| کد مطلب: ۲۹۲۸۶

مبهوتانه می‌نگریم

سیاستگذاری مستلزم پذیرش علم، توافق جمعی، مسئولیت‌‏پذیری متناسب با قدرت و عدم ممانعت در اجرا از سوی عوامل مزاحم است. تقریباً هیچ‏کدام از این شرایط در حد لازم در دسترس نیستند.

اگر بخواهیم وضعیت سیاستگذاری در ایران را به تصویر بکشیم، باید گفت در سطح کلی مثل کسی است که ساکت ایستاده و با زاویه دید ثابتی، مبهوتانه به آینده می‌نگرد و گویی منتظر دست تقدیر است که از آستین حوادث برون آید و بلکه اتفاقی بیفتد و فرجی حاصل شود.

ولی به‌طور معمول، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. درحالی‌که همه کشورها و دولت‌های اطراف ما در نوعی تحرک و تحول سیاسی هستند، ما همچنان بر یک مدار ثابت و قابل‌پیش‌بینی به‌آهستگی حرکت می‌کنیم.

از انرژی آغاز کنیم. طی پنج‌سال گذشته سه دولت و در بازه بلندمدت‌تر طی ۴۰سال ۷دولت و ۱2مجلس با مشرب‌ها و اندیشه‌های گوناگونی آمدند و رفتند. جز دوره اصلاحات، هیچ‌کدام نخواستند و یا قبول نداشتند، و در نهایت نتوانستند و جرأت نکردند به حل پایدار مسئله انرژی نزدیک شوند. هر بار هم نزدیک شدند، تنش‌های درون‌حکومتی و یا درگیری با مردم اوج گرفت و به عقب برگشتند.

یک بار هم که در زمان اصلاحات درست شد، مجلس اصولگرای هفتم، مسئله انرژی را قربانی ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد کرد و تمام آنچه که رشته شده بود را پنبه کردند و هزینه بزرگی را بر حال و آینده مردم تحمیل کردند. مورد دیگر ارز بود که از ابتدای انقلاب و حتی مدتی پیش از آن، دو و چندنرخی شد و چنان فساد و اتلاف منابع بزرگی در ایران ایجاد کرد که سابقه ندارد.

این را هم دولت اصلاحات به سرانجام رساند و با زحمت و دردسر فراوان ارز را تک‌نرخی کرد. دولت احمدی‌نژاد ارز را تک‌نرخی تحویل گرفت و چندنرخی تحویل داد. دولت روحانی هم مدتی توانست تک‌نرخی کند؛ ولی وضعیت سیاسی او را به عقب برد و امروز همه نشسته‌اند و این وضعیت را نظاره می‌کنند که یک قلم فسادش در دولت سیزدهم نزدیک به ۴میلیارد دلار است. .

نهایت وضع امروز به ناترازی شدید ارزی و ناترازی سیاه انرژی رسیده‌ایم. به‌طوری که برای جبران کسری به‌جای گازوئیل بدترین سوخت که مازوت باشد را استفاده می‌کنیم و آلودگی هوای کشور را منفعلانه به نظاره نشسته‌ایم.

درباره سیاست خارجی هم دقیقاً همین‌گونه است. در ۱۴ماه گذشته تحولات بسیاری در منطقه رخ داده و کل ماجرا زیر و رو شده است، ولی تحرک و تنوعی در سیاست خارجی شاهد نیستیم. با آمدن ترامپ هم اوضاع متحول‌تر خواهد شد؛ ولی اینطور به نظر می‌آید که هیچ ایده و طرحی برای مواجهه با آن نداریم و همچنان سیاست‌های پیشین ادامه خواهد یافت.

درحالی‌که نیازمند تحول هستیم تا خود را با محیط جدید تطبیق دهیم و هم‌اینکه طرف‌های مقابل نیز دست ما را به‌راحتی نخوانند. در حوزه رسانه با تمدن ماهواره و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، جهان رسانه‌ای به‌کلی دگرگون شده؛ ولی رسانه رسمی کشور همان است که ۳۰سال پیش بود، بلکه چند گام هم عقب‌تر رفته است.

در تنها حوزه‌ای که تغییر می‌دهیم، مواجهه با زنان و فیلترینگ و امور اجتماعی و فرهنگی است. آن هم نه تغییری به‌روز و همراه با مقتضیات روز و مورد حمایت مردم؛ بلکه اراده اندکی از افراد و مغایر با خواست عمومی و با اجبار به اجرا در می‌آید و این مسئله حتی مانعی جدی برای تغییرات دیگر است.

محصول این‌گونه رفتارها در همه حوزه‌ها خود را نشان می‌دهد و هیچ‌کس هم کاری نمی‌کند؛ چون نمی‌توانند کاری کنند. متغیرهای سیاستگذاری به‌صورت انعطاف‌ناپذیر درآمده‌اند. نمونه آن آلودگی هواست. اگر وضعیت آلودگی هوا را در دو دهه گذشته مرور کنیم، دقیقاً متوجه می‌شویم؛ سال به سال دریغ از پارسال. همه هم نگرانیم که سال بعد بدتر ‌شود؛ ولی کسی هم به آن نخواهد پرداخت.

چون سیاستگذاری مستلزم پذیرش علم، توافق جمعی، مسئولیت‌پذیری متناسب با قدرت و عدم ممانعت در اجرا از سوی عوامل مزاحم است. تقریباً هیچ‌کدام از این شرایط در حد لازم در دسترس نیستند.

در نتیجه، همه فقط آه و ناله می‌کنند یا از گزاره‌های خوب ولی بدون ضمانت‌اجرا سخن می‌گویند و در یک جمله، مبهوتانه به آینده نگاه می‌کنند؛ آینده‌ای که مطابق میل آنان نخواهد بود.

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار