ماموریت غیرممکن/آیا انتخاب علی لاریجانی باعث تحرکی در مذاکرات ایران و غرب میشود؟
نام لاریجانی، از نخستین روزهای پیروزی مسعود پزشکیان، در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ به عنوان گزینهای برای انتصاب به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مطرح شدهبود.

نیمه مرداد زمانی که خبر رسمی انتصاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منتشر شد، گمانهزنیها در مورد تحول اساسی در رویکرد سیاست خارجی کشور، بهخصوص در شرایط ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه و قرار گرفتن در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی عضو برجام، افزایش یافت. نام لاریجانی، از نخستین روزهای پیروزی مسعود پزشکیان، در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ به عنوان گزینهای برای انتصاب به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مطرح شدهبود.
بسیاری اعتقاد داشتند با انتخاب یک رئیسجمهور جدید که با شعار گفتوگو و تعامل با جهان خارج انتخاب شدهاست، ورود فردی به شورای عالی امنیت ملی که هوادار مذاکرات و توافق باشد، میتواند به توفیق این فرآیند کمک کند. نام علی لاریجانی به دلیل سابقه دوسالهاش بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران و همکاری او در مقام رئیس مجلس شورای اسلامی با تصویب فوری برجام، باعث شدهبود این تصور ایجاد شود که لاریجانی میتواند به عنوان یک نیروی موثر در اجرای برنامههای دولت چهاردهم برای تعامل و توافق با غرب تلقی شود. با این حال در ماههای نخست ریاستجمهوری پزشکیان مشخص شد که قرار نیست تحولی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی رخ دهد.
به نظر میرسد تحولات ماههای اخیر خاورمیانه و جنگ ۱۲ روزه باعث شد که نیاز به تغییرهایی در نهادهای امنیتی و سیاستگذار احساس شود. تشکیل شورای دفاع کشور و انتصاب لاریجانی به مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی بخشی از این تغییرات بود. بلافاصله پس از اعلام این خبر، بسیاری از تحلیلگران حوزه سیاسی و سیاست خارجی، این تغییر را به منزله آغاز تحولی اساسی در رویکرد سیاست خارجی کشور بهخصوص در حوزه پرونده هستهای و مذاکرات با غرب ارزیابی کردند.
با این حال با گذشت دو هفته از انتصاب علی لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، شواهد چندانی از تغییر و تحول اساسی در رویکرد سیاست خارجی بهویژه در حوزه مذاکرات هستهای وجود ندارد. نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن به «هممیهن» میگوید: «هیچ قرینهای از شکل گرفتن تحولی جدی در سیاست خارجی کشور وجود ندارد. آنقدر سیستم صلب و غیرمنعطف شدهاست و در عین حال شرایط با پوسیدگی و فساد اداری و دیوان در هم تنیده شدهاست که اگر هم ارادهی فردی برای تغییر وجود داشتهباشد، بعید میدانم سیستم با آن همراهی کند.»
محافظهکار عملگرا
علی لاریجانی، در دهه 1370 به عنوان ویترین فرهنگی محافظهکاران شناختهمیشد. عملکرد او در ریاست سازمان صداوسیما با انتقادهای بسیاری از سوی جریانهای اصلاحطلب مواجه شد. بلافاصله پس از صداوسیما، لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی رفت تا مسئولیت مهمترین پرونده سیاست خارجی کشور را بر عهده بگیرد. مذاکرات هستهای میان ایران و غرب که از سال ۱۳۸۲ آغاز شدهبود، در دوران دولت اصلاحات به حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی سپرده شدهبود.
پس از انتخابات ۱۳۸۴ و روی کار آمدن دولت احمدینژاد، این مسئولیت همچنان در اختیار دبیر شورا باقی ماند و نزدیک به یک ماه بعد از انتخابات، علی لاریجانی به عنوان مسئول دبیرخانه و مذاکرات معرفی شد. مذاکرات دوساله علی لاریجانی با طرفهای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با فراز و فرودهای بسیار مواجه شد. بخش اعظم دوران مذاکرات او به رایزنی با آژانس برای تعیین ساز و کار همکاریهای ایران و آژانس که به مدالیته مشهور شد گذشت و همچنین مذاکرات او با خاویر سولانا، کمیسر وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در مورد پرونده هستهای ادامه یافت. لاریجانی در آن دوران منتقد جدی مذاکرات سلف خود حسن روحانی بود و معتقد بود که روحانی در مذاکرات «درّ غلتان دادهاست و آبنبات چوبی گرفتهاست.»
صدور قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران در همین دوران آغاز شد و لاریجانی در طول دو سال مذاکرات خود چهار قطعنامه تحریمی تحت فصل هفتم منشور ملل متحد دریافت کرد. نخستین قطعنامه مرداد ۱۳۸۵، یک سال بعد از آغاز مذاکرات علی لاریجانی صادر شد.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران میگوید: «تا شب قطعنامه ۱۶۹۶، آقای لاریجانی فکر میکردند روسیه و چین این قطعنامه را وتو میکنند.» روسیه و چین، نهتنها در قطعنامه نخست حاضر به حمایت از ایران نشدند، بلکه در ۵ قطعنامه دیگری نیز که علیه ایران در شورای امنیت صادر شد، از ایران حمایت نکردند. تا جایی که لاریجانی سال ۱۳۸۹ در مقام رئیس مجلس گفت: «فکر میکنم رفتار چین و روسیه در قبال قطعنامه شورای امنیت پسندیده نیست، به نفع خود آنها هم نیست.»
نهایتاً لاریجانی نتوانست در مقام مذاکرهکننده به کار خود ادامه دهد و به گفته خود او اختلافهایی که با رئیسجمهور وقت داشت، باعث استعفای او از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی شد که باعث شد سعید جلیلی، مخالف جدی تعامل با غرب به عنوان جانشین او در دبیرخانه مستقر شود.
لاریجانی بعدها در خرداد ۹۲ در مصاحبهای با مهر به صورت واضحتر دلیل استعفای خود را بیان کرده بود: «من حس میکردم یک نوع اختلاف جدی مدیریتی با آقای احمدینژاد داشتم. تا یک مدتی قابل تحمل بود و بحث میکردیم اما از یک زمانی به بعد من دیدم به هرحال ایشان رئیسجمهور است و حق دارد و لزومی ندارد که بنده مزاحم ایشان باشم و نمیخواستم حضوری تحمیلی داشته باشم. در واقع سطح من این نبود.»
لاریجانی کمتر از یک سال بعد در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و توانست از حوزه انتخابیه قم به مجلس راه پیدا کند و بلافاصله به ریاست مجلس انتخاب شد. در مجلس نهم او باز هم به ریاست مجلس انتخاب شد. این مجلس با تغییر دولت و آغاز به کار حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور همزمان شد. سال ۱۳۹۴ پس از انعقاد برجام، علی لاریجانی سرسختانه در مقابل بررسی توافق در مجلس شورای اسلامی مقاومت کرد و با مدیریت جلسات بررسی برجام، موفق شد این توافق را بدون پیشنهاد اصلاحی در مدت کوتاهی به تصویب برساند. در مجلس دهم، لاریجانی نامزد محافظهکاران برای ریاست مجلس بود تا از ریاست محمدرضا عارف، نماینده اصلاحطلب و رئیس فراکسیون امید جلوگیری کنند.
آیا لاریجانی نسبت به گذشته تغییر کردهاست
لاریجانی تقریباً ۲۰ سال پس از دوره نخست ریاست خود بر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، به این مقام بازگشتهاست. اما به اعتقاد بسیاری از فعالان سیاسی، رویکرد لاریجانی نسبت به گذشته تغییر اساسی کردهاست. لاریجانی که روزگاری ویترین محافظهکاران در حوزه فرهنگ محسوب میشد، از سال ۱۴۰۰ مغضوب بخشی از دستگاه حکمرانی شد. شورای نگهبان، لاریجانی را با سابقه سه دوره ریاست قوه مقننه و دبیری شورای عالی امنیت ملی در انتخابات ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ ردصلاحیت کرد.
به نظر میرسید که ردصلاحیت لاریجانی، انتقام همراهی او با تصویب برجام است. حالا لاریجانی که در گذشته به عنوان رقیبی برای اصلاحطلبان محسوب میشد، به یکی از گزینههای محتمل آنها برای ریاستجمهوری و بعد از آن دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تبدیل شدهبود. دفاع سرسختانه لاریجانی از برجام، باعث شد که او از مقام یک محافظهکار افراطی به یک سیاستورز اعتدالگرا و میانهرو تغییر چهره دهد.
اما مشخص نیست این برداشت از تحول لاریجانی تا چه اندازه درست باشد. لاریجانی پس از مجلس دهم هرچند در مقام مشاور رهبری خدمت میکند، اما سمت اجرایی قابل توجهی نداشتهاست. دو هفته حضور او در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی هم زمان مناسبی برای ارزیابی تغییرات رویکرد او نسبت به دورانی که مذاکرهکننده هستهای یا رئیس صداوسیما بود، نیست.
نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن در گفتوگو با «هممیهن» میگوید: «علی لاریجانی از همین ابتدا نشان داد که در بر همان پاشنه میچرخد و کالاوّل همه چیز مثل سابق است.» تاجیک معتقد است: «مشخص نشد در این شرایط ویژه سیاست خارجی کشور، سفر عراق و لبنان چه منطقی داشت. حتی اگر این سفرها از قبل برنامهریزی شدهبود هم باید مطالعه میشد که آیا در شرایط فعلی، ضرورتی برای انجام به موقع آنها وجود دارد یا نه.» او میگوید: «احساس من این است که همان روال گذشته برقرار است. اگر قرار بر یک تحول اساسی در سیاست خارجی بود که وزیر خارجه ما در این شرایط حساس راهی زیارت اربعین نمیشد.»
با این حال ادبیات لاریجانی نسبت به دوران گذشته چندان تغییری نکردهاست، اگر او روزگاری نگران گرفتن «آبنبات» از غرب بود، حالا شکایت از تعارف «شکلات» میکند. او در تازهترین گفتوگوی خود در مسیر بازگشت از لبنان به تهران گفت: «ترامپ هم برای ما ضربالاجل تعیین کرده بود اما کسی به این موضوع توجهی نکرد. از کیلومترها آنطرفتر میآیند ضربالاجل تعیین میکنند و درقبال آن شکلات میدهند.»
لاریجانی تاکید کرد: «این زبان گفتوگو با یک ملت باتمدن نیست.» لاریجانی در ۶ آذر ۸۶، در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در پاسخ به سوالی دباره انتقاداتش از روحانی گفته بود: «در آن زمان که آقای روحانی مسئول مذاکرات مسائل هستهای ایران بودند از راههایی استفاده میکردند که راههای صحیحی برای مذاکره نبود و من مکرراً به آنها در خصوص عواقب این گونه مذاکرات هشدار داده بودم که هنوز هم معتقدم در آن زمان دُرّ غلتان را دادیم و آبنبات گرفتیم.»
نصرتالله تاجیک با انتقاد از فرآیند شروع به کار لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی میگوید: «مشکل اینجاست که در کشور ما تا حکمی به یک فرد دادهمیشود، بلافاصله از روز بعد شروع میکند به مصاحبه و اقدام در مقام جدید. هیچ کار کارشناسی و مطالعه شرایط و اینها اتفاق نمیافتد. چهار تا چیز از یکی دو تا کارشناس نهاد تحت امرش میشنود و فکر میکند که علامه دهر است. کسی در کشور ما وقتی وارد یک نهاد میشود، نمینشیند پرونده مطالعه کند، بررسی کند، چالشها، فرصتها و تهدیدها را ارزیابی کند و بعد از آن شروع به سیاستگذاری و تصمیمگیری کند.»
او معتقد است: «شرایط سیاست خارجی کشور واقعاً در موقعیت ویژهای قرار دارد، رخدادهایی که پیش روی ما قرار دارد، دهها جلسه کارشناسی و ساعتها مطالعه نیاز دارد. برای هر تصمیمی هم جمعبندی نظرات، هم لابیگری هم اقناع لازم است. ما هیچ شواهدی مبنی بر وجود این تحرکات نمیبینیم.» تاجیک تاکید کرد: «رویداد جنگ ۱۲ روزه، رویداد بیسابقه و منحصربهفردی بود، آمریکا و اسرائیل واقعاً تابوی حمله نظامی به ایران را شکستند. بعد از این رخداد ما باید آب خوردنمان هم با قبل فرق کند. اما امروز همه چیز سر جای قبلش است، همان روال گذشته. آدم احساس میکند که یا قضیه را جدی نگرفتهاند یا دلشان گنده است یا شاید ما ظرفیتمان کم است و زیاد از حد حرص میخوریم.»