به بهانۀ نطق دیروز امیرحسین ثابتی در مخالفت با معرفی عباس عراقچی
قطرۀ محالاندیش
نطق پرحرارت و سرشار از خشم و غیظ دیروزِ امیرحسین ثابتی، نمایندۀ جوان مجلس شورای اسلامی علیه پیشنهاد عباس عراقچی برای وزارت امور خارجه موج چندانی در جامعه برنینگیخته و موقعیت وزیر پیشنهادی را به مخاطره نینداخته و به عکس انتخاب او قطعی به نظر میرسد.
نهتنها عباس عراقچی که به نظر میرسد دیگر وزیران پیشنهادی نیز اگر براساس توافق پیشینی معرفی شده باشند از سدّ مجلس میگذرند و هیاهوی نمایندگان متمایل به جبهۀ پایداری به جایی نمیرسد چراکه برخلاف تصور اولیه وزن زیادی در مجلس ندارند. اگر داشتند محمدباقر قالیباف درصدر نمینشست و جایی هم برای ثابتیِ جوان در آن بالا منظور میشد. اما اگر این نطق موجی برنینگیخته و تأثیری ندارد چرا این یادداشت به او و آنچه گفته میپردازد؟ چون از تغییر فضای سیاسی به نسبت ایام انتخابات مجلس حکایت میکند و به بهانۀ آن میتوان بر موارد دیگری درنگ کرد:
1- مجری پیشین تلویزیون در واقع سخن تازهای مطرح نکرده است. سالهاست به تبعیت از بزرگترِ خود در کیهان این مطالب را علیه توافق هستهای بر زبان میآورند درحالیکه نه بدیلی برای برجام نشان دادهاند و نه مردم فراموش کردهاند برجام برای نجات ایران از دستپختِ سعید جلیلی – مراد و مقتدای ثابتیِ جوان- شکل گرفت و اگر دولت احمدینژاد و مذاکرات بیحاصل و فرسایشی سعید جلیلی به قطعنامههای تحریمی نینجامیده بود چه نیاز به ظریف و عراقچی و تختروانچی تا بخواهند برای بازگشت به وضعیت قبل به آب و آتش بزنند. رفتار کودکانۀ امیرحسین ثابتی در مجلس که فیلمی را نشان داد تا مثلاً افشا کند عراقچی گفته «ترامپ نمیتواند برجام را از بین ببرد» یا اینکه چرا مدال افتخار دریافت کرده هم یادآور رفتار زنندۀ رئیسجمهور سابقاً محبوبشان – احمدینژاد- و همین تازگی علیرضا زاکانی در مناظرهها بود که جوری عکس حسن روحانی را نشان میداد که اگر کسی نمیدانست میپنداشت در موقعیتی نامتناسب با جایگاه یک سیاستمدارِ روحانی است.
2- آقای عراقچی در واکنش گفته:«این فیلم سند افتخار من است، من در آن فیلم گفتم که ترامپ نمیتواند برجام را از بین ببرد که نتوانست. آمریکا دو بار برای نابودی برجام به شورای امنیت قطعنامه برد و شکست خورد. درباره مخالفت شهید فخریزاده با برجام و ماجرای گرفتن سکه هم من تا مدتها بعد از شهادت فخریزاده عزادار بودم، در برجام با هم از نزدیک کار کردیم و هیچکس به اندازه من با ایشان محشور نبود ولی نمیتوانم و نمیخواهم وارد جزئیات شوم. همان نشان و مدالی را که ما گرفتیم و آقای فخریزاده هم گرفت.»
او همچنین با یادآوری توئیتی قدیمی از مجری سابق گفته است: «من نمیگویم مرگ بر وطنی که هموطنم عراقچی است؛ من احترام میگذارم به وطنی که منتقد آن بدون لکنت صحبت میکند و حتی ولایتپذیری مجلس را زیر سوال میبرد.» با این حال نیاز به این استدلالات و احتجاجات نیست. کافی بود میگفت: برادرجان! نیاز به این بازیها نیست. چون اورژینال این کارها را قبلاً احمدینژاد انجام داده بود و در انتخابات اخیر هم علیرضا زاکانی به مبتذلترین شکل ممکن درصدد تکرار آن برآمد و جز رسوایی به بار نیاورد و به خاطر همان رفتارها روی دست شورای شهر مانده ولو رئیس شورا منکر باشد و در کل نمیدانند با او چه کنند. اگر حاکمیت و مردم این شیوه را میپسندیدند اکنون سعید جلیلی رئیسجمهوری ایران بود و چهبسا امیرحسین ثابتی به عنوان وزیر پیشنهادی پشت این تریبون قرار میگرفت و نه در مقام مقابله با یک وزیر پیشنهادی.
3- میدانیم امیرحسین ثابتی در انتخابات کمرمق مجلس بر اصولگرایان سنتی شورید، تشبیه به پاجوش پای چنار را برنتافت، دوگانه پاچنار و چنار را سامان داد، با اتکا به آن توانست رئیس فعلی مجلس را چند رتبه پایین بیاورد و خود بالاتر قرار بگیرد و اصل دفاع او از جایگاه مجلس شورای اسلامی و اینکه زیر بار توصیه نباید برود درست است اما و هزار اما از زبان او پذیرفتنی نیست چون یک نکته را فراموش کرده و آن هم اینکه اگر قرار بر حفظ جایگاه مجلس و برگزاری انتخابات رقابتی با مشارکت بالا بود بعید بود او جایی در میان نمایندگان تهران بیابد؛ نمایندهای که خود محصول رعایت نشدن قواعد بازی دموکراتیک و حذف دیگران و تقلیل جایگاه مجلس است گزینه مناسب و باورپذیری برای دفاع از جایگاه مجلس نیست و جمع این دو تناقضآمیز به نظر میرسد. چه، اینها همانهایند که هر گاه مجلس را در اختیار ندارند از نهادهای موازی میخواهند مصوبات آن را وتو کنند.
اگر او مجری یک شبکه خصوصی و در عین حال فعال سیاسی بود و در انتخاباتی واقعی گوی سبقت را از دیگران ربوده بود میتوانست بادی به غبغب بیندازد و در دفاع از مجلس بگوید نباید از مجلس بخواهند به کل کابینه رأی دهیم اما نه در موقعیت فعلی. به سیاق نقاش مشهور در طعنه به روزنامهنگار پرآوازه که گفت: از کی مصدقی شد که ما خبردار نشدیم میتوان درباره آقای ثابتی هم گفت از کی پارلمانتاریست شد که ما باخبر نشدیم؟ پارلمانتاریست به معنی مدرسی و مصدقی کلمه وگرنه میدانیم نماینده شده است.
همچنین میدانیم او علاقه وافری دارد تا به مرحوم دکتر عبدالحمید دیالمه نماینده 25 ساله مشهد در مجلس اول ماننده شود که تنها یک سال در این جایگاه نشست و قربانی انفجار 7 تیر 1360 شد. هم او که عَلَم مخالفت با ابوالحسن بنیصدر را برداشت و به استناد نام خانوادگی اولین رئیسجمهوری و گاه حتی با لحنی تندتر از حسن آیت او را ادامه بنیامیه و بنیعباس توصیف میکرد در صورتی که «بنی»های آغاز تاریخ اسلام منحصر به بنیامیه و بنیعباس نبودند! دکتر دیالمه اما از مجریگری یک شبکه غیرخصوصی و با شعار و هیجان و حمایت دولت پنهان و در غیاب مشارکت اکثریت مردم نماینده مجلس نشده بود. بلکه در انتخاباتی رقابتی شرکت کرده و به پارلمان راه یافته بود و در هیجانات اول انقلاب سخنانی شورانگیز بر زبان میآورد که کسانی را خوش میآمد و دیگرانی را هم نه و بعد از 45 سال که نه مشارکت در انتخابات اخیر قابل اعتنا بوده و نه مجلس دیگر در رأس امور است و میدانیم در محاصرۀ انواع شوراهای عالی است نمیتواند شبیهسازی کند و از خود دیالمه بسازد و متقابلاً از عراقچی و ظریف، بنیصدر.
45 سال گذشته و مردمان گرفتار غم نان و تأمین معیشت و طالب صلح و تنشزداییاند و همه میدانند امثال ثابتی امر ایجابی در چنته ندارند و امورشان با سلب و نفی میگذرد و کل دارایی سیاسیشان همین هیاهوهای بیحاصل است و خواندن متنهای رمانتیک انشاگونه که اتفاقاً رمانتیک هم نیست چون سرشار از خشم و با دهان کفآلود است و مردم با گوشت و خون خود لمس کردهاند این کلمات چقدر برای آنها گزاف و گران تمام شده و اگرچه امثال این جوان را به رؤیای مجری و نماینده شدن رسانده اما کثیری از مردم و جوانان را از تحقق عادیترین رؤیاهایشان محروم ساخته است.
4- با این همه از آقای ثابتی باید تشکر کرد چون به یادمان میآورد قرار بود چه اتفاقی بیفتد و شاکر باشیم نه شاکی چراکه در حالتی دیگر همین جناب ثابتی را چهبسا در هیئت وزیر یا مشاور یا معاون آقای جلیلی میدیدیم.
نکته درست در اظهارات امیرحسین ثابتی البته آنجا بود که خاطرنشان کرد قضیه محدود به عباس عراقچی نیست. بله، همینطور است. پروژه خالصسازی شکست خورده و رئیسجمهور هم پریروز به صراحت گفت: ادامه مسیر کنونی دیوانگی است. قرار است ریل تغییر کند اما نه آن تغییری که مدنظر ثابتی و دوستان بود که تغییری از جنسی دیگر. مشخصاً مثلاً اینکه نابرجامیها جای خود را به برجامیها بدهند و حالا نه درشکل حداکثریِ جواد ظریف که در قالب بینابینیِ عراقچی. اینکه امامصادقیهای اقتصاد جای خود را به همتی و اهل اقتصاد واقعبینانه و نه توهمی بدهند.
او این نکته را به درستی دریافته که داستان فراتر از عراقچی است و شاید بهترین واکنش به سخنان دیروز امیرحسین ثابتی هم شعر حافظ باشد نه سطوری که در بالا آمد:
خیالِ حوصلۀ بحر میپزد هیهات
چههاست در سر این قطرۀ محالاندیش