| کد مطلب: ۲۲۵۹۶
هل دادن ایران به سمت سلاح هسته‌‌ای

هل دادن ایران به سمت سلاح هسته‌‌ای

در اول می‌‌۲۰۰۳، جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا درحالی‌که لباس خلبانی به تن کرده بود، از یک هواپیمای وایکینگ اس ۳ بالا رفت و روی عرشه ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن فرود آمد.او درحالی‌که بالای سرش بنری با عبارت «ماموریت انجام شد» نوشته شده بود، پایان عملیات رزمی ویژه آمریکا در عراق را اعلام کرد.

 او با افتخار اعلام کرد که «ایالات متحده و متحدان ما پیروز شده‌اند.» اما شرایط در عراق به سرعت رو به وخامت گذاشت و تصمیم وی مبنی بر تهاجم به این کشور اکنون در سراسر جهان به‌عنوان یک اشتباه استراتژیک بزرگ محسوب می‌شود.

وقتی که داشتم صحنه‌های جشن گرفتن بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و حامیان حملات به لبنان و به‌ویژه ترور سیدحسن نصرالله و بسیاری دیگر از رهبران ارشد این گروه را تماشا می‌کردم، همان صحنه دوباره در ذهنم تداعی شد. اسرائیل که زمانی از آن به عنوان کشور استارتاپ‌ها یاد می‌شد اکنون به «کشور متهم ساختن» معروف شده است و نتانیاهو به مخالفان اسرائیل یادآوری کرده که هیچ نقطه‌ای خارج از دسترس اسرائیل نیست. 

با توجه به آسیبی که نیروهای نظامی و سرویس اطلاعاتی اسرائیل بر دشمنان متعدد این کشور وارد کرده‌اند، جای تعجب نیست که نتانیاهو همچون بوش ژست پیروزی به خود بگیرد. تردیدی نیست که اقدامات اسرائیل طی چند هفته گذشته دستاوردهای تاکتیکی قابل توجهی به دنبال داشته است. اسرائیل از منابع اطلاعاتی خود و شکاف‌ها در ساختار سازمانی حزب‌الله در کنار اشتباهات رهبران ارشد این سازمان استفاده کرد و توانست عملیات پیچیده انفجار پیجرها و واکی‌تاکی‌ها را به اجرا بگذارد.

نیروی نظامی اسرائیل همچون جنگ غزه از تسلیحات پیشرفته ارائه‌شده توسط آمریکا برای ترور سیدحسن نصرالله، بر جای گذاشتن آسیب‌های عظیم در سراسر لبنان و تضعیف توانمندی‌های راکتی و موشکی حزب‌الله استفاده کرده‌ است.  نیروهای زمینی اسرائیل در حال ورود به جنوب لبنان هستند و ایران نیز بدون تردید با اقدام تلافی‌جویانه اسرائیل بابت حملات موشکی اخیرش مواجه خواهد شد.

نتانیاهو و وزرای دست‌راستی‌اش نیز از جنگ (و واکنش بی‌رمق آمریکا) برای تشدید خشونت‌ها و تصاحب زمین‌های فلسطینیان در کرانه باختری به عنوان بخشی از برنامه بلندمدت خود برای ایجاد «اسرائیل بزرگ» استفاده کرده‌اند اما چه چیزی نتانیاهو را از یکسره کردن موضوع و تغییر دائمی موازنه قدرت منطقه‌ای به سود اسرائیل باز می‌دارد؟ دستاوردهای تاکتیکی تضمین‌کننده موفقیت استراتژیک نیستند، اما یک نفر می‌تواند استدلال کند که اگر بتوان موفقیت‌های تاکتیکی کافی را به دست آورد، ممکن است بتوان محیط استراتژیک را به شکلی گسترده و پایدار تغییر داد.

این هدف اصلی نتانیاهو است اما دلایل قانع‌کننده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه او در این راه موفق نخواهد شد. اولاً، آسیبی که اسرائیل به محور مقاومت وارد کرده قرار نیست آن را از دور خارج سازد یا موجب شود که نیروهای نیابتی ایران پرچم سفید بالا ببرند. حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها و ایران همگی در گذشته از ضرباتی سهمگین جان به در برده‌اند و تمایل آنها به تلافی این ضربات تنها موجب افزایش شدت اتفاقات سال گذشته خواهد شد.

همچنین تلاش‌های گاه و بیگاه ایران برای بهبود روابط با ایالات متحده (و طبعاً اسرائیل) در دوران ریاست‌جمهوری رفسنجانی و حسن روحانی بلافاصله توسط اسرائیل و حامیانش در ایالات متحده ناکام ماند، به‌ویژه زمانی که آنها توانستند دونالد ترامپ را متقاعد به خروج از توافق هسته‌ای ایران در سال 2018 کنند. این پاسخ‌ها موضع تندروهای ایرانی را تقویت کرد و بحران کنونی در منطقه حتی با وجود سیگنال‌های مکرر رئیس‌جمهور جدید ایران مبنی بر تمایل به کاهش تنش نیز کارکرد مشابهی خواهد داشت.

متاسفانه تحولات اخیر این احتمال را که رهبران ایران تصمیم به کنار گذاشتن سیاست فعلی خود و ساخت سلاح هسته‌ای بگیرند تقویت می‌کند. چنین تصمیمی احتمال وقوع یک جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای را بیشتر خواهد کرد اما اسرائیل مدام در حال دادن انگیزه‌های بیشتر به رهبران این کشور برای حرکت به سمت یک بازدارندگی نهایی است. اگر این اتفاق رخ دهد، موفقیت‌های اخیر اسرائیل به شکل قابل توجهی کوته‌بینانه به نظر خواهد رسید.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار