آثار تحولآفرین/ سفر ترامپ به خاورمیانه
سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه خلیج[فارس] علاوه بر تعداد زیادی توافق تجاری و اقتصادی و بیانیههای قابل توجه سیاسی، به خودی خود نیز نشانه تحولات مهمی در چشمانداز ژئوپلیتیک منطقه بود.

پل سالم معاون اندیشکده موسسه خاورمیانه
سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه خلیج[فارس] علاوه بر تعداد زیادی توافق تجاری و اقتصادی و بیانیههای قابل توجه سیاسی، به خودی خود نیز نشانه تحولات مهمی در چشمانداز ژئوپلیتیک منطقه بود. نخست اینکه اجتناب از سفر به اسرائیل در یک سفر چندروزه و چندمقصده ترامپ به خاورمیانه، بهویژه به عنوان نخستین سفر خارجی، تا حد زیادی بیسابقه محسوب میشود و نشان میدهد که رئیسجمهور آمریکا کشورهای حاشیه خلیجفارس را کانون اصلی منافع و شراکت آمریکا در منطقه میداند.
تردیدی نیست که اسرائیل همچنان یک متحد و شریک نزدیک باقی میماند، اما نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، اکنون باید از خودش بپرسد که اسرائیل در چارچوب ذهنی ترامپ کجای منافع و اولویتهای آمریکا قرار گرفتهاست. دوم اینکه بر کسی پوشیده نیست دونالد ترامپ روابط گرمی با اروپای غربی ندارد و بارها نسبت به همکاریهای امنیتی و اقتصادی با این نقطه جهان شکایت کردهاست. اینکه ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوریاش نیز منطقه خلیج [فارس] را به عنوان مقصد سفر خود انتخاب میکند، نشاندهنده این است که جایگاه این منطقه از لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، نسبت به اقتصاد و دولتهای غرب اروپا اولویت بیشتری دارد.
به نظر میرسد که اکنون رهبران عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، نسبت به برخی متحدان سنتی آمریکا در ناتو، اثرگذاری بیشتری بر رئیسجمهور آمریکا دارند. سوم اینکه دونالد ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوریاش بر این نکته تاکید میکند که در حال رهبری یک تحول بنیادین در سیاست خارجی آمریکا است. اصول سیاست خارجی او از سیاست خارجی مبتنی بر اتحادهای سیاسی و قدرت بازمانده از جنگ سرد که بر مبنای مواجهه دائمی و ائتلافهای نظامی در برابر دشمنان تقریباً همیشگی ایجاد شدهاست به سمت سیاست خارجی غیرایدئولوژیک، بازرگانی پسند، مخالف جنگهای طولانی و سیاست مبتنی بر بدهبستان میل میکند.
این سیاست جدید ائتلافهای بزرگ و نظامهای مواجهه را به نفع منافع تعریفشده دقیق آمریکایی بهویژه در حوزه اقتصاد، کنار میگذارد. این موضوع را تهران و مسکو باید به خوبی مطالعه کنند، هیچیک از دو پایتخت نمیتوانند ادعا کنند که ترامپ خصومت عمیق ایدئولوژیک یا بلندمدت علیه دولتهای آنها دارد. این دیدگاه ترامپ به او اجازه میدهد که همزمان با اینکه احمدالشرع، رئیسجمهور [انتقالی] سوریه را به رسمیت میشناسد و به رهبر معظم ایران شاخه زیتون تعارف میکند، با نتانیاهو هم نزدیک باشد. هرچند این سفر ارتباط مستقیمی به گفتوگوهای ایران و آمریکا نداشت، اما باعث شد که گشتاور مثبتی برای این گفتوگوها ایجاد شود.
رئیسجمهور آمریکا چند روز را با رهبران منطقه خلیج[فارس] گذراند که اکنون همگی روابط گرمی با تهران دارند و به او توصیه میکردند به دنبال راهحلی از طریق مذاکره باشد و مسیر جنگ را انتخاب نکند. ترامپ به وضوح گفت که دنبال یک راهحل برد-برد است و دنبال یک دشمن ایدئولوژیک نیست. تردیدی وجود ندارد که آسیب شدید به شبکه نیابتی ایران در منطقه به این موضوع کمک کرده و اقتصاد ایران آسیب شدیدی دیده و کاهش قیمت نفت هم فشار را بر ایران بیشتر کردهاست.
دونالد ترامپ دو جاهطلبی بزرگ برای منطقه دارد؛ نخست اینکه توافقهای ابراهیم را توسعه دهد و دوم اینکه یک توافق پایدار بین ایران و آمریکا ایجاد کند. این دو هدف اگر به نتیجه برسند، میتوانند آثار قابل توجه تحولآفرینی بر منطقه بر جا بگذارند. یک توافق هستهای بین ایران و آمریکا بیش از پیش محتمل به نظر میرسد، گسترش توافقهای ابراهیم کاملاً آماده چیدن محصول است اما نیازمند یک رهبری جدید در اسرائیل خواهد بود.
در همین احوال آقای ترامپ روابط سیاسی و اقتصادی با اثرگذاری در ابعاد جهانی با دولتهای کلیدی منطقه خلیج[فارس] ایجاد کرد. این رهبران میتوانند شرکای موثر آمریکا در رسیدن به نقطه عطفی باشند که برای ایجاد یک خاورمیانه واقعاً سرشار از صلح، یکپارچگی و رونق اقتصادی ضروری است.