| کد مطلب: ۱۱۹۱۷
نتایج حملات ایران به اقلیم کردستان عراق

نتایج حملات ایران به اقلیم کردستان عراق

آنچه در این ستون می‌خوانید، دیدگاه‌های رسانه‌‌های خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

آنتونی فاف، پژوهشگر مسائل عراق در اندیشکده شورای آتلانتیک: تشدید تنش و حمله ایران به اقلیم کردستان عراق، چالشی جدی و احتمالاً یک فرصت برای ایالات متحده ایجاد می‌کند تا نفوذ منطقه‌ای ایران را تضعیف و روابطش را با عراق تقویت کند. هرچند تاسیسات آمریکایی هدف حمله احتمالی نیستند، این حملات نگرانی عمومی نسبت به تنشی میان ایران و آمریکا که این دو را به یک جنگ فراگیرتر منطقه‌ای بکشد، تشدید می‌کند. این نگرانی‌ها می‌تواند باعث شود که تلاش‌ها برای خروج کامل آمریکا از عراق تشدید شود؛ تلاش‌هایی که بعد از حمله ایالات متحده آمریکا که باعث کشته شدن مشتاق الجواری، رهبر حرکت النجبای عراق شده‌بود، قوت بیشتری گرفت. این نگرانی‌ها همچنین می‌تواند از جنبه‌های دیگر هم عینیت پیدا کند و باعث کاهش تعامل نظامی عراق و آمریکا شود. به‌تازگی فرمانده ستاد مشترک ارتش عراق در مراسم سالمرگ قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، روی پرچم آمریکا قدم گذاشت.

هرچند می‌توان برخی از این اعتراض‌ها را نمایش سیاسی تحلیل کرد، اما آمریکا بر سر دو راهی قرار گرفته‌است که انتخاب کند آیا می‌خواهد این حملات را تحمل کند یا اینکه مجبور به عقب‌نشینی شود. هیچ‌یک از این دو گزینه مطلوب نیستند.  این حملات ضعف عراق را در توانایی‌اش برای دفاع از تمامیت ارضی در مقابل حملات خارجی نشان داد و باعث شد که نسبت به هر زمان دیگر نسبت به فشار ایران آسیب‌پذیرتر به نظر برسد. برای جلوگیری از فشارهایی که برای عقب‌نشینی از خاک عراق به آمریکا وارد می‌شود، واشنگتن باید حمایت‌هایش را از نیروهای پدافند هوایی عراق برای مقابله با حملات موشکی و پهپادی که از زمان حملات ۷ اکتبر تشدید شده‌اند، افزایش دهد. بغداد هم باید از این فرصت استفاده کند و فشار را بر گروه‌های شبه‌نظامی برای کاهش حملات بی‌ثبات‌کننده افزایش دهد. در گذشته دولت عراق موفقیتی در کنترل گروه‌های شبه‌نظامی نداشته‌است، اما حالا که ایران مستقیماً به خاک عراق حمله کرده‌است، شاید این گروه‌ها انگیزه بیشتری برای فاصله گرفتن از تهران داشته‌باشند.

توماس واریک، پژوهشگر مرکز اسکوکرافت برای استراتژی و امنیت: اقدام‌های ایران علیه ایالات متحده آمریکا و متحدانش تقریباً همیشه به شکل غریبی متقارن هستند.  ایران کاری می‌کند که انتقام آن معمولاً چیزی شبیه به تحریم، حمله سایبری، توقیف نفتکش و چیزی مشابه آن است. آنگاه ایران انتقامی می‌گیرد که شاید دقیقاً عین کار طرف مقابل نباشد، اما مشابه است. حمله روز ۱۵ ژانویه ایران به اربیل در ابتدا یک تشدید تنش بسیار شدید به نظر می‌رسید.  اما بعد از آنکه غبارها خوابید و هویت افراد کشته‌شده مشخص شد، بار دیگر آثار غیرمستقیم اقدامات ایران روشن شد. ایران آمریکا را هدف قرار نداد، بلکه یک تاجر مشهور کُرد را هدف قرار داد که ادعا می‌کرد با اسرائیل همکاری می‌کند.  بدون توجه به صحت ادعای ایران، این حمله همه اذهان را متوجه حمله ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳ اسرائیل به سوریه کرد که ژنرال موسوی از فرماندهان سپاه را هدف قرار داد.  باید دید که آیا این مسئله همان تقارن غریب است یا نه، اما چنین برآوردی با الگوی رفتار ایران همخوانی دارد. ایران می‌توانست از کانال‌های دیپلماتیک استفاده کند و از بغداد یا اربیل بخواهد که اقدام‌های ضدایرانی را در خاک عراق کنترل کنند. در مقابل بغداد یا اربیل این توانایی را داشتند که به ایران اصرار کنند جلوی رفتارهای ضدآمریکایی گروه‌های نیابتی‌اش را در خاک عراق بگیرد. این واقعیت که ایران به استفاده از خاک عراق برای حملاتش ادامه می‌دهد، به این معنی است که ایران توجیه مناسبی برای شکایت از دیگران برای اقدام مشابه ندارد. جنگ در سایه به این ترتیب همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار