ندارد.
ناترازی برق و گاز را هم با واردات نمیتوان حل کرد؛ در نتیجه، گاز و برق کارخانجات را قطع میکنیم و ضربات سختی به تولید و اشتغال و درآمد مردم و توان اقتصادی کشور زده میشود. بااینحال، همه سکوت میکنند.
اغلب در اینکه انرژی گران نشود، توافق دارند؛ ولی در اینکه چکار باید کرد تا از این گرداب ویرانگر انرژی بیرون بیاییم، هیچ سخنی به میان آورده نمیشود. حتی بر حسب شنیدهها، برخی وزرا نیز محافظهکاری پیشه کردهاند و حاضر به ریسک کردن در هیچ زمینه عمومی نیستند.
این وضع دو معنی دارد؛ اول اینکه، همینطور به سوی تشدید بحران در همه زمینهها خواهیم رفت. دوم اینکه، جامعه ما فاقد زیرساخت لازم برای رسیدن به توافقات ایجابی و سازنده است.
تا هنگامی که نتوانیم در موضوعات اساسی بر مبنای علم و منافع عمومی به توافقهای پایدار و ایجابی برسیم، اتفاق مثبت قابل توجهی در جهت بهبود امور رخ نخواهد داد.
مشکل کنونی جامعه ما فقدان حداقلی از توافقات ایجابی و سازنده برای شکلگیری حرکتهای پویا با هدف نیل به توسعه فراگیر و پایدار است. امیدواریم بهزودی شاهد این نوع تفاهم نیز باشیم.