متاع بیمشتری یا فروشنده ناراضی؟
عدم تمایل به خرید سهام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال، اتفاق تازهای است که ما را با واقعیات تلخ این دو باشگاه روبهرو میکند. طبق اطلاعیه فرابورس ایران، چون تقاضایی برای بررسی صلاحیت فنی و مدیریتی به سازمان خصوصیسازی واصل نشد، بنابراین عرضه کنترلی 51 درصد سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس منتفی شد. این خبر درحالی اطلاعرسانی شده که بسیاری بر این عقیدهاند دولت خودش تمایل ندارد دو باشگاه را از نظارت دولتی به بخش خصوصی بسپارد. ازسویدیگر زیانده بودن سرخابیها نیز میتواند مزید بر علت باشد که مردم تمایل نداشته باشند دراینزمینه سرمایهگذاری کنند. در گفتوگو با فردین آقابزرگی و علی بیگزاده؛ دو کارشناس بورس، چرایی این موضوع را بررسی کردیم.
تمایل به واگذاری نیست
بیش از دو دهه است که صحبت از واگذاری پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی مطرح میشود. هزینههای جاری این دو باشگاه چنان هجمهای را همیشه به وزیر ورزش و البته وزارت ورزش وارد کرده که برخی کارشناسان میگویند، بهتر است این دو باشگاه به بخش خصوصی واگذار شوند تا میزان هزینهای که وزارت ورزش برای این دو باشگاه درنظرمیگیرد را در رشتههای دیگر خرج کند. اما نگاه دیگری نیز وجود دارد که تمایل ندارد چنین سرمایه اجتماعیای را در اختیار افراد غیردولتی قرار دهد. بسیاری میگویند، از صندلی ریاست سرخابیها میتوان به شهرت رسید. پربیراه نیست که مدیرانی روی صندلی مدیریتی این دو باشگاه قرار گرفتند که با بدترین عملکرد ممکن باشگاه را ترک کردند اما تا ابد مشهور ماندند. طی دودهه اخیر بارها این دو باشگاه در ظاهر، در آستانه واگذاری به بخش خصوصی قرار گرفتند که یکبار اهلیت تمام افراد برای واگذاری به آنها رد شد و بار دیگر نیز دو باشگاه به وزارت رفاه و صنعت و معادن واگذار شدند تا قوانین کنفدراسیون فوتبال آسیا در ظاهر لحاظ شود. این دو باشگاه تا امروز هیچگاه بهصورت رسمی از زیر نظارت دولت خارج نشدهاند.
سهامها چهزمانی عرضه شدند؟
سهام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال بعد از حدود 20سال تلاش در زمینه خصوصیسازی و خارجشدن از زیر پرچم دولت، سرانجام ابتدای شهریورماه 1401 در بازار سرمایه عرضه شد. طبق قیمتگذاری اولیه، ارزش 100 درصد سهام باشگاه پرسپولیس ۳هزار و ۲۱۰میلیارد تومان و باشگاه استقلال ۲هزارو ۷۸۰میلیارد تومان تعیین شد. این قیمتگذاری اما با انتقاد کارشناسان مواجه شد؛ بااینحال قیمت تعیینشده، ملاک عرضه سهام این دو شرکت قرار گرفت. کارشناسان بازار سرمایه عقیده داشتند قیمت سهام این دو باشگاه بسیار فراتر از چیزی که باید، اعلام شده است. طبق اطلاعات موجود، ارزش برند پرسپولیس ۱۹۰۰و استقلال ۱۷۰۰میلیارد تومان تعیین و این ارقام برخلاف رویه معمول در میزان داراییهای ۲ باشگاه محاسبه شد. سهماه بعد از اولین عرضه و فروش سهمها به مردم، بررسیها نشان میداد که هر سهم استقلال 42 درصد و هر سهم پرسپولیس بعد از سهماه 30 درصد افت کرده بود.
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «هممیهن» چرایی این موضوع را که تمایلی برای واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی نیست، چنین بررسی کرد: «ما تجربهای در زمینه خصوصیسازی در دنیا داریم که بهعنوان اولین قدم و موتور محرک حرکت بهسمت خصوصیسازی و واگذاری به بخش خصوصی در سطح بینالملل رخ میدهد. اما ما در سهدهه گذشته کارنامه قابلقبولی دراینزمینه نداشتیم چون نحوه واگذاری معمولاً با لابیکردن و مذاکرات رخ میدهد و خریداران دستچین میشوند. بهطورمثال خبری منتشر شد که «شستا» تمایل دارد پرسپولیس را خریداری کند. این گزینشی رفتارکردن، فضای کسبوکار را مخدوش میکند بهخصوص با تجربهای که وجود دارد که مدیران شرکتهای خصوصی را دولت تعیین میکند. چنین رویکردی برخلاف اصل 44 خصوصیسازی است چراکه سایه دولت روی بخش خصوصی وجود دارد. در ظاهر شرکتی خصوصیشده اما دولت روی آن نظارت دارد بههمیندلیل است که بخش خصوصی تمایل نشان نمیدهد سرمایهاش را به این شکل درگیر کند. تحت عناوین و شروطی که فدراسیون جهانی فوتبال اعلام کرد ما مجبور بودیم این دو باشگاه را خصوصی کنیم، اما اگر مدیریت بخواهد بهصورت رسمی و واقعی به بخش خصوصی واگذار شود، بسیاری سنگاندازی خواهند کرد. نظارت دولت به این دو باشگاه و حساسیت دولت باعثشده دولت باطناً تمایلی به عرضه آنها نداشته باشد و صرفاً بهدلیل قوانین بینالمللی و فشار افکار عمومی شرایطی را فراهم کرده تا بهطرقی خصوصی شود، اما با نظارت مستقیم دولت.»
خصوصیسازی واقعی نیست
بسیاری بر این باورند که دولت تمایل ندارد سرخابیها به بخش خصوصی واگذار شود. یکی از کارشناسان بورس نیز معتقد است، نامه برای واگذاری وجود داشت اما این واگذاری انجام نشد چون تمایل به واگذاری وجود نداشت. آقابزرگی نیز بهطور ضمنی با تایید این موضوع که بسیاری از قوانین از اساس برای خصوصیسازی اجرایی نمیشود، گفت: «شما مطمئن باشید اگر بخش خصوصی حتی اگر سرمایه کافی هم داشته باشد، اما تمایل اساسی برای خرید و رقابت با دیگر شرکتها نشان نمیدهد. تجربه گذشته نیز این موضوع را ثابت کرده که دوستان فقط در ظاهر بهدنبال خصوصیسازی هستند. بهطورمثال شرکتی مثل ایرانخودرو و فولاد مبارکه که کاملاً شرکت خصوصی بهلحاظ بازار سرمایه و ساختار سهامداری محسوب میشوند، اما مدیرانش توسط دولت تعیین میشود. با این نگاه بهعقیده من نتیجه و سرانجام مثبتی نخواهد داشت. متولی خصوصیسازی در کشور ما برخلاف تمام کشورها، دولت است. معاونتی در وزارت اقتصاد وجود دارد که وزارت اقتصاد حکم مدیریت برای یک گروه مدیران صادر میکند. این تناقض در ساختار خصوصیسازی کشور القاء میکند که ما تمایل نداریم خصوصیسازی را بهشکل واقعی پیاده کنیم.»
علی بیگزاده که پیشتر مدیریت نظارت بر بازار اولیه سازمان بورس و اوراق بهادار را برعهده داشت نیز در گفتوگو با «هممیهن» میگوید، عدم شفافیت موجود در این دو باشگاه باعث شده تا تقاضا آنطور که باید وجود نداشته باشد:«بحث شفافیت در صورتهای مالی، همچنین بیزینس مدلی که در تمام باشگاههای حرفهای وجود دارد، متاسفانه در این دو باشگاه دیده نمیشود. باوجودی که از حیث برندینگ و سرمایه اجتماعیای که دارند قابلتوجهاند، اما مسائل اقتصادی موضوع مهمی است که این دو تیم در آن شکستخورده هستند. هر شرکتی باید ساختار ترازنامه سود و زیان داشته باشد، بنابراین اگر سرخابیها میخواهند واقعاً به بخش خصوصی واگذار شوند، باید اصلاح ساختاری ایجاد شود تا میزان درآمد و خرجشان بهصورت شفاف مطرح باشد. البته بهنظر من در شرایط فعلی متقاضیان تمایل زیادی ندارند که حتی اندکی دراینزمینه هزینه کنند چون اطمینانی به مسائل مالی این دو باشگاه ندارند.»
موضوع نگرانکنندهای که وجود دارد این است که اگر روند عدمواگذاری قطعی این دو باشگاه به بخش خصوصی اجرایی نشود، مجوز حرفهای آنها باطل خواهد شد؛ همانطور که برای باشگاه استقلال سال اخیر این اتفاق رخ داد و آنها بهدلیل نداشتن مجوز حرفهای از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته شدند. درهرصورت دولت باید برای یکبار که شده، تصمیمی اتخاذ کند تا این دو باشگاه سرانجام به بخش خصوصی واگذار شوند.