| کد مطلب: ۲۴۱۱

بنواز، بی‌صدای بی‌صدا

نگاهی به کتاب ملی‌گرایی دیجیتال در چین نوشته فلوریان اشنایدر

نگاهی به کتاب ملی‌گرایی دیجیتال در چین نوشته فلوریان اشنایدر

نمی‌توان به «موسیقی نواحی ایران» و «موسیقی اقوام» این سرزمین اندیشید اما به زنانش نه. موسیقی قومی زنان، مانند سایر جنبه‌های فرهنگ قومی، در هماهنگی با کلیت فرهنگ یک قوم و اجزای مختلف آن قرار دارد، در پیوندی ناگسستنی با زبان، آداب و رسوم هر قوم. موسیقی‌های کار، لالایی‌ها، ترانه‌های بازی‌های کودکانه و نیز مراسم تولد، عروسی و مرگ، همه و همه با موسیقی آغاز شده و گام‌به‌گام با موسیقی پیش می‌روند. این موسیقی‌ها را عموما توده زنان، در زمان انجام فعالیت‌های روزمره یا در جریان مناسبت‌های خاص اجرا کرده و می‌کنند. تحولات این‌گونه از موسیقی، تاثیر آن بر فرهنگ کل ناحیه و شناخت آن است که مطالعه موسیقی زنان را ضرورت می‌بخشد اما رویکردهای کلاسیک موسیقی‌شناسی قومی عموما تنها به مطالعه موسیقی عام که غالبا مردانه است، می‌پردازد. نکته‌ای که این روزها و در جریان برگزاری پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران بیش‌ازپیش به چشم می‌آید و هرچند این رویداد در غالب شدن چنین رویکردی موثر نبوده اما دست‌کم در ادامه‌دار بودنش نقش داشته و هیچ‌گاه نکوشیده یا نتوانسته است برخلاف جریان غالب حرکت کند. این رویداد که این روزها در گرگان برگزار می‌شود، حاشیه کم نداشته است؛ از تغییر یک‌باره زمان تا تغییر ناگهانی محل برگزاری‌اش، اما آن‌چه در این میان موجب گزش انگشت حسرت به دندان است، خبرهایی است که می‌کوشد در بحبوحه فریاد «زن، زندگی، آزادی»، زنان را در تیتر خبرهای خود بگنجاند، حتی اگر از این زنان خواسته شده باشد بی‌صدای، بی‌صدا تنها بنوازند و اگر هم بانگی دارند، هم‌نوا شوند و هم‌خوانی کنند، مبادا که این بانگ، تک‌خوانی یک زن باشد. آن‌جا که می‌خوانیم «عاشیق‌های زن به سرپرستی احد ملکی، آغازگر جشنواره نواحی شدند»، نخست تصور می‌کنیم آن‌چه این «عاشیق‌های زن» انجام داده‌اند با تصور رایج‌مان از موسیقی عاشیقی؛ «رپرتواری متشکل از مقام‌ها و لحن‌هایی که از گذشته تاکنون با همراهی ساز «قوپوز» خوانده می‌شود»، متناسب است اما آن‌چه احد ملکی پیش از این اجرا می‌گوید، تصورمان را نقش بر آب می‌کند؛ «در گروه ما دو عاشیق خانم حضور دارند و البته عاشیق‌های خانم فقط در مجالس و برای خانم‌ها می‌خوانند.» تیتر خبر بعدی از «آبادون‌خوانی بانوان کرمانی در جشنواره موسیقی نواحی» می‌گوید. طوطی، مهناز و شهناز رجائی‌نژاد که اولین تجربه اجرای صحنه‌ای خود را پشت سر می‌گذارند و بخش عمده اجرای خود را به آوازهایی که در عروسی‌های محلی خوانده می‌شوند، اختصاص می‌دهند اما نه طوطی، نه مهناز و نه شهناز تک نمی‌خوانند، اجرای آن‌ها هم‌خوانی است و نه تک‌خوانی تا زنانِ «ایران فرهنگی»، بخشی از عنوان جشنواره پرحاشیه پانزدهم (ایران فرهنگی؛ سنت‌های قومی در گفتمان‌های موسیقایی جهان اسلام) یا تنها بتوانند قپوز، بنوازند یا اگر هم می‌خواهند بخوانند، با یکدیگر بخوانند و نه‌تنها تا اگر روزی از ذهنت گذشت و از خود پرسیدی که «یادت هست چگونه دلت آرام می‌گرفت؟ زمستان بود یا تابستان آن زمان که صدای آواز گرم مادر، دلت را می‌برد و ترست می‌‌ریخت. یادت هست چه می‌خواند؟ زمزمه بود، آواز یا ترانه؟...» به یادآوری که آن زن، سال‌هاست که اگر بخواهد در محافل رسمی و نه همچنان در چهاردیواری خانه‌اش، زمزمه‌ای کند باید زنی دیگر در کنار داشته باشد، حتی اگر آن‌چه زمزمه می‌کند، در پژوهش‌های دانشگاهی رکن انکارناپذیر «موسیقی نواحی ایران» را شکل داده باشد. یکی از افتخارات فرهنگی کشورمان این است که در میان هرکدام از اقوام ساکن در ایران، موسیقی ویژه زنان وجود دارد هرچند تا امروز درباره این موسیقی کار نظری آن‌چنانی انجام نشده است. این موسیقی که به لحاظ موضوعی، اجرایی، سبک و شیوه با گونه‌های مردانه، متفاوت است بخش عظیمی از فرهنگ موسیقایی ایران را تشکیل می‌دهد. لالایی‌ها و آوازهای کار زنان را زنان می‌خوانند و آن‌چه در آیین‌های سور و سوگ اجرا می‌شود، هرچند برخلاف آن‌چه مردان می‌خوانند هیچ‌گاه از چارچوب حریم شخصی‌شان بیرون نیامده است و اگر روال همین باشد، هیچ‌گاه بیرون نخواهد آمد.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار