| کد مطلب: ۴۰۳۸۸

ایده کنسرسیوم غنی‏‌سازی ایرانی-عربی عملی نیست

این ایده از آن دسته مقولاتی است که پنجاه درصدش جوره! و تا به امروز هیچ‌یک از مقام‌های کشورهای عربی اظهارنظری، نفیاً یا اثباتاً در مورد تمایل به عضویت یا مشارکت در کنسرسیوم اتمی با ایران جایی مستند نشده‌است.

ایده کنسرسیوم غنی‏‌سازی ایرانی-عربی عملی نیست

این ایده از آن دسته مقولاتی است که پنجاه درصدش جوره! و تا به امروز هیچ‌یک از مقام‌های کشورهای عربی اظهارنظری، نفیاً یا اثباتاً در مورد تمایل به عضویت یا مشارکت در کنسرسیوم اتمی با ایران جایی مستند نشده‌است. شاید آخرین اظهارنظری که در این مورد از سوی یک مقام رسمی عربستان سعودی مطرح شده‌باشد، مربوط به سال ۱۳۸۶ است که سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان سعودی، پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم غنی‌سازی در یک کشور بی‌طرف مانند سوئیس را مطرح کرد. الان شرایط منطقه کاملاً تغییر کرده‌است، دوران ملک عبدالله و سعود الفیصل گذشته‌است و معادلات منطقه به شکل چشمگیری متحول شده‌است.

تازه این پنجاه درصدش هم چندان جور نیست و ایران فقط نمی‌خواهد با هر ایده‌ای مخالفت کند که مخالف توافق قلمداد نشود! واقعیت این است که ظرفیت چنین همکاری بین ایران و اعراب از جهات متعدد وجود ندارد و حتی می‌توان گفت چنین ظرفیتی در چارچوب همکاری کشورهای عربی هم وجود ندارد! ایران و کشورهایی مانند عربستان سعودی، حتی یک کارخانه دوچرخه‌سازی مشترک هم با یکدیگر ندارند، چگونه می‌توان چنین فناوری و اطلاعاتی را، آن هم با پیش‌زمینه‌هایی که وجود دارد به اشتراک بگذارند؟ فراموش نکنید که اکنون تعدادی از کشورهای جنوب خلیج‌فارس ارتباط رسمی با اسرائیل دارند، درحالی‌که ایران اسرائیل را دشمن می‌پندارد.

هنوز ظرفیت همکاری برای یک نشریه مشترک ایرانی-عربی هم بین کشورهای منطقه ایجاد نشده‌است. به‌هیچ‌وجه هنوز روحیه همکاری و کار مشترک بین ایران و کشورهای عربی منطقه وجود ندارد. متاسفانه شرایط منطقه به گونه‌ای است که کشورهای عربی هنوز حل مشکلات ما را رخدادی به ضرر خودشان ارزیابی می‌کنند. اگر ایران مشکلاتش را در پرونده هسته‌ای با غرب حل و فصل کند، تصور اعراب این است که ایران به هژمون منطقه تبدیل می‌شود، چراکه چرخ ایران از گل سیاست خارجی بیرون می‌آید. روحیه، زمینه و سابقه همکاری مشترک، نه‌تنها در این سطح حساس امنیتی بلکه در سطوح بسیار پایین‌تر هم وجود ندارد.

من معتقدم که ایران هم راضی به چنین همکاری‌ای نیست. چراکه غنی‌سازی جنبه‌های امنیتی دارد. واقعیت این است که هیچ‌کس در ایران از پیشنهاد کنسرسیوم راضی نیست، از مقام‌های فنی، سیاسی و امنیتی که بگذریم، حتی کارشناسان هم این سازوکار را راضی‌کننده نمی‌دانند. اگر مخالفت علنی با این ایده بیان نمی‌شود، به این دلیل است که ایران نمی‌خواهد به عنوان مانع پیشرفت مذاکرات معرفی شود و اینگونه تبلیغ شود که ایران با ابتکارهای سازنده همکاری نمی‌کند یا در مقابل موفقیت مذاکرات مانع‌تراشی می‌کند.

ادعای موافقت ایران با پیشنهاد کنسرسیوم، ادعایی گمراه‌کننده است. کنسرسیومی که ایران می‌خواهد بر مبنای برنامه موجود غنی‌سازی در خاک ایران است، اما اعراب و قدرت‌های غربی اساساً چنین خواسته‌ای ندارند. کنسرسیومی که مد نظر قدرت‌های غربی است، سازوکاری است که جایگزین برنامه موجود هسته‌ای ایران شود، نه اینکه با استفاده از تاسیسات موجود ایجاد شود.

کشورهای عربی به‌هیچ‌وجه موافق کنسرسیوم غنی‌سازی، به‌خصوص در خاک ایران نیستند. کشورهای عربی، به‌ویژه عربستان سعودی به دنبال این هستند که توانایی و ظرفیت غنی‌سازی را در کشور خودشان داشته‌باشند. عربستان وارد مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده شده‌است و نتیجه این مذاکرات بسته به این است که نتیجه مذاکرات آمریکا و ایران چه شود.

ریاض انتظار دارد که آمریکا دقیقاً هر امتیازی را که در مذاکرات هسته‌ای به ایران می‌دهد، عین به عین به عربستان سعودی نیز بدهد. امارات متحده عربی هم که برنامه هسته‌ای مستقل خود را دارد، هر چند این برنامه تحت حمایت ایالات متحده آمریکا با فناوری آمریکایی و توسط کره جنوبی در حال پیشرفت است. کشورهای عربی دنبال این نیستند که در زمینه هسته‌ای با ایران وارد همکاری مشترک شوند، نه از لحاظ سیاسی، نه ژئوپلیتیک و نه توانمندی فنی تمایلی به این کار ندارند و البته مهم‌تر از همه اینکه تفاوت سطح فنی دو طرف بسیار زیاد است.

اگر چنین همکاری‌ای شکل بگیرد، ایران وضعیت سلطه یا هژمون خواهد داشت، چراکه دست ایران به لحاظ فنی و علمی پر است. ایران در زمینه غنی‌سازی اساساً در سطح متفاوتی از دیگر کشورهای منطقه است، ایران الان در سطح ۶۰ درصد غنی‌سازی می‌کند.

افرادی که معتقدند کنسرسیوم غنی‌سازی میان ایران و کشورهای عربی یک ایده عملی است، به باور من نه به جنبه ژئوپلیتیک موضوع فکر کرده‌اند نه به مسائل امنیتی و فناوری. به اعتقاد من افرادی که عملی بودن این ایده را مطرح می‌کنند، به فرهنگ و توازن و پهنه ژئوپلیتیکی منطقه و نقاط ضعف این ایده دانشگاهی که بعضاً برشمردم توجه ندارند و یا کمی خوشبین هستند.

کنسرسیوم در جزایر؟

ایده دیگری که در شبکه‌های اجتماعی رایج شد و در افکار عمومی خیلی منتشر شده‌است، ایده قرار گرفتن تاسیسات هسته‌ای ایران در جزایر ایرانی خلیج فارس است. گفته می‌شود که این ایده از سوی یک استاد دانشگاه آمریکایی مطرح شده‌است، ولی در شبکه‌های اجتماعی به عنوان یک ابتکار مذاکراتی شایع شده‌است.

به عنوان فردی که در دوران خدمت به عنوان استاندار، بر ۱۳ جزیره ایرانی نظارت می‌کردم و به شرایط منطقه آشنا هستم، معتقدم که این ایده بسیار خطرناک است! تاسیسات هسته‌ای اگر در سرزمین اصلی قرار داشته‌باشد، شاید محذوریت‌هایی برای حمله به آن وجود داشته‌باشد. در دفاع از سرزمین اصلی می‌توان یکسری خاکریزها چه نرم‌افزاری و چه سخت‌افزاری ایجاد نمود.

اما جزایر چنین ویژگی‌ای ندارند. به ویژه جزایری که ادعاهایی نسبت به آن وجود دارد، قطعاً کسی رضایت نخواهد داد. اما حتی انتخاب جزیره‌ای مثل جزیره قشم هم غیرمنطقی است، چراکه آسیب‌پذیرترین مکان برای قرار گرفتن چنین تاسیسات حساسی است. شاید برخی از این پیشنهادها نتیجه تفاوت‌های فرهنگی باشد. برای مثال فرهنگ سیاسی آمریکا و اروپای امروز در زمینه همکاری‌ ملت‌ها، تفاوت‌های عمیقی با فرهنگ سیاسی خاورمیانه‌ای دارد.

اگر زمانی منطقه ما پیشرفت کند و مانند اروپا که بعد از ۴۰۰ سال جنگ منطقه‌ای به یک ثبات و توازن در قالب اتحادیه اروپا برسد، شاید آن زمان امکان استفاده تاسیسات مشترک در منطقه میسر شود. بدون تردید استفاده از جزایر برای تاسیسات غنی‌سازی به لحاظ امنیتی و حفاظتی بسیار اقدام خطرناکی برای ما است.

مشکلات داخلی ایران

علاوه بر اینکه در حال حاضر ظرفیت همکاری‌های فنی و امنیتی میان ایران و کشورهای منطقه، به اندازه کافی برای آغاز یک کنسرسیوم مشترک هسته‌ای وجود ندارد، برخی موانع و مسائل داخلی هم وجود دارد که مانع گسترش همکاری‌های منطقه‌ای می‌شود. مسئله حساسیت‌های فرهنگی در مورد همکاری ایران و اعراب تا حدود زیادی همچنان وجود دارد و افکار عمومی حساسیت‌هایی به این موضوع دارند. اشاره به وجود این حساسیت‌ها به معنای تایید آن نیست، بلکه اشاره به یک واقعیت فرهنگی است که باید در داخل کشور حل و فصل شود. باید همکاری‌های سطح پایین، از جمله همکاری‌های فرهنگی، اقتصادی و عمرانی به تدریج در سطح پایین‌تر آغاز شود تا به تدریج حساسیت‌ها کاهش پیدا کند.

چنین فرآیندی از زمینه‌سازی برای همکاری‌های منطقه‌ای ۴-۵ دهه طول می‌کشد. علاوه بر اینها ما مشکلات بوروکراتیک و موانع گسترده برای توسعه سرمایه‌گذاری و ورود کسب و کارهای خارجی داریم، نهادهای متعددی در حوزه ورود کسب و کارهای خارجی به بازار ایران موانع کاغذبازی و بوروکراتیک ایجاد می‌کنند که کار را برای هرگونه مشارکت و همکاری خارجی سخت می‌کند. این مشکلات را باید در داخل کشور حل و فصل کرد. مانع‌زدایی و تسهیل فضای کسب و کار و سرمایه‌گذاری، نیازمند برطرف کردن مشکلات قانونی و بوروکراتیک است و مسئله حساسیت‌های فرهنگی هم نیازمند زمان و کارهای تبلیغاتی و فرهنگی است.

نکته مهم اینجاست که این مسئله فقط مختص ایران نیست. بین شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس هم که مثلاً یک بلوک متحد هستند، هنوز همکاری‌های گسترده و فعالیت‌های مشترک مهم وجود ندارد. بین این کشورها که تا این حد یکدست و همسو هستند، کارخانه‌ها و مگاپروژه‌های مشترک زیادی دیده نمی‌شود و اگر هم تلاش‌هایی مانند اتصال شبکه برق و ایجاد بازار برق عربی یا اتصال خطوط ریلی شروع شده‌است، مربوط به سال‌های اخیر است که هنوز هم به نتیجه نرسیده‌اند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار