برنامه هستهای ایران و تجربه آفریقای جنوبی
ایران از هر زمان دیگری به دستیابی به سلاح اتمی نزدیکتر شدهاست. خطرات این رویداد برای جامعه جهانی کاملاً روشن است.
ایران از هر زمان دیگری به دستیابی به سلاح اتمی نزدیکتر شدهاست. خطرات این رویداد برای جامعه جهانی کاملاً روشن است. اگر فقط بخواهم به دو نمونه از ریسکها اشاره کنم میتوان به رقابت تسلیحاتی با پادشاهیهای خلیجفارس و یا دزدیدهشدن سلاح توسط تروریستها اشاره کرد. اما این موضوع برای ایران هم هزینه دارد، همین حالا هم آسیبهای اقتصادی نشانی از تحریمها باعث نارضایتی داخلی شدهاست.
باید به درستی درک کرد که چرا ایران، بهرغم هزینههای داخلی به جاهطلبیهای هستهای خود ادامه میدهد. برای درک این موضوع، سیاستگذاران باید به تجربه آفریقای جنوبی دوران آپارتاید نگاه کنند، تنها کشوری که در تاریخ سلاحهای هستهای خود را داوطلبانه واگذار کرد. ایران دو انگیزه اصلی دارد که دنبال کردن برنامه هستهای را رها نکند. نخست احساس آسیبپذیری استراتژیک است.
سالها جنگ سایه میان ایران و اسرائیل دارای سلاحهای هستهای، که در سال جاری به تبادل مستقیم موشک کشید، برای ایران دشمنی قدرتمند ایجاد کردهاست. در عین حال حضور چنددههای نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان در همسایگی ایران، نگرانی نسبت به محاصره شدن در ایران ایجاد کردهاست. این انگیزهها میتواند باعث شود که رهبران ایران تصور کنند سلاح هستهای امنیت آنها را تضمین میکند.
انگیزه دوم این است که ایران تردید دارد که تعهدش به عدم اشاعه هستهای باعث پایان دادن به انزوایش شود. برنامه هستهای تنها دلیل مخالفت غرب با ایران نیست و مسائل بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد. احساس عدم امنیت و انزوای ایران در تاریخ منحصربهفرد نیست و این موضوع باعث نمیشود که تبدیل شدن ایران به یک کشور هستهای ناگزیر شود.
دولت آپارتاید آفریقای جنوبی تا سال ۱۹۹۳ بهرغم تحریمهای شدید، ۶ بمب هستهای ساخت و آنها را از بین برد. آفریقای جنوبی در آن دوران احساس ناامنی شدیدی میکرد، پیرامونش را کشورهایی با حکومت سیاهپوستان احاطه کردهبودند که از سوی شوروی حمایت میشدند و در حال جنگ با همسایهاش، آنگولا بود. با توجه به احتمال انتقال سلاحهای اتمی شوروی به منطقه، حاکمان سفیدپوست آفریقای جنوبی تنها سلاح هستهای را متضمن بقای خودشان میدانستند. اینکه غالب تحریمها علیه این کشور به دلیل آپارتاید بود، باعث میشد که در زمینه هستهای تمایل چندانی برای همکاری نداشتهباشند.
اما نهایتاً آفریقای جنوبی سلاحهای هستهایاش را کنار گذاشت. حمایت بینالمللی برای تضمین پیمان صلح با آنگولا، امضای پیمان جمعی عدم اشاعه سلاحهای هستهای توسط تمامی همسایگان آفریقای جنوبی و سقوط اتحاد جماهیر شوروی باعث شد تا ادراک تهدید از سوی آفریقای جنوبی تغییر کند و سلاحهای هستهای برای این کشور اهمیت خود را از دست بدهند.
بدون بهبود وضع امنیتی و وعده منافع اقتصادی، بدون تردید آفریقای جنوبی همچنان به برنامه هستهای نظامی خود ادامه میداد. اگر ایالات متحده رفاه اقتصادی و امنیت ایران را تضمین کند، آنگاه برای ایران هم سلاح هستهای بیمعنا خواهد شد. مهمترین مشارکت آمریکا در غیرهستهای شدن آفریقای جنوبی، حل کردن مسئله ادراک تهدید این کشور از طریق کمک به مذاکرات پایان جنگ آنگولا بود. آمریکا همین کار را میتواند در مقابل ایران انجام دهد و با استفاده از قدرت خود به جنگ حماس و اسرائیل پایان دهد که باعث افزایش تنش ایران و اسرائیل شدهاست، در عین حال میتواند به گفتوگوهای منازعهزدایی و عدم مداخله در امور داخلی بین ایران و کشورهای خلیج فارس کمک کند.
آمریکا میتواند حضور نظامی خود را در منطقه کاهش دهد تا با کمتر شدن ادراک تهدید، ارزش ساخت سلاح هستهای برای ایران کمتر شود. آمریکا باید در سیاست عدم اشاعه خود در قبال ایران به مسئله هستهای بیشتر از اصلاحات سیاسی اولویت دهد. آمریکا باید تضمین دهد که حتی اگر وضعیت سیاسی جاری در ایران هم حفظ شود، به شکل معناداری تحریمها را در صورت رها کردن برنامه هستهای کاهش خواهد داد.
آمریکا باید به توافقهای هستهای میان ایران و همسایگان کمک کند. این توافقها میتواند مشابه برجام باشد، یعنی در هر توافق جدیدی همان محدودیتها و بازرسیهایی که برای ایران اعمال میشود، برای همسایگانش هم اعمال شود. خلع سلاح هستهای آفریقای جنوبی به این دلیل ممکن شد که نگرانیهای امنیتی این کشور در نظر گرفتهشد و منافع اقتصادیاش تضمین شد.