اولویتهای همارز و امنیت انسانی
نمیشود مسئله رابطه با غرب حل شود بدون اینکه مسئله اتمی، مسئله قدرت نظامی ایران و مسائل امنیتی منطقهای حل شود.
تصورم این است که در ارتباط با ایران اولویتهای راهبردی در کنار هم به صورت افقی قرار گرفتهاند، یعنی این اولویتها به ترتیب عمودی نیستند، چراکه تمام این اولویتها یا چالشهای راهبردی و استراتژیکی که ایران دارد تا حد زیادی به هم مرتبط هستند؛ آنها مجموعه زنجیرهای از اولویتها هستند که معمولاً برای پیدا کردن یک راهحل یا رسیدن به یک هدف غایی، باید همه آنها را همزمان مدنظر قرار داد.
پروندههای سیاست خارجی ایران در هم تنیده و به هم مرتبط هستند. نمونهاش این است که اگر یکی از اولویتهای استراتژیکی را حل شدن رابطه با غرب در نظر بگیریم، قبل از آن باید مسئله اتمی ایران حل شود، باید قدرت نظامی ایران مورد بحث قرار گیرد و باید مسئله منطقه و حضور و نفوذ ایران در منطقه مدنظر قرار گیرد؛ به همین دلیل است که من اسمش را مشکل اولویتبندی میگذارم، یعنی ما تنها یک مشکل نداریم، بلکه مجموعهای از مشکلات داریم. در این مورد هم ما با مجموعهای از اولویتها مواجهایم که برای پیدا کردن یک راهحل یا تشخیص، برای اینکه یکی از آنها را به عنوان اولویت قرار دهیم، مشکل داریم.
نمیشود مسئله رابطه با غرب حل شود بدون اینکه مسئله اتمی، مسئله قدرت نظامی ایران و مسائل امنیتی منطقهای حل شود. همه اینها باید در کنار هم مدنظر قرار گیرند. نکته بعدی که اولویتبندی را مشکل میکند، این است که خیلی از مسائل فقط به تهران مربوط نیست؛ واشنگتن و پایتختهای اروپایی هم سیاستها و منافع خودشان را دارند و این باعث میشود که ایران بخشی از این مشکل باشد و به تنهایی نتواند اولویتبندیهایش را درست، پایدار و دائمی ترسیم کند.
به همین دلیل است که برای مثال رابطه حسنه با غرب، رفع تحریمهای اتمی، تحریمهای اروپایی، تحریمهای آمریکایی، تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای حقوق بشری، بهسادگی و یکجا امکانپذیر نیست، مگر اینکه جمهوری اسلامی یک رویکرد جدیدی نسبت به همه مسائل داشته باشد؛ نسبت به امنیت، به سیاست خارجی و امنیتی خود تا بتواند به یک ثبات نسبی در سیاستگذاریهایش برسد و در نهایت اولویتبندی کند.
بنابراین ایران باید تمام سیاستگذاریهایش را در اولویت قرار دهد. این اولویتبندیها به تنهایی امکانپذیر نیست، مگر اینکه تمام آنها مدنظر قرار گیرند. البته تنها ایران نیست که باید این اولویتها را برای خودش ترسیم کند، مطمئناً طرفهای مقابلش مثل غرب بهطور خاص، در شکل و نوع این استراتژیها و امکانپذیر بودن آنها و همچنین رسیدن ایران به اهدافی که میخواهد، بسیار نقش دارند. بنابراین اینها یکطرفه نیست، بلکه چندجانبه است.
در این میان شرایطی که مقوله اولویتبندی را پیچیدهتر میکند، این است که وضعیت بینالمللی منطقهای و داخلی ایران به شدت در حال تغییر است؛ این تغییرات شکل و نوع اولویتبندی را تعیین میکند و بر اساس شرایط وقت و موضوعی، تصمیم گرفته میشود و این مسئله باز هم کار را خیلی سخت میکند. چون کشوری مانند ایران نمیتواند استراتژی بلندمدت پایدار داشته باشد؛ آنهم به دلیل تغییراتی است که همیشه در حال به چالش کشیدن تهران است.
با این حال، یکی از اولویتهایی که تهران میتواند بدون در نظر گرفتن این پیچیدگیها داشته باشد، باز هم به اولویتهای استراتژیکی مثل رابطه با غرب، تحریمها و مشکلات اقتصادیا و سیاستگذاریهای داخلیاش مرتبط است. مطمئناً در حال حاضر تهران، باید به فکر اصلاحات و تعدیلهای اساسی در سیاستگذاریهای داخلیاش باشد و این مسئله هم کاملاً امنیتی است و میتوانیم عنوانش را امنیت انسانی بگذاریم.
این امنیت انسانی امری است که تهران میتواند بدون حتی وارد شدن به آن پیچیدگیهای سیاستگذاری خارجی به آن دسترسی پیدا کند. اهمیت دادن به خواستههای مردم و پاسخگو بودن به آنها، توجه به وضعیت اقتصادی و خدماتی که به مردم داده میشود، مسئلهای است که تهران باید به آن توجه کند. این مسئله میتواند به شدت در بالا بردن امنیت داخلی و خارجی کشور، تاثیرگذار باشد؛ حتی در موضوع امنیت انسانی. مطمئناً تحقق این مسائل در وضعیت بد اقتصادی و بدون رفع تحریمها، امکانپذیر نیست.
از سوی دیگر رفع تحریمها هم بدون شکل و نوع رابطه با غرب بهویژه آمریکا امکانپذیر نیست. بنابراین به این نتیجه میرسیم که همه اینها زنجیرهای از اولویتها هستند که در کنار هم تنیده شدهاند و یک مشکل ایجاد میکنند. جمهوری اسلامی باید کار را از امنیت انسانی در داخل کشور شروع کند و با در نظر گرفتن شرایط منطقهای و بینالمللی، اولویتهای خود را به شکل سیال تغییر دهد.
باید به این مسئله توجه داشت که این سیاستها همیشه وجود دارد و با در نظر گرفتن شرایط و لازمههای آن، میتوان این اولویتها را تغییر داد. مثلاً شرایط منطقه کاملاً مشهود است که به طور مرتب در دهه اخیر، در حال تغییر بوده است. با روی کار آمدن دولت آقای ترامپ، لازمهاش این است که یک بازنگری در سیاستهای خارجی ایران انجام شود. بنابراین بهبود روابط با کشورهای منطقه باید یکی از ابزارها برای کاستن فشارهایی باشد که ممکن است در آینده از سوی آمریکا علیه ایران اعمال شود.
ایران در شرایط حاضر نمیتواند یک استراتژی راهبردی درازمدت داشته باشد. باید با در نظر گرفتن چالشهای بزرگی که در منطقه و سطح بینالمللی با آن روبهروست، رویکرد جدیدی ایجاد کند و بتواند از امنیتی شدن سیاستهایش به سیاسی شدن آنها تغییر جهت دهد. مطمئناً میتواند رویکرد جدیدش غیرامنیتی باشد و تلاش کند با تعامل بیشتر با کشورهای غربی، تا حدودی امنیت ایران را زیر سوال نبرد و بتواند به دغدغههای آنها پاسخ بدهد و در نهایت بخشی از مشکلات خودش را هم پاسخگو باشد.