چهار سال سخت برای اروپا
اروپاییها در سال گذشته بهطور مداوم نگران احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بودند. با تثبیت حضور ترامپ در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴، بحثهایی در مورد آمادگی برای این سناریوی محتمل آغاز شد، اما اکثر این گفتوگوها در همان مرحله متوقف ماندند.
اروپاییها در سال گذشته بهطور مداوم نگران احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بودند. با تثبیت حضور ترامپ در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴، بحثهایی در مورد آمادگی برای این سناریوی محتمل آغاز شد، اما اکثر این گفتوگوها در همان مرحله متوقف ماندند. تأثیرات مخرب احتمالی پیروزی ترامپ بر امنیت، شکوفایی اقتصادی و حتی دموکراسی اروپا چنان عظیم تلقی میشد که اروپاییها صرفاً امیدوار بودند این بدترین سناریو، محقق نشود.
اما این امیدواری اشتباه بود. اکنون آنها نه زمانی برای اتلاف دارند و نه امکان تسلیم شدن در برابر وحشت. نتیجه انتخابات آمریکا نشان داده که مواضع ترامپ در حوزه سیاست خارجی از جمله «معاملهگری، یکجانبهگرایی و علاقه به رهبران مستبد» به یک سیاست جریان اصلی تبدیل شده است.
جذابیت پیام سیاست خارجی ترامپ برای مردم آمریکا واضح است: بازدارندگی از طریق قدرت بهجای اتحادها، کاهش تعهدات خارجی و وادار کردن متحدان به پرداخت هزینه برای حفاظت و حمایت آمریکا. خلاصه اینکه، هزینه کمتر و دستاورد بیشتر. اروپاییها اکنون باید برای جلوگیری از بدترین سناریوها، از جمله در مورد اوکراین، ناتو، رویههای تجاری و آینده اتحادیه اروپا، بهطور مشترک عمل کنند.
اولویت فوری، اوکراین است. پایان حمایت مالی و نظامی آمریکا از اوکراین میتواند به شکست این کشور در میدان نبرد و تهدید فوری روسیه علیه شرق اروپا و ناتو منجر شود. حتی توافق صلحی که ترامپ میانجی آن باشد، ممکن است اوضاع را بدتر کند.
بر همین اساس نظر بسیاری از اروپاییها این خواهد بود که از مذاکرات صلح دوری کنند، زیرا این مذاکرات احتمالاً به توافقی نامطلوب برای اوکراین منجر میشود اما این رویکرد کاملاً اشتباه است. اروپا باید از تمام ابزارهای موجود برای تأثیرگذاری بر نتیجه اوضاع اوکراین استفاده کند. بدترین سناریو، لغو تحریمها علیه روسیه و پایان ارسال تسلیحات آمریکایی برای اوکراین خواهد بود که به معنای اعطای چکسفیدامضا به ولادیمیر پوتین است.
اولویت دوم ناتو و امنیت اروپا است. اروپا در حوزه دفاعی باید مستقل شود؛ تجهیزات و تکنولوژیهای کلیدی را خریداری کند، مهمات و قطعات یدکی لازم را انبار کند، سرمایهگذاری ویژهای روی ظرفیتهای رزمی نیروهای مسلح داشته باشد و یک ساختار فرماندهی واحد تشکیل دهد.
این اقدامات حتی اگر اروپا با بیشترین سرعت ممکن عمل کند زمانبر است. همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید از اوراق قرضه دفاعی اتحادیه حمایت کنند زیرا بحرانی با این ابعاد به چنین اقداماتی نیاز دارد. همه این پولها لزوماً نباید برای خرید تجهیزات آمریکایی هزینه شود. اروپاییها باید سرمایهگذاریهای دفاعی خود را بهعنوان یک بازی برد-برد برای صنعت دفاعی اروپا مطرح کنند؛ اگر کل بودجه افزایش یابد، همه سود خواهند برد.
سوم، اروپاییها باید وضعیت داخلی خود را سامان دهند. آنها باید متحد شوند و نه اینکه برای جلب نظر ترامپ بهصورت انفرادی اقدام کنند و در این روند هرگونه اهرم جمعی که ممکن است داشته باشند را از دست بدهند. هر کشور اروپایی بهتنهایی برای موفقیت در مذاکره با ترامپ بسیار ضعیف است. تنها در کنار یکدیگر، اروپاییها میتوانند تأثیری بر رئیسجمهور منتخب بگذارند.
چالشهای فوری دیگری نیز وجود دارد. در حوزه تجارت، اتحادیه اروپا بیشترین قدرت را برای اقدام به نمایندگی از اعضای خود دارد. بروکسل تجربه عقبانداختن تصمیمات و ارائه توافقات نمادین و جزئی به ترامپ را دارد؛ کسی که بهطرز وسواسی بر کسریهای تجاری متمرکز است اما در برابر پیامدهای سیاسی ناشی از پیشنهادات تعرفهای تورمی خود آسیبپذیر است.
اروپاییها همچنین باید انتظار فشار بیشتر واشنگتن برای تحریم پکن بهخاطر حمایت فزاینده آن از جنگ مسکو در اوکراین را داشته باشند. عدم اقدام اروپا اعتبار سیاست اوکراین و درخواست آن برای حمایت مالی و نظامی آمریکا را تضعیف میکند. اروپاییها همچنین باید آماده باشند که رقابت آمریکا و چین همچنان سیاستهای صنعتی و فناوری را تحتالشعاع قرار دهد و ایالات متحده از اروپا بخواهد که کاملاً با سیاست حصارکشی خود هماهنگ شود.
اروپاییها تمایل دارند خود را از نظر اخلاقی برتر از ایالات متحده بدانند، بهویژه در زمانی که ترامپ در رأس کار است. اما این بار، اروپاییها باید وارد عمل شوند. اکنون باید نقاط قوت خود را بسنجند، پیشنهادات اولیه خود را آماده کنند و از عجله برای از دست دادن تمام اهرمهای خود اجتناب کنند. چهار سال سخت پیشرو است.