اسرائیل هنر معامله را بیاموزد
رهبران اسرائیل احتمالاً در پی سفر دونالد ترامپ به منطقه و رفتار صمیمانهاش با برخی از سرسختترین رقبای اسرائیل، حال خوشی ندارند.

رهبران اسرائیل احتمالاً در پی سفر دونالد ترامپ به منطقه و رفتار صمیمانهاش با برخی از سرسختترین رقبای اسرائیل، حال خوشی ندارند. در سفر ترامپ خبری از سفر به اسرائیل نبود و آمریکا غافلگیرانه بدون اطلاع اسرائیل برای آزادی یک گروگان آمریکایی در غزه معامله کرد و با حوثیها برای توقف حمله به کشتیهای آمریکایی توافق کرد، با رزمنده سابق گروه القاعده که اکنون در دمشق قدرت را در اختیار دارد دیدار کرد، با محمد بنسلمان یک توافق بزرگ فروش تسلیحات امضا کرد، به او گفت که هر زمان صلاح دانست میتواند عادیسازی روابط اسرائیل و سعودی را پیش ببرد، مذاکرات هستهای با ایران را دوباره احیا کرد و سیگنالهای متناقضی در مورد خط قرمزهای آن فرستاد و نهایتاً اینکه یک جت جدید ریاستجمهوری از قطر، حامی اصلی حماس، دریافت کرد.
نتیجه اینکه اسرائیل مجبور است تنها با حوثیها بجنگد، محمد بنسلمان بدون عادیسازی با اسرائیل به توافق خرید سلاح مورد علاقهاش رسید، ایران این فرصت را پیدا کرد که برنامه هستهایاش را همچنان استمرار دهد و بتواند از زیر بار تحریمهای در حال انقضای جهانی فرار کند و حماس توانست کمک کند شکاف میان آمریکا و اسرائیل عمیقتر شود.
چالش بزرگ برای اسرائیل اکنون این است که چگونه به رویکرد انقلابی جدید ترامپ به منطقه و جهان واکنش نشان دهد. دنیس راس مینویسد: «مبنای حمایت آمریکا از اسرائیل مبنی بر تصور ارزشهای مشترک میان آمریکا و اسرائیل است.» اما این دوران گذشته است. ترامپ در ریاض به وضوح نشان داد که دیگر اهمیتی نمیدهد که یک کشور خاورمیانهای دموکراسی باشد و حقوق بشر را تضمین کند یا اینکه یک نظام خودکامه باشد که مردمش را تحت رعب و وحشت هدایت میکند. ترامپ در ریاض گفت: «شگفتیهای چشمنواز ریاض و ابوظبی توسط افراد موسوم به ملتساز و نئوکان و نهادهای غیرانتفاعی لیبرال درست نشدهاست، بر خلاف هزاران میلیارد دلاری که در کابل و بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر هدر دادهشد. تولد خاورمیانه مدرن توسط مردم خود منطقه به ارمغان آمدهاست.»
به عبارت دیگر آمریکا دیگر آزادی و دموکراسی را در منطقه ترویج نمیکند و در منطقهای که به شدت نیازمند آزادی و دموکراسی است، سیاست خارجیاش را بر مبنای نظامی، سرمایهگذاری و معاملههای بدهبستانی بنا کردهاست. در نتیجه روابط نزدیک سنتی واشنگتن و اسرائیل در ۷۵ سال گذشته دیگر ویژه نخواهد بود و دیگر تفاوتی با روابط آمریکا با دیگر کشورها نخواهد داشت.
در این شرایط سوال اصلی در واشنگتن این است که چه چیزی میتوانیم از اسرائیل بگیریم؟ و در اسرائیل سوال این است که چه چیزی از جنس معامله داریم که به آمریکا پیشنهاد بدهیم؟ در نگاه نخست، دورنما چندان روشن نیست. برخلاف کشورهای عربی، اسرائیل نمیتواند صدها میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند. اما اسرائیل روی حوزه نظامی و اقتصاد خیلی کار کردهاست.
آمریکا و اسرائیل مدتها روی مسائل امنیتی همکاری کردهاند، برای ساخت فناوریهای جدید دفاعی مشارکت کردهاند، اطلاعات مشترک دارند و از سال ۱۹۸۵ در چارچوب توافق تجارت آزاد با یکدیگر تجارت میکنند. اسرائیل فناوریهایی را که برای نابودی تونلهای حزبالله و حماس استفاده میکرد به آمریکا داد که آمریکا از آنها در جنگ با داعش و مبارزه با قاچاق مواد مخدر در مرزهای جنوبی آمریکا استفاده کرد. در عین حال اسرائیل با حمله به تاسیسات هستهای عراق و سوریه و حملات متنوعی به زیرساختهای هستهای ایران، به تلاشهای آمریکا برای عدم اشاعه هستهای کمک کردهاست.
اسرائیل همچنان به عنوان یک محل تولید فناوری برای پیشبرد امنیت و اقتصاد باقی خواهد ماند و آمریکا همچنان میتواند از این نوآوریها بهرهمند شود. اما از آنجا که سیاست خارجی آمریکا فعلاً بیش از آنکه مبتنی بر ارزشها باشد مبتنی بر تراکنشهای نظامی و اقتصادی خواهد بود، اسرائیل هم باید بر همین اساس روابطش را با آمریکا تقویت کند، یعنی با استفاده از تواناییهای فناورانه برای شکل دادن به معاملات جدید با آمریکای کاسبکار جدید.