در پناه نتِ سکوت
نگاهی به تعطیلی این روزهای هر رویداد موسیقایی
نگاهی به تعطیلی این روزهای هر رویداد موسیقایی
آمار برگزاری کنسرتها در ششماه اول سال ۱۴۰۱ در حالی روز دوشنبه، دوم آبانماه از سوی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شد که در پی اتفاقات این روزها و شبهای ایران، از آغاز شش ماهه دوم سالجاری، صدایی جز نُتِ سکوت از این هنرمندان شنیده نشده است. دفتر موسیقی همچنین اعلام کرد با از سرگیری اجراهای صحنهای در روزهای پیشرو، از آمار اجراهای نیمسال دوم نیز خواهد گفت هرچند در شرایط فعلی و با احتمال تبدیل شدن هر گردهمایی و تجمعی به مکانی برای اعتراض، مشخص نیست از چه زمانی شاهد برگزاری کنسرتهای موسیقی بهخصوص در سالنهای بزرگ چون تالار وحدت، تالار وزارت کشور، مرکز همایشهای برج میلاد، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و... خواهیم بود و در شرایطی که متولیان دولتی به راه امرارمعاش اهالی موسیقی، به عنوان مکان احتمالی گردهمایی معترضان مینگرند، بخش بزرگی از مردم هم، این امرارمعاش را همدستی با عادی نشاندهندگان وضعیت تلقی و آن را تقبیح میکنند. نکتهای که نباید فراموش کرد اینکه همه اهالی موسیقی چون تعدادی خواننده سرشناس معدود نیستند که حتی اگر ششماه یا یکسال نیز فعالیتی نداشته باشند، بهواسطه درآمدهای پیشین از پس تامین هزینههای زندگی خود برآیند و بسیاری از آنها این روزها چون خیل عظیمی از مردم ایران صورتشان را با سیلی سرخ میکنند.
نان از کجا بر سر سفره ببریم؟
از روزهایی که کرونا دمار از روزگار اهالی موسیقی درآورد، از اسفندماه 1398 که دَرِ سالنهای کنسرتشان بسته شد تا آذرماه 1400 که ستاد ملی مقابله با کرونا اجازه ازسرگیری برگزاری کنسرتها با ۵۰درصد ظرفیت سالن و با حضور نهایتا ۱۰۰نفر! را به آنها داد، از روزهایی که خبرهایی با تیترهایی چون «قیمت بلیت کنسرتها نجومی خواهد شد» را دیدیم تا دستوپنجه نرمکردن برگزارکنندگان کنسرتها با این قیمتها که در پی تورم ناگهانی چارهای جز کنار آمدن با آن نداشتند، تا همین امروز، تا آبانماه 1401، اهالی موسیقی چون بسیاری از مردم ایران با یک معضل مدام مواجه بودهاند؛ نان از کجا بر سر سفره ببریم وقتی تنها راه امرار معاشمان برگزاری کنسرت است؟ سوالی که این روزها نیز میپرسند، هرچند پاسخی برایش نمییابند. مشکلی که محمدحسین توتونچیان (کنسرتگذار) در موردش در گفتوگو با «هممیهن» چنین میگوید: «اتفاق رخداده، به شکل مشخص در مورد اهالی موسیقی موجب شده است که نهتنها خوانندگان و نوازندگان که طیف وسیع خانواده موسیقی برای امرارمعاش با مشکل مواجه شود. این معضل گریبانگیر خانواده تکتک کسانی شده است که بهعنوان مثال در گروههای نورپردازی، صدابرداری و تصویربرداری کنسرتها فعالیت میکردند، جزئیتر نگاه کنید تا خانواده راهنمایان سالن کنسرتها، چکاین بلیت و کترینگ تغذیه تماشاگران، ادمینهای پیچهای اینستاگرامی که اموراتشان از راه تبلیغ کنسرتها میگذشت، کارکنان دفاتری که عهدهدار تبلیغات محیطی و شهری این رویدادها بودند، گرافیستهایی که این تبلیغات را طراحی میکردند و صدها نفر دیگر را نیز ببینید. آدمهایی که تخصصشان برگزاری کنسرت است، نه هیچچیز دیگر و هماکنون در رنج و تحتفشار هزینههای سرسامآوری هستند که گریبان همگیمان را گرفته است. این افراد هماکنون هیچگونه درآمدی ندارند و این درحالیاست که باقی اقشار جامعه و اصناف، کارخانهها، فروشگاهها، شرکتها، صنایع و... به کارشان میرسند و کسی اینگونه، بهحد اهالی هنر و بهشکل مشخص خانواده موسیقی، به ناگهان با تعطیلی تمام فعالیتهایش مواجه نشده است.»
مخاطبانی که اجرای کنسرت را «عادیسازی» امور میدانند
وجود آدمهایی که برگزاری کنسرت در شرایط موجود را تلاش برای عادیسازی امور میدانند و هنرمند را بابت انجام آن سرزنش میکنند، غیرقابل انکار است. سرزنشی که توتونچیان در موردش چنین میگوید: «بهعقیده من، بخشی از آنچه ما برای خروج از این وضعیت نیازمند آن هستیم، حمایت و کمک مردممان است، مردمی که انتظار داریم نهتنها هنرمندان را از ادامه فعالیتشان منع نکنند که خود را بهجای خانواده این افراد بگذارند و به جریحهدار شدن غرور پدر و مادری که کار هنر ی میکنند، که اهل موسیقیاند، زیر چنبره فشار اقتصادی، نزد فرزندانشان بیاندیشند و هنرمندان را، اگر شرایط رفتن روی صحنه برایشان فراهم شد، در قبال روی صحنه رفتن سرزنش نکنند. حرف من خطاب به این عزیزان این است که اگر کار کردن، فعالیت کردن و... برای ما گناه است، پس کار کردن تکتک آدمهایی که این روزها بر سر کارند هم گناه است و باید بابت آن مواخذهشان کرد. این نگاه بهنظر من غیرمنصفانه است و باید در قبالش پرسید چهکسی پاسخگوی شرمساری و استیصال پدران و مادران اهل موسیقی در برابر صاحبخانههایشان، در برابر فرزندانشان و... است؟ دل ما هم مانند دیگر افراد این جامعه از وقایع اخیر بهدرد آمده است، اما آیا راهحل آن تعطیلشدن کاری است که محل تامین معاش ماست؟!»
وقتی که سالن را محل شکلگیری اعتراض تلقی میکنند
آیا تعطیلی کنسرتها، فقط به علت نگرانی اهالی موسیقی از متهمشدن به تلاش برای عادیسازی امور است یا ممانعتی هم از طرف دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای روی صحنه رفتن، وجود دارد و بهعنوان مثال این دفتر نگران تبدیل شدن سالنهای کنسرت داخل کشور به محلی برای تجمع معترضان است؟
توتونچیان در جواب این سوال میگوید: «بله. طبیعتا نمیتوان مانع چنین اتفاقی در میان جمعیتی دو هزار، سه هزار نفره شد و احتمال وقوع اتفاقاتی که این روزها در کنسرتهای خارج از کشور رخ میدهد، در کنسرتهای داخلی هم وجود دارد و ترجیح بر این است که تا حد امکان از فراهم شدن مقدمات هر تجمع احتمالی، پیشگیری کند. ازآنسو، نگاه مردم معترض هم این است که اگر هنرمندی اجرایی داشت، از او حمایت نکنند تا هم به او، هم به متولیان صدور مجوز اجرا نشان دهند که از موقعیت موجود ناراضیاند و در این میان هنرمندی میماند که اجرای کنسرت، محل امرارمعاشش است. این همه درحالیاست که حالت ایدهآل ما آن بود که ایکاش میشد هر دو سوی ماجرا را متوجه این نکته کرد که اهالی موسیقی از این راه نان بر سر سفره میبرند و ایکاش میشد هیچکس را، اینگونه در مضیقه و تنگنای مالی قرار نداد و اینگونه از دو سو، تحتفشار نگذاشت و به او اجازه داد بهرغم قلب متالمش، از راه هنرش، از مسیر تواناییاش، به امرار معاش بپردازد چنانکه همه مردم این روزها چنیناند.»
چشماندازی که تیره مینماید
کرونا که آمد و رفت، اهالی موسیقی آخرین هنرمندانی بودند که توانستند بر سر کار برگردند. آن روزها اگرچه سالنهای تئاتر، سینما و گالریهای هنرهای تجسمی باز شده بودند اما تا مدتها خبری از روی صحنه رفتن اهالی موسیقی نبود، اتفاقی که این روزها احتمال وقوع دوبارهاش در مورد اهالی موسیقی میرود. اینکه در شرایطی که سالنهای سینما بازند، سالنهای تئاتر تکوتوک فعالیت میکنند و گالریها در آستانه بازگشایی دوبارهاند، باز هم اهالی موسیقی آخرین گروهی خواهند بود که اجازه برگشت دوباره به صحنه را به دست خواهند آورد.