سنتیهای بدلی
اگر موضوع بافتهای تاریخی شهرهای ایران را مروری کلی کنیم در برخی از موارد با جریانهای عجیبی مواجه میشویم. به نظر میرسد که دفاع از بافتهای تاریخی بهطور طبیعی به عهده نیروهای سنتی است، زیرا تعلق به فرهنگ و معماری و شهرسازی گذشته با روحیات آنان سازگارتر است، ضمن اینکه با فرهنگ و سبک زندگی دینی و سنتی نیز همسویی دارد. برای نمونه یکی از گزارههای رایج در جریانهای سنتی، مخالفت آنان با آپارتماننشینی و نیز آشپزخانه اُپن است که البته این مخالفت هرچند در برابر الزامات نیازهای شهری است، ولی منطقاً قابل فهم است. بنابراین انتظار میرود که آنان همراهی و همسویی بیشتری را با حفظ بافتهای سنتی و تاریخی شهرهای ایران نمایند. این موضوع یکی از موقعیتهای همزیستی سنت و مدرنیته و پیوستگی آنها در یک جریان تاریخی است. نگاهی به برخی از شهرها و حتی روستاهای اروپایی نشان میدهد که چگونه توانستهاند این دو وضع را با هم جمع کنند و نوعی آرامش روانی و فرهنگی را به شهروندان خود عرضه نمایند. حساسیتهای جدی آنان در جلوگیری از تخریب بافتهای تاریخی و حتی گذاشتن پلاکهایی روی ساختمانها مبنی بر اینکه در چه سالی ساخته شده است، نشاندهنده این وضعیت است. بافت تاریخی پاریس همچنان حفظ شده است و با خواندن رمانهای تاریخی و سیاسی میتوان جغرافیای آن دوران را به خوبی مشاهده و تجربه کرد.
در ایران نیز کوشش ارزشمندی برای حفظ بافتهای تاریخی شهرها انجام شده است. پیش از همه یزد مشمول این سیاست شد که بسیار دیدنی و جالب است ولی این کار همزمان از چند جبهه مورد تهاجم قرار گرفت. اول سودجویان که از طریق تخریب و ساخت مالهای تجاری و آپارتمانهای بدقواره بافت تاریخی را تخریب میکنند، از سوی دیگر بیتوجهی به وضع امنیتی آنجا سبب خروج ساکنان اولیه و تاریخی و جایگزینی نیروهای کار مجردی و بعضاً تبدیل به انبار یا محل تجمع معتادان و... شده و کل منطقه را ناامن و بیارزش میکند. این به سود گروه اول هم هست چون آنجا را ارزان میکنند. این اتفاقی است که برای مناطق و بافت تاریخی منطقه 12 تهران نیز رخ داده است. برخی دیگر از سودجویان افرادی هستند که دنبال گنج و عتیقهجات میگردند و بالاخره مسئولین دولتی و صاحبان نفوذ و قدرت ولی ناآشنا یا ذینفع نیز میتوانند در این فرآیندهای ضدبافت تاریخی مشارکت کنند.
در مورد تخریب نسبی بافت تاریخی شیراز هم این عوامل کمابیش مشارکت دارند، ضمن اینکه محله را به امان خدا رها کردهاند و امنیت آن از میان رفته، سپس میگویند ناامنی حرم شاهچراغ محصول این بافت ناامن است، درحالیکه اتفاقاً امنیت تاریخی این حرم ناشی از این بافت تاریخی است که اکنون به دلیل این سیاستها فرسودهاش کردهاند. بافت تاریخی از امنیتی طبیعی و چهره به چهره برخوردار است که برخلاف بافتهای جدید که کسی از حال دیگری خبر ندارد در بافت تاریخی همه یکدیگر را میشناسند و مراوده دارند و این مبنای امنیت واقعی است. بنابراین در جریان بافت تاریخی شیراز بهانه جدیدی به نام امنیت حرم به بهانههای دیگر اضافه شده است. درحالیکه حرم شاهچراغ صدها سال است که در آنجا بوده و اهمیت آن هم به علت وجودش در چنین محیطی است.
اصالت سروصدایی که عدهای در دفاع از دین و سنت بلند کردهاند در اینجا آزمون میشود. تمام آنها غیرواقعی و با اهداف مالی و رانتی است. کسانی که خواهان تقویت بنیانهای سنتی از جمله دینداری هستند، بهطور طبیعی باید از نمادهای سنتی از جمله شهرسازی و معماری و هنر و سبک خانهسازی و حتی کوچههای آن دفاع کنند نه آنکه کمر همت به تخریب آن ببندند. اجازه دهید که به جز اشعار حافظ و سعدی، کوچهباغها و حیاطهای مصفا و درختان نارنج و بکرایی و پرتقال و عطر بهار نارنج آن نیز برای فرزندانمان بماند؛ این سنتیهای بدلی که درصدد تخریب بافت تاریخی شیراز هستند را کنار بگذارید و اجازه دهید که چیزی از سنت مادی نیز بماند تا ما را به گذشته پیوند دهد