فرمول برنده برای مذاکره با ایران
درست بلافاصله بعد از گفتوگوهای مقدماتی در مسقط، ویتکاف علناً از احتمال تعیین سقف برای غنیسازی اورانیوم در سطح ۳/۶۷ درصد خبر داد؛ عددی که دقیقاً در توافق هستهای برجام در سال ۲۰۱۵ تعیین شدهبود.

ایلان برمن، معاون اندیشکده شورای آمریکایی روابط خارجی: هر گردشگری که در بازارها یا سوقها پرسه زدهباشد، میداند که خاورمیانهایها حسابی اهل چانه زدن هستند و ایرانیها با توجه به تاریخ طولانی استراتژی و تجارتشان در بین توانمندترین مذاکرهکنندگان منطقه قرار دارند. استیو ویتکاف، فرستاده دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا به منطقه، قرار است این موضوع را در عمل بفهمد. زمانی که دونالد ترامپ در دیدار روز ۷ آوریل خود با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در دفتر ریاستجمهوری به شکل غیرمنتظرهای از گفتوگوهای مستقیم ایران و آمریکا در مورد برنامه هستهای ایران خبر داد، بازار آشفته گمانهزنیهای بینالمللی داغ شد.
از آن زمان تاکنون این فرآیند به سرعت پیش رفتهاست و ویتکاف در عمان و پس از آن در رم با مقامهای ایرانی در مورد آینده برنامه هستهای نظام ایران رایزنی کرد. نتایج اولیه اعلامشده چندان امیدوارکننده نبود. درست بلافاصله بعد از گفتوگوهای مقدماتی در مسقط، ویتکاف علناً از احتمال تعیین سقف برای غنیسازی اورانیوم در سطح 3/67 درصد خبر داد؛ عددی که دقیقاً در توافق هستهای برجام در سال ۲۰۱۵ تعیین شدهبود. قابل پیشبینی بود که این اظهارنظر بین کارشناسان امنیت ملی به این نگرانی دامن بزند که چنین معاملهای اجازه میدهد که برنامه هستهای پنهانی ایران باقی بماند.
این مسئله باعث شد که گروهی ادعا کنند توافق ترامپ با ایران چیزی جز نسخه دوم اوباما نیست. بعد از آن اظهارنظر اولیه، ویتکاف، بدون تردید تحت فشار از درون کاخ سفید، از اظهارات قبلیاش عقبنشینی کرد. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «توافق با ایران اگر یک معامله ترامپی باشد، امضا نخواهد شد. اگر قرار باشد به ترتیباتی برسیم، حتماً این توافق باید چارچوبی برای صلح، ثبات و شکوفایی در خاورمیانه ایجاد کند، معنایش این است که ایران باید برنامه غنیسازی و تسلیحاتیسازی اتمی خود را متوقف کند و برچیند.»
آمریکا همچنان همین هدف را دنبال نمیکند، اما این مخاطره وجود دارد که این موضع به تدریج نرم شود و احتمالاً به شکل قابل توجهی نرمتر شود. سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهایش با رهبران منطقهای به روشنی تصریح کرد که حق ایران برای غنیسازی اورانیوم «غیرقابل مذاکره» است و به طور قطع روی میز دیپلماسی قرار ندارد.
مقامهای ایرانی برای رسیدن به چنین مقصودی ایده برنامه سهمرحلهای را مطرح کردهاند که بر اساس آن ایران به ازای کاهش تحریمهای آمریکا، میزان غنیسازی اورانیوم خود را محدود میکند. همه اینها نشاندهنده استراتژی سابقهدار ایران است که دیپلماسی را با غرب به حدی که ممکن است کش دهد تا تلاشهای اتمیاش را دائمی کند. این یک مخاطره جدی است، چراکه ایران به شکل خطرناکی به آستانه اتمی نزدیک شدهاست و به شکل مستمر نزدیکتر میشود.
جمهوری اسلامی اکنون اورانیوم را در سطح ۶۰ درصد غنیسازی میکند که فقط یک گام فنی کوتاه (تقریباً در حدود چند هفته) با غنیسازی ۹۰ درصدی که برای یک سلاح هستهای لازم است، فاصله دارد. علاوه بر این، فعالیتهای ایران برای تسلیحاتیسازی که به معنای به کارگیری اورانیوم غنیشده برای استفاده در سلاح هستهای قابل استفاده است، با همان سرعت پیش میرود و براساس برخی تخمینها، در مدتی به کوتاهی ۶ ماه میتواند تکمیل شود.
توپ قطعاً در زمین واشنگتن است. در روزهای آینده کاخ سفید باید در مورد چارچوبهای مذاکراتیاش با ایران تصمیم بگیرد و مشخص کند پیش از اینکه تصمیم بگیرد گزینههای مستقیمتر برای اجتناب از هستهای شدن ایران را مدنظر قرار دهد، دقیقاً تا چه مدت آمادگی دارد مذاکرات را با ایران ادامه دهد. دونالد ترامپ تصریح کردهاست که امیدوار است این مسئله به صورت مسالمتآمیز حل و فصل شود.
برای اینکه به چنین هدفی دست پیدا کند، رویکرد آمریکا باید به یک هدف روشن پایبند باشد. نظام ایران باید به شکل قاطع این موضوع را بشنود که اگر میخواهد همچنان موضوعیت داشتهباشد، باید کل موضوع هستهای را کنار بگذارد. هر معاملهای که به هدفی کمتر از این برسد، یک پیروزی سیاسی برای روحانیان حاکم بر ایران و یک مخاطره راهبردی برای دیگران است.