پاکستان با سوریه و عراق همتراز نیست
در سالهای اخیر شاهد بودیم که ترکیه چندین بار به شمال عراق حملاتی را انجام دادهاست. در واکنش به این حملات هم دولت عراق اعتراض و شکایت کرد، حتی ایران هم از این اقدامها اعلام نارضایتی کرد. ترکیه در واکنش تاکید کرد که تروریستها در این مناطق مختصر هستند و آنکارا برای حفاظت از امنیت ملی خود این اقدام را انجام دادهاست. ترکیه به شمال سوریه هم هجوم برد و حتی بخشهایی از سرزمینهای سوریه را اشغال کرد. تهران هم چه در شمال عراق و چه در سوریه اقدامهای مشابهی انجام دادهاست. در عراق و سوریه سابقه مکرر چنین اقدامهایی وجود داشت اما در عملیات اخیر ایران علیه اهدافی در عراق شاهد بودیم که دولت نزدیک و دوستی که در بغداد حاکم است، از ما به شورای امنیت شکایت برد. در سوریه اما با اقدامهای ما مشکلی ندارند، چون دولت مرکزی توانمندی کافی ندارد و موجودیتش را مدیون ایران است. اما در مورد پاکستان شرایط کاملاً متفاوت است. چنین حملهای از سوی ایران در طول تاریخ ۷ دههای تاسیس این کشور، بیسابقه بود. براساس شناختی که من از پاکستان دارم، مثبتترین دیدگاه در میان همسایگان نسبت به ایران بهخصوص در میان مردم، در پاکستان وجود دارد. این نگاه مثبت چه قبل از انقلاب وجود داشت و بعد از انقلاب هم بهویژه با توجه به گرایش اسلامگرایانه انقلاب ایران، علاقه مردم پاکستان به ایران تقویت شد. دولتهای مختلف پاکستان هم تلاش کردهبودند که با ایران نزدیک باشند. قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تلاشهای بسیاری انجام دادند که دیدگاه مثبت پاکستان را نسبت به ایران تحت تاثیر قرار دهند اما موفق نشدند. در دوران جنگ تحمیلی هم به این دلیل که رفت و آمد کشتیها به بنادر ایران در خلیجفارس با مشکل مواجه بود، بندر کراچی پاکستان بهعنوان پشتیبان برای واردات کالاها به ایران استفاده میشد. با توجه به این مسائل، طبیعتاً ما هرگز نباید اقدام نظامی را بر اقدامهای دیگر مقدم میدانستیم. طبیعی است که اقدامهای غیرنظامی کندتر هستند و دیرتر جواب میدهند. حتی اگر عملیات نظامی در خاک یک کشور دیگر ضرورت داشتهباشد، ابتدا باید دستگاه سیاست خارجی ما با آن کشور هماهنگ کند، از آن کشور مجوز بگیرد و سپس اگر طرف مقابل اعلام کرد که توان یا بودجه کافی برای مقابله با تهدید ندارد یا مسائل داخلی با قومیتها دارد، آنگاه ممکن است مجوزی بدهد که ایران به صورت پنهانی و اعلامنشده عملیاتی را در سرزمینش انجام بدهد. اما آنچه اتفاق افتاد به نظر میرسد بدون هماهنگی بود و با اعلام در سطح وسیع رخ داد. چنین اقدامی تحقیر پاکستان بود. پاکستان را نمیتوان با عراق و سوریه همارز تلقی کرد، در آن دو کشور دولتهای ضعیفی حاکم هستند که در طول سالیان گذشته بارها و بارها با اقدامهای ایران و ترکیه و در مورد سوریه با حضور روسیه و آمریکا مواجه بودند. کسی منکر حضور نیروهای تروریستی در خاک پاکستان نیست. حتی پاکستان هم این موضوع را انکار نمیکند اما مواجهه با این موضوع راهکارهایی سازندهتر دارد که آسیبهای کمتری به روابط دو کشور میزند. پاکستان هم مدعی است که در خاک ایران معارضانی علیه امنیت این کشور اقدام میکنند. ایران به جای پیگیری اقدامهای ریشهای و منطقی، تصمیم گرفت که سادهترین، سریعترین و دمدستترین کار را انجام دهد. در جنگ سوم هند و پاکستان، دولت وقت پاکستان از شاه ایران خواست که تعدادی از هواپیماهای این کشور که در خطر نابودی قرار داشتند، برای در امان ماندن از حملات به ایران بیایند. با موافقت دولت ایران ۵۰ فروند از هواپیماهای پاکستان به زاهدان پرواز کردند و به این ترتیب تا پایان جنگ از آسیب در امان ماندند. به این دلیل که پاکستانیها هند را دشمن اصلی خودشان میدانند، هرگز این واقعه تاریخی از ذهن ملت پاکستان پاک نمیشود. این یک تیراندازی مرزی نبود. پاکستانیها از این نگران هستند که چنین اقدامی یک رویه ناصواب بر جای بگذارد و الگویی برای دشمنان آنها مانند هندوستان و طالبان باشد تا اقدامهایی مشابه علیه پاکستان انجام دهند. من فکر میکنم که نکات مثبت تاریخی و علقههای عمومی و فرهنگ مشترک دو کشور انقدر غنی هست که میتواند این واقعه را در خودش هضم کند، اما باید مراقب باشیم که چنین اقدامی را تکرار نکنیم. تهران باید توجه دیپلماسی و همکاریهای امنیتی و نظامی خودش را اندکی از کشورهای عربی به همسایگان غیرعرب متمرکز کند. ما انقدر توانمان را صرف غزه، سوریه، یمن و عراق کردهایم که انرژی بسیار کمتری برای همسایگان غیرعرب باقی ماندهاست. در عین حال باید به متغیر بسیار مؤثر در شرق کشور توجه ویژه کرد و متوجه شیطنتهای طالبان علیه ایران و پاکستان بود.