پاسخ ایران به اسرائیل و تحولات پس از آن
پشتوانهی «ظرفیت دیپلماتیک و توان چانهزنی» هر کشوری در مناسبات بینالمللی، «قدرت نظامی» آن کشور است. برآورد قدرت نظامی کشورها از یکدیگر نیز لزوماً در صحنهی عملیاتی جنگ و رودررویی نظامی فرسایشی بهدست نمیآید.
گاه «نمایش قدرت» و «قدرتنمایی» در قالب یک یا چند حرکت دفاعی و با هدف ارسال سیگنال هشدار و نشان دادن ظرفیت بازدارندگی، جایگاه یک کشور را در معادلات بینالمللی و منطقهای تثبیت نموده و یا موقعیت آن را ارتقاء میدهد.
از این منظر تردیدی وجود ندارد که حملهی پهپادی – موشکی 26 فروردینماه، تصویر روشنتری از موقعیت ایران در منطقه و جهان بهدست داد و گمانهزنیها را به یقین تبدیل کرد. لذا منبعد و پس از دو رویداد مهم: «یکی نسلکشی بیسابقهی رژیم صهیونیستی در غزه در برابر چشمان جهانیان و سکوت شرمآور مدعیان غربی حقوق بشر» و دیگری «عملیات نظامی بازدارنده اخیر»، دست دیپلماتهای ایرانی و دستگاه دیپلماسی در پای میز مذاکره در هر زمینهای بازتر خواهد بود، لذا اگرچه طبیعتاً در موجهای نخست اقدام غرب در مقابل رخداد اخیر، شاهد نوعی رویکرد تهاجمی خواهیم بود اما در افقی درازمدت طرف مقابل در همهی ترتیبات امنیتی منطقهای و جهانی ناگزیر خواهد بود جایگاه ایران را بهعنوان یک کنشگر بسیار مهم، به مراتب بیش از پیش لحاظ کند.
پشتوانهی «قدرت نظامی» هر کشور فارغ از مؤلفههای سختافزاری و ظرفیتهای علمی، تکنولوژیکی در حوزهی دفاعی، «پشتیبانی مردمی و سرمایههای اجتماعی» است. برای حفظ این سرمایهی گرانبها و تقویت آن، میزان رضایتمندی و احساس مشارکت در تصمیمگیریها توسط آحاد مردم بسیار حائز اهمیت است. در خصوص شاخص رضایتمندی؛ وضعیت اقتصادی و معیشتی و کاهش چالشها، تنشهای فرهنگی، اجتماعی و میزان کارآمدی دولت و سلامت دولتمردان و در بُعد دوم یعنی: «مشارکت» که بیشتر صبغهی سیاسی دارد، وجود حس همدلی و دیده شدن آحاد جامعه در تصمیمسازیها بسیار مهم هستند.
«نمایش قدرت اخیر» که پس از ماهها رجزخوانی و خط و نشان کشیدنهای رژیم جنایتکار صهیونیستی به رخ رهبران آن و جهانیان کشیده شد، در کنار مؤلفههای دوگانهی پیشگفته است که حس همدلی در جامعه را تقویت خواهد کرد. طبیعی است که در عرصهی دیپلماسی نیز همراهی مردم، ظرفیت و توان مذاکره و چانهزنی را بالا خواهد برد.
بدون شک هر اقدامی که منجر به تشدید وضعیت دوقطبی در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه در وضعیت عادی (و نه در زمان رقابتهای سیاسی و انتخاباتی) و افزایش شکافهای داخلی شود، آفت این همدلی خواهد بود.
رژیم بحرانزده به تداوم بحران نیاز دارد. چنانچه در ادامه، نزاع وارد فاز پینگپُنگی شود، طبعاً ایران با اختلاف فاز کمتری نسبت به قبل واکنش نشان خواهد داد. در عین حال بعید به نظر میرسد حتی در صورت تکرار حملات طرفین، درگیریها سیر تصاعدی پیدا کند و وارد خط تهاجمیتر، در مقیاسی گستردهتر شود.
اسرائیل با جنایاتی که مرتکب شده به لحاظ سیاسی حتی در میان حامیان خود دچار بحران است. ایران باید در عرصهی دیپلماتیک از شکاف حادثشده میان هیئت حاکمهی آمریکا و رژیم صهیونیستی نهایت بهرهبرداری را بکند و سطح مراودات دیپلماتیک را حتی با دولتهای غربی همراه با رژیم بالا ببرد.
ارزیابیها از توان موشکی و نظامی در دو حوزهی آفندی و پدافندی و قدرت بازدارندگی کشور پس از عملیات 26 فروردینماه در محافل داخلی و خارجی، هر چه باشد، یک واقعیت را بههیچوجه نمیتوان کتمان کرد و آن اینکه: «آمریکا، بریتانیا و متحدان غربی و عربی اسرائیل تمامقد در برابر این عملیات ایستادند» و لذا رویارویی نظامی 26 فروردینماه، مقابلهی یک قدرت منطقهای به تنهایی در برابر چندین قدرت غربی مدعی بود و لذا هر ارادهای که با هر استدلالی و هر هدفی بخواهد موفق بودن این عملیات را به چالش بکشد، بر حقیقت: نامتوازن بودن و ظرفیت بازدارندگی آن نمیتواند ذرهای خدشه وارد کند.
لذا از این حیث -و با لحاظ داشتن امکان وقوع سناریوی مشابهی در قلمرو جغرافیایی محدود به همسایگان و حوزهی خلیجفارس -بدون وجود سامانههای دفاعی چند لایه غربی در کنار گنبد آهنین، برتری نظامی ایران و تغییر معادلات و توازن منطقهای پس از تحولات 26 فروردینماه انکارناپذیر است.
ادبیات غرب در تهاجمانگاری عملیات پهپادی- موشکی ایران سبب شد اسرائیل در پاسخ مجدد به ایران، توجیه دفاع مشروع را بهانه کند از اینرو در سپهر سیاسی نیز کاملاً در مسیر تقویت خوی تجاوزکارانهی اسرائیل گام برمیدارد.