| کد مطلب: ۱۱۹۸۱

سیاست به‏‌عنوان یک حرفه

سیاست سهل و ممتنع است. سهل است چراکه می‌توان هر نظری داد و هر کسی می‌تواند نظر دهد. از تحلیل‌گر نخبه باسابقه تا فلان فرد کم‌سواد یا حتی بی‌سواد در روستای دور افتاده. حق آنان هم هست که نظر دهند؛ پس سهل و ساده است. ولی سیاست ازیک سو ممتنع هم هست. چون متغیرهای اثرگذار بر آن بسیار متنوع و پیچیده است. به همین علت، سیاستمداران عموماً با خطاهای فاحش خود به یاد می‌آیند. سیاست ضمناً بی‌رحم هم هست. کسی گمان نمی‌کرد که چرچیل با آن خدماتی که در جنگ جهانی دوم به کشورش کرد، پیش از پایان جنگ از سوی رای‌دهندگان بریتانیایی طرد شود. علت روشن است، سیاست ناظر به وضع جاری است، لزوماً کسی را با پیروزی‌ها و شکست‌های گذشته‌اش برای وضع جاری ارزیابی نمی‌کنند.

سیاست معطوف به خیر عمومی است. در واقع، بزرگترین اشتباه سیاستمداران این است که منافع و ایده‌های یک گروه اندک و خودی‌ها را بر رضایت اکثریت ترجیح می‌دهند. این همان نصیحتی است که امام‌علی خطاب به مالک‌اشتر در آن نامه معروف خود می‌کند که مبادا جلب رضایت افراد اندک و نزدیکان و اطرافیان، تو را بفریبد و خشم اکثریت مردم را نادیده بگیری. از این منظر اگر نگاه کنیم، رکن دیگر سیاست عقلانیت است. عقلانیت ناب و فارغ از حمایت‌های ویژه. اگر کسی می‌خواهد در سیاست خارجی یا داخلی تصمیم بگیرد به‌ناچار باید با اتکای به عقل و خِرَد جمعی و نه فشار گروه‌های ذی‌نفع و اندک یا با اتکا به قدرت‌هایی فراتر از عقل وارد تصمیم‌گیری شود.

آنچه که گفته شد معطوف به اتفاقاتی است که این روزها در ایران عزیز در حال رخ دادن است. بدون تردید همه مردم می‌خواهند و خواستار آن هستند که در برابر هر اقدام تروریستی و ضدملی اقدامی مناسب و بازدارنده انجام شود. ولی این اقدامات باید مبتنی بر مجموعه‌ای از اصول و قواعد عقلایی و موافق اصول حقوقی، اخلاقی، سیاسی و تضمین بازدارندگی و به‌طور کلی قابل دفاع باشد. برای این کار نیازمند پیش‌زمینه‌های سیاسی و تبلیغی در عرصه جهانی و عمومی هستیم. افکار عمومی باید آمادگی لازم را داشته باشد و با آن اقدام همراهی کند. سیاست از این نظر بسیار پیچیده است و خاص افرادی حرفه‌ای است. هرکس به صفت آنکه در حوزه دیگری صاحب اقتدار و قدرت است، نمی‌تواند به سیاست ورود کند. یکی از نکات مهم در امر سیاست توانایی خنثی کردن فشارهای نامتعارفی است که گروه‌های خاص وارد می‌کنند. این فشارها گاه از سوی گروه‌های ذی‌نفع اقتصادی است، گاه از سوی گروه‌های اجتماعی و گاه از سوی گروه‌های سیاسی. تصمیمات سیاسی به‌ویژه اگر راهبردی باشند، نمی‌تواند به صورت اقتضایی و بدون چشم‌انداز و تحت فشار این و آن گرفته شوند. به‌ویژه در سیاست خارجی که حتی امکان جبران نیز یا وجود ندارد و یا بسیار پرهزینه است. زیان سیاست انفعالی و اقتضایی قطعی و فراوان و نفع آن احتمالی و اندک است. باید به سیاست به‌عنوان یک حرفه کاملاً تخصصی نگاه کرد، در غیر این صورت ساده‌ترین افراد نیز سیاستمدار و سیاستگذار خواهند شد.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار