| کد مطلب: ۱۴۶۶۴

محمد خواجویی مدیر گروه لبنان پژوهشگاه مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

جامعه لبنان از رویکردهای رادیکال استقبال نمی‌کند

جامعه لبنان از رویکردهای رادیکال استقبال نمی‌کند

محمد خواجویی، مدیر گروه لبنان پژوهشگاه مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفت‌وگو با هم‌میهن گفت: «حزب‌الله، اصلی‌ترین و قوی‌ترین قدرت عملیاتی در محور مقاومت است به این معنا که آن میزان قدرت عملیاتی که حزب‌الله لبنان می‌تواند داشته باشد و تا امروز داشته، حتی مؤثرتر از قدرت عملیاتی ایران است.»

این تحلیلگر مسائل لبنان تاکید کرد: «جنگ ۶ ماهه اخیر منجر به ترمیم وجهه حزب‌الله در طایفه سنی لبنان و منجر به این امر شد که فضای اهل سنت در این کشور بسیار به گفتمان گروه‌های مقاومت نزدیک شود.»

خواجویی در خصوص ناآرامی‌های داخلی لبنان نیز افزود: «جامعه لبنان در شرایط کنونی از رویکردهای رادیکال استقبال نمی‌کند و به همین خاطر نیز این رویکردها چه علیه حزب‌الله و چه پناهجویان سوری در برهه‌های مختلف مورد حمایت حتی در طایفه مسیحی این کشور قرار نمی‌گیرد.»

*‌بیش از ۶ ماه است که حزب‌الله لبنان متعاقب عملیات طوفان‌الاقصی و پس از آن واکنش اسرائیل وارد تبادل آتش گسترده با اسرائیل شده است و این مسئله هر روز ابعاد تازه‌تر و گسترده‌تری نیز به خود گرفته است؛ این در حالی ا‌ست که لبنان در سال‌های اخیر و پس از بحران اقتصادی و پس از آن ورود به خلأ انتخاب رئیس‌جمهور، بار دیگر رویارویی‌های داخلی را نیز تجربه کرده است؛ در این شرایط اگر مروری بر میدان عملیاتی در جنوب لبنان داشته باشیم، حزب‌الله چگونه این مسئله را در صحنه نبرد مدیریت کرده است؟  

حزب‌الله وقتی از فردای عملیات ۷ اکتبر، وارد تبادل آتش با اسرائیل شد، در یک شرایط دوگانه‌ای قرار داشت؛ به این معنا که هم نمی‌توانست نسبت به تحولات فلسطین بی‌تفاوت باشد و هم نسبت به آنچه حماس صورت داده و واکنش اسرائیل بی‌تفاوت باشد، چراکه در هر حال خودش را بخشی از محور مقاومت و هم مرتبط با تحولات فلسطین می‌داند، در این راستا نیز وارد نوعی تقابل و تبادل آتش با اسرائیل شد؛ از طرف دیگر اما با توجه به اینکه حزب‌الله به‌ویژه در دهه اخیر، از طریق افزایش قدرت نظامی خود، به یک نوع وضعیت بازدارندگی برای لبنان رسیده بود، تمایلی نداشت که قمارگونه رفتار کرده و وارد یک عملیات محاسبه‌نشده شود که در نهایت منجر به ورود لبنان به یک جنگ فراگیر شود و قدرت بازدارندگی آن مخدوش شود.

این وضعیت دوگانه و محتاطانه را حزب‌الله طی ۶ ماه اخیر حفظ کرده؛ با این قید که البته هر چه گذشت به دلیل اینکه ابعاد جنگ در غزه گسترده شد و اقتضائات میدان جنگ، موجب شد که این تبادل آتش، روزبه‌روز گسترده‌تر شود، به این معنا که هم محدوده درگیری‌های مرزی که از حدود دو تا سه کیلومتر در روزهای ابتدایی از هر دو طرف آغاز شد و به هفت تا هشت کیلومتر و بلکه بیشتر رسید و هم‌جنس حملات و شدت حملات هر دو طرف افزایش پیدا کرد. این مسئله موجب شد که این عملیات تبادل آتش که از ابتدا محتاطانه بود، یک روند صعودی داشته باشد، در عین حال اما منجر به یک جنگ فراگیر نشود. از حدود تقریباً دو ماه قبل یعنی ماه چهارمِ جنگ، در زمانی که اسرائیل به سمت این راهبرد حرکت کرد تا قدرت بازدارندگی خود در مرزهای شمالی را احیا کند، حملات علیه حزب‌الله را بیشتر کرد تا حزب‌الله در وضعیت بسیار بسیار دشواری قرار بگیرد؛ در این شرایط اسرائیل حملات خود را به شدت گسترش داد و در عین حال دست به ترورهای هدفمند خارج از میدان درگیری و در شهرهای بیروت، بعلبک و صیدا زد و در عین حال حزب‌الله هم که نمی‌خواست وارد جنگ شود، در نوع پاسخش محتاط بود.

زمزمه‌هایی مطرح شده بود که اسرائیل به فکر جنگی گسترده با لبنان است، اما به باور من اسرائیل هم به این دلیل که نگران بود یک جنگ گسترده منجر به ضربات زیادی شود، به همین اقدامات بسنده کرد و وارد عملیات‌های گسترده نشد و بیشتر هدف اسرائیل این بود که بتواند شرایط را به قبل برگرداند تا آن 80-70 هزار نفری که از شمال اسرائیل کوچ کرده بودند، به منازل‌شان برگردند و به‌عنوان یک دولت، وجهه خود را احیا کند.

*‌پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران و تهدید تهران به واکنش و به‌خصوص پس از بیانیه و سخنرانی رهبر انقلاب، بسیاری بر این باور بودند که حزب‌الله لبنان قطعاً بخشی از این واکنش و پاسخ جمهوری اسلامی ایران باشد و این شرایط همان بزنگاهی‌ است که حزب‌الله به‌صورت مستقیم برای تهران وارد میدان خواهد شد اما در نهایت شاهد بودیم که ایران وارد عمل شد و حزب‌الله نیز بیش از آنچه در ۶ ماه اخیر صورت داده بود، مشارکت نکرد. ارزیابی شما از این رویکرد چه بود؟

حزب‌الله، اصلی‌ترین و قوی‌ترین قدرت عملیاتی در محور مقاومت است به این معنا که آن میزان قدرت عملیاتی که حزب‌الله لبنان می‌تواند داشته باشد و تا امروز داشته، حتی مؤثرتر از قدرت عملیاتی ایران است که جنبه بازدارندگی دارد. ایران این مسئله را درک می‌کند که در تحولات منطقه، فضا به سمتی نرود که حزب‌الله به‌راحتی در شرایطی قرار بگیرد که منجر به آسیب جدی به این گروه شود. به همین علت نیز در ماه‌های اخیر دیدیم که ایران از باز شدن جبهه گسترده در جنوب لبنان توسط حزب‌الله استقبال نکرده است چراکه نگران است این گروه آسیب جدی ببیند.

به اعتقاد من در شرایط کنونی که برخی پیش‌بینی می‌کردند حزب‌الله حجم حملات خود را به اسرائیل افزایش دهد، من چنین پیش‌بینی‌ای را نداشتم؛ به این جهت که حزب‌الله آخرین برگ برنده‌ای است که ایران در شرایطی که بقایش به خطر بیفتد، می‌تواند از آن استفاده ‌کند. قدرت موشکی امروز حزب‌الله، از نظر اینکه هم موشک‌های نقطه‌زن دارد و هم به جهت مجاورت جغرافیایی با اسرائیل از نظر تأثیر عملیاتی روی زمین، از قدرت موشکی ایران هم بالاتر است، ایران ترجیح می‌دهد این برگ برنده مهم را در این شرایط رو نکند.

*‌با توجه به شرایط داخلی لبنان، شاهد مواضعی از سوی برخی چهره‌های شاخص سیاسی و برپایی کمپین‌های تبلیغاتی علیه موضوع جنگ و مشخصاً نقش‌آفرینی حزب‌الله هستیم؛ آیا افکار عمومی در لبنان نیز با این کمپین‌ها همراه است؟

در ابتدا وقتی حزب‌الله وارد تبادل آتش شد و هنوز اسرائیل دست به عملیات‌های گسترده در غزه نزده بود، انتقادات نسبت به این اقدام زیاد بود که چرا حزب‌الله وارد درگیری شد و بهتر بود نوعی خویشتن‌داری را در پیش می‌گرفت تا لبنان وارد یک جنگ نشود. با این حال هرچه زمان گذشت و اسرائیل عملیات گسترده‌ای را در غزه صورت داد و آن حجم از کشتار صورت گرفت، حمایت‌ها در لبنان نسبت به حزب‌الله افزایش پیدا کرد به این معنا که وقتی مشاهده شد اسرائیل چگونه مردم غزه را قتل‌عام می‌کند، بسیاری از مردم لبنان به این نتیجه رسیدند که خوب است که آمادگی خودمان و قدرت بازدارندگی خودمان را به اسرائیل نشان دهیم تا این رژیم تصور نکند، می‌تواند همین کشتار را در لبنان انجام دهد.

در نتیجه به مرور که این جنایت‌های اسرائیل انجام شد، حمایت‌ها از حزب‌الله نیز افزایش پیدا کرد، به‌ویژه ما این حمایت را علاوه بر طایفه شیعه که بدنه حامی اصلی حزب‌الله است، در طایفه سنی لبنان هم دیدیم که یکی از اتفاقات بسیار قابل توجه است چراکه نشان می‌دهد جنگ ۶ ماهه اخیر منجر به ترمیم وجهه حزب‌الله در طایفه سنی لبنان شد به این علت که می‌دانیم حضور حزب‌الله در جنگ سوریه، به چهره حزب الله در طایفه سنی آسیب زده بود اما حالا با توجه به اینکه طایفه سنی، بیشتر از سایر طوایف در لبنان به مسئله فلسطین حساس است، اقدام حزب‌الله در تقابل با اسرائیل، با حمایت و پشتیبانی بی‌سابقه طایفه سنی همراه شد و ما این حمایت را در بدنه جامعه دیدیم و منجر به این امر شد که فضای اهل سنت در این کشور بسیار به گفتمان گروه‌های مقاومت نزدیک شود.

آن چیزی که در واقع بیشتر محل چالش برای حزب‌الله بود و تا حال نیز ادامه دارد، مواضع طایفه مسیحی در لبنان است که از قدیم چندان رابطه خوبی با فلسطینی‌ها نداشتند و از زمانی که فلسطینی‌ها بعد از کوچ اجباری وارد لبنان شدند، این تقابل گروه‌های فلسطینی با طایفه راست مسیحی آغاز می‌شود تا جایی که در سال ۱۹۷۵، اساساً جنگ داخلی در لبنان براساس نزاع همین دو گروه شکل گرفت. به این معنا که نگاه نسبتاً منفی که بین بخشی از طایفه مسیحی نسبت به فلسطینی‌ها وجود داشته تا الان هم تداوم پیدا کرده و امروز اگر به معنای تقابل نباشد که بگویند باید فلسطینی‌ها را اخراج کنیم، اما به شکل نوعی ملی‌گرایی منفی و سلبی بروز کرده است؛ برای مثال ادبیاتی که حزب قوات درباره تحولات فلسطین مطرح می‌کند، اینگونه است که اساساً تحولات فلسطین ربطی به لبنان ندارد و برای ما، لبنان مهم است و ما باید یک نگاه ملی داشته باشیم و نباید خودمان را با تحولات فلسطین پیوند بزنیم.

این موضوع به دلیل اینکه یکسری تقابلات بین جریانات راست مسیحی و حزب‌الله از نظر سیاسی وجود داشت، طی ماه‌های اخیر این مسئله تشدید شد و به نظر من حتی باعث شد بخش‌هایی از مسیحیان که موضع تقابلی با فلسطینی‌ها نداشتند، آن‌ها هم کم‌کم ادبیات‌شان به سمت جریان ملی‌گرایی حرکت کند و تبلیغ کنند که لبنان از تنش در فلسطین دور شود. با این حال به باور من این چالش جدی نیست و به مرور هرچه زمان گذشته، بدنه جامعه لبنان، حمایتش نسبت به حزب‌الله در مجموع افزایش پیدا کرده است.

*‌به مواضع و دیدگاه طایفه مسیحی و مارونی‌های لبنان اشاره کردید؛ در ماه‌های اخیر یکی از موضوعات قابل توجه در فضای سیاسی، چرخش محسوسی است که در مواضع جبران باسیل و جریان ملی آزاد شاهد هستیم، چه مؤلفه‌هایی موجب این تغییر در ادبیات حزب معتدل مارونی شده است؟

مهمترین دلیل این چرخش این است که حزب قوات تلاش کرده تا خودش را به‌عنوان اصلی‌ترین حامی مسیحیت و مسیحیان در لبنان نشان دهد و قرابتی که حزب جریان ملی آزاد طی سال‌های اخیر با حزب‌الله داشته، باعث شد بخشی از مسیحیان، این حزب را به جاده‌صاف‌کنی طایفه شیعه متهم کنند که منافع مسیحیان را نادیده می‌گیرند و موجب شدند تا طایفه مسیحیان قدرت را از دست بدهد. این ادبیاتی که اخیراً که جریان ملی آزاد آن را دنبال می‌کند و خودش را چه در سیاست داخلی و چه منطقه‌ای تا حدودی از حزب‌الله جدا می‌کند، به دلیل سایه سنگین جریان راست مسیحی است که تلاش می‌کند خود را به‌عنوان نماینده اصلی مسیحیان معرفی کند. به‌نوعی جریان ملی آزاد از طریق اتخاذ مواضع متفاوت می‌خواهد جایگاه خودش را حفظ کرده و به بُعد مسیحیت و استقلال نظر خودش تاکید بیشتری کند تا بدنه حامی‌اش را حفظ کند و اجازه ندهد قوات به پرچم‌دار اصلی منافع مسیحیان تبدیل شود. این مسئله کاملاً ریشه در رقابت‌های درونی مسیحیان دارد.

*‌با توجه به جمیع شرایطی که شما تصویر کردید، تحولات روزهای گذشته به‌خصوص پس از کشته شدن پاسکال سلیمان و تحرکات رادیکال طرفداران حزب قوات، تا چه میزان می‌تواند به چالش حزب‌الله بدل شده و ابعاد گسترده‌تری به خود بگیرد؟

از نظر من حزب قوات از شرایط کنونی استفاده می‌کند تا بتواند نوعی دوقطبی را در فضای داخلی لبنان احیا کند و این رویکرد را تبلیغ کند که مشکلات اصلی لبنان به دلیل این بوده که ما به کشورمان توجه نمی‌کنیم و از ملی‌گرایی دور می‌شویم. لازمه این مسئله رفتن به سمت رویکردهای تقابلی و سلبی است و این مسئله را هم در خصوص موضع قوات در قبال تحولات فلسطین می‌بینیم که تاکید به‌نوعی بی‌عملی و سکوت می‌کند و هم در جبهه داخلی لبنان در قبال پناهجویان سوری شاهد هستیم که یکی از مهمترین چالش‌های لبنان با قریب به دو میلیون جمعیت است که استمرار بحران در سوریه و نبود چشم‌انداز روشن، موجب شده تا به کشور خودشان بازنگردند.

حال به این دلیل که جریان قوات خودش را پرچم‌دار منافع مسیحیت می‌داند، استمرار حضور پناهجویان سوری که توازن جمعیتی را به ضرر مسیحیان تغییر داده، باعث شده این‌ها به سمت رویکردهای سلبی حرکت کنند. با این حال به باور من این نوع ادبیات یعنی این شکل از سیاست‌ورزی حزب قوات که دائماً به دنبال رویکرد تقابلی است، از طرف بدنه جامعه لبنان مورد حمایت قرار نمی‌گیرد. من این‌طور استنباط می‌کنم که جامعه لبنان در شرایط کنونی از رویکردهای رادیکال استقبال نمی‌کند و به همین خاطر نیز این رویکردها چه علیه حزب‌الله و چه پناهجویان سوری در برهه‌های مختلف مورد حمایت حتی طایفه مسیحی این کشور قرار نمی‌گیرد. لبنان تجربه تلخ جنگ داخلی را داشته و سایه آن تجربه همیشه بر فضای سیاسی لبنان سنگین است.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی