اختلاف بر سر آینده نیروهای خارجی در عراق
بعد از سالها تأخیر در مذاکرات، عملیات عزم راسخ نیروهای ائتلاف پذیرفت که در سپتامبر ۲۰۲۵ [اواخر تابستان پیش رو] به مأموریت خود پایان دهد و ستاد مرکزی خود را برچیند.

بعد از سالها تأخیر در مذاکرات، عملیات عزم راسخ نیروهای ائتلاف پذیرفت که در سپتامبر ۲۰۲۵ [اواخر تابستان پیش رو] به مأموریت خود پایان دهد و ستاد مرکزی خود را برچیند. نکته مهم اینکه این شامل پایان کامل به حضور نظامی در عراق نیست. یک بند در این توافق اجازه ادامه عملیات نظامی در سوریه را از محلی مشخصنشده و تا سپتامبر ۲۰۲۶ میدهد. بند دیگری هم خواستار «شراکتهای امنیت دوجانبه» میشود، «به شکلی که از نیروهای عراقی حمایت کند و فشار را بر داعش حفظ کند.» مخالفتهای مهمی با این دو بند در عراق هست.
گروههای سیاسی و مذهبی شیعه همچنان خواستار خروج کامل و فوری نیروها هستند. نیروهای شبهنظامی مورد حمایت ایران نیز همینطور. دیگران میگویند حمایت نظامی بینالمللی اهمیت کلیدی دارد، بهخصوص با درنظرگرفتن تهدید ماندگار داعش و نیز بیثباتی در منطقه، مثلاً با تحولات سوریه. برای برخی، حضور نیروهای خارجی نه عامل ثبات که منبع ناامنی و مداخله خارجی است. در میان سنیهای عراق، عمدتاً موضع قطعی در کار نیست و از بیتفاوتی گرفته تا عملگرایی محتاطانه دیده میشود. بسیاری از عراقیها از خاستگاههای مذهبی و سیاسی مختلف مایل به ترتیبی راهبردیترند که حاصل مذاکره باشد، نه خروجی عجولانه. این دیدگاههای پیچیده و اغلب متناقض، نشان میدهند که آینده مبهم چطور بر ذهن ملتی سنگینی میکند که هنوز در تقلای رسیدن به اجماع است.
اساساً بحثها به دو مسئله مربوط است: «آیا نیروها خارج میشوند؟» و «آیا باید نیروها خارج شوند؟» پاسخها اغلب مبهم و مشروط هستند. قطعاً اگر دولت عراق بگوید، نیروهای همه کشورها خارج خواهند شد. آنها در سال ۲۰۱۴ با دعوت دولت عراق آمدند، دعوتی که به معاهده و چیدمان رسمی مربوط نبود و اقدامی اضطراری بود در وضعیتی بحرانی. حالا، یازده سال بعد، کمتر کسی مدعی است که داعش تهدیدی وجودی برای عراق است.
در سال ۲۰۱۷ شکستش اعلام شد و اندک «عناصر خودسر» و «گروههای مخفی و منتظر فرصت» را که در عراق هستند، عمدتاً نیروهای امنیتی عراق مدیریت میکنند؛ نیروهایی که ائتلاف آنها را تسلیح و بازسازی کرده. مخالفان میگویند هدف، مشورت، کمک و اجازه به نیروهای شریک بود، تا زمانی که نیروهای امنیتی عراق بتوانند مستقلاً داعش را در عراق شکست دهند و بعد هم ارائه همکاریهای امنیتی بلندمدتتر؛ اما این کار مدتها پیش تمام شد.
از نظر بسیاری، دیگر نیازی به ائتلاف نیست و زمانش رسیده که آن دعوتنامه پس گرفته شود و به حضور نیروهای خارجی پایان داده شود؛ اما همه نیروها باید خارج شوند؟ هنوز بحثی در دفاع از همکاری امنیتی بلندمدتتر هست. این یعنی حمایت خارجی و احتمالاً حمایت «میدانی». توافق خروج اجازه میدهد «کمیسیون ارشد نظامی» مرتباً درباره این مسائل بحث کند و راهی جایگزین و مخفی برای حفظ نیروها یا اعزام آنها در آینده فراهم میکند.
از بسیاری جهات، هر دو طرف درست میگویند. تهدید داعش فروکش کرده و تهدیدات وجودی کمی در کار هستند که الزام کنند نیروی امنیتی عظیمی با تسلیحات و آموزشها در استاندارد جهان اولی در کار باشند. حتی در وضعیت فعلی، شاخص قدرت آتش جهانی که شاخص معتبری است، عراق را ششمین ارتش قدرتمند در خاورمیانه میخواند، قویتر از امارات متحده عربی، اردن، قطر و دیگر نیروهای مدرن دفاعی در منطقه؛ با این حال، نیروهای امنیتی فعلی عراق، حرفههای قابلتوجهی در تواناییهایشان دارند.
علت این، اتکای طولانیمدتشان به حمایت خارجی است. آنها اتکای ویژهای به سامانههای دفاع هوایی مؤثر، هواپیماهای جنگی و حملونقل به میزان کافی و فقدان حضور بالگردها متکی بودهاند؛ بهعلاوه، نیروهای امنیتی عراق، عمدتاً به «تغذیه» اطلاعاتی از سوی متحدان متکی بودهاند. ارتش عراق هنوز باید بالغتر شود، گرچه اختلاف است که این کار باید داخلی انجام شود یا خارجی.
وضعیت امروز، بیثباتی است. بحران غزه شبهنظامیان عراقی را به سوی خود میکشد. این شبهنظامیان در مقابل کنترل حاکمیتی، نقض حریم هوایی اسرائیلی و آمریکایی، حملات هوایی علیه اهداف تروریستی و پسلرزههای احتمالی شکست گفتوگوهای آمریکا و ایران پاسخگو نیستند. به این دلیل، لازم است عراق ساختار امنیتی کارآمدی داشته باشد که در خارج و داخل دفاع کند؛ اما سوال همچنان پابرجاست: چه کسی حافظ آینده عراق خواهد بود؛ یک ائتلاف، یا خود عراق؟