| کد مطلب: ۱۱۲۴۰

سمت درست تاریخ کدام است؟

فیلم شکار (Hunt)، ساخته «توماس وینتربرگ»، فیلم عجیبی است. داستان یک روستای کوچک در دانمارک است که دختربچه‌ای 6-5 ‌ساله، معلم خود را با روایت یک قصه خیالی به آزار جنسی متهم می‌کند. همه شهر حرف دختر را باور‌ می‌کنند. مگر نه حرف راست را باید از بچه شنید!؟ حرف ناراستِ راست پندارشده بچه در همه شهر می‌پیچد. همه شهر علیه مرد، درستکاری می‌شوند که فقط ماهایی که بیرون از وضعیت نظاره‌گریم، می‌توانیم بی‌گناهی او را ببینیم. مرد که فقط خودش به خودش ایمان دارد، تا آخر می‌ایستد. تا آخری که ما می‌بینیم هنوز سره از ناسره تمییز داده نشده، اما مرد سفت‌وسخت می‌ایستد. سوی دیگری، مردمانی هستند که نه به حرف مرد گوش می‌دهند، نه به تصمیمی که گرفتند، شک می‌کنند. آنها دچار هیستری جمعی شده‌اند. یک عامل بیرونی روی همه آن اجتماع اثر گذاشته و قضاوت‌شان را مختل کرده است. این فیلم را به‌نظرم همه باید یک‌بار ببینند و خودشان را جای همان مردمانی بگذارند که گمان می‌کنند مطلقاً درست می‌پندارند؛ اینکه هیستری جمعی چطور می‌تواند شناخت ما را دچار اختلال کند و این شناخت مختل‌شده چطور به دیگری آسیب می‌زند. قصه مرد داستان وینتربرگ احتمالاً سخت‌ترین موقعیتی است که کسی می‌تواند دچارش شود؛ مردی جاافتاده در برابر طفلی معصوم. کسی به حرف مرد اصلاً گوش نخواهد کرد، اما همیشه چنین نیست. خیلی اوقات صبر در قضاوت و موکول‌کردن آن به وقتی که حقیقتاً همه شواهد را بررسی کرده باشیم، می‌تواند قضاوت ما را درست‌تر کند. در قضایای تاریخ به‌خصوص چنین است. چه مردان و زنانی که زمان خودشان بدنام شدند و تاریخ، خوشنام‌شان کرد و همین‌طور عکس این اتفاق. این‌روزها لقلقه زبان بسیاری این شده که فلانی سمت درست تاریخ ایستاد و فلانی سمت غلط احتمالاً. به‌خصوص وقتی که روشنفکر، نویسنده یا هنرمندی فوت می‌کند، لشکری از منادیان حق، در دو سر طیف، سریع نسخه متوفی را می‌پیچند و اعلام می‌کنند که خدابیامرز سمت درست تاریخ بوده یا غلط. مسئله به‌همین سادگی نیست. اول اینکه در خود تاریخ نمی‌توان درباره تاریخ تصمیم‌گیری کرد. تاریخ را با نگاه رو به پس، واکاوی می‌کنند؛ نگاهی که همیشه و همه‌جا یک شکل نیست. به‌قول هگل، تاریخ را باید از دور نگاه کرد. باید گذاشت هیاهوها خاموش شود، گردوغبار فرونشیند و منظره هویدا شود. باید محک تجربه به میان آید تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد. شبکه‌های اجتماعی و پروپاگاندای رسانه‌ها این را از ما گرفته است؛ اینکه درنگ کنیم و تأمل. اینکه سریع سمت درست تاریخ را در همان حالی که تاریخ در حال رقم‌خوردن است، برای خود مشخص نکنیم؛ این امر البته هم با بی‌عملی متفاوت است، هم با بی‌تفاوتی غیراخلاقی‌. حتماً هر انسانی به ذات انسان‌بودنش باید که به پیرامونش و آنچه دور و برش اتفاق می‌افتد توجه کند و واکنش مناسب نشان دهد. مسئله این است؛ برای اینکه این کنش اصولی باشد، باید که درنگ را تمرین کرده باشیم. باید تفکر انتقادی بدانیم و مهم‌تر از همه، اخلاق قضاوت فراگیریم. اخلاق قضاوت به ما می‌گوید که در ابتدای امر هر شنیده‌ای را باور نکنیم و تا آنجا که توان و امکانات‌مان اجازه می‌دهد، حتی در تشخیص کذب و صدق آنچه شنیده‌ایم و دیده‌ایم، بکوشیم؛ بعدتر به قضاوت بنشینیم. قطعاً که با همه اینها هم ما هرگز نخواهیم توانست به ضرس قاطع بگوییم که به حقیقت ناب دست پیدا کرده‌ایم، ولی در چنین وضعیتی پیش خودمان خیال‌مان راحت است که تا حد نهایت آنچه را می‌توانستیم برای نزدیک‌شدن به حقیقت انجام دهیم، انجام داده‌ایم. تاریخ احتمالاً همیشه سمت درست دارد، تشخیص آن هیچ‌وقت کار راحتی نبوده و به‌نظر می‌رسد که این روزها حتی سخت‌تر هم شده است. اینها غیر از تفسیر نسبی‌انگارانه از تاریخ است که با تغییر وضعیت‌ها و گفتمان‌ها، درست و غلط جابه‌جا می‌شوند. از این بابت سخت‌تر شده که ابزار پروپاگاندا بیش از هر زمان دیگری قدرتمند شده است و همراه‌کردن توده‌ها با تفسیر مورد طبع آسان‌تر. مثلاً سال 13۵۷ برای عمده مردم سرنگونی سلطنت درست‌ترین سمت تاریخ بود، حالا عده‌ای پدران و مادران‌شان یا حتی خودشان را سرزنش می‌کنند که کار اشتباهی بوده است. حتی بالاتر، آن شکنجه‌گر را از پس سفیدشویی رسانه، قهرمان می‌پندارند و می‌گویند ‌ای کاش بیشتر و بیشتر آدم کشته بود. عجیب اینکه در دستگاه تشخیص سره از ناسره امروز، به‌خصوص در شبکه‌های اجتماعی، روشنفکر و هنرمندی برای اینکه چه نوشته و کجا بازی کرده است، مسئله سمت درست تاریخ بودن می‌شود و قاتلی هم که نظام منسجم آدم‌کشی برای بقای رژیمی به‌راه انداخته هم، هم‌تراز با نویسنده یا بازیگری وارد این آزمون می‌شود. برای آنکه دغدغه حقیقت را دارد همین یک مورد کافی‌است به این بیاندیشد که؛ سمت درست تاریخ را دیگرانی که با پروژه و قصدی مشخص روایت و القاء می‌کنند یا حقیقتاً سمت درست را از پس اندیشیدن مستقل و همه‌جانبه یافته است.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار