محمد شریعتیدهاقان نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی در گفتوگو با هممیهن:
سوءمحاسبه در دریای سرخ خطرناک است
ارتش یمن، درست چند روز بعد از آغاز حملات اسرائیل به غزه، عملیات خود را علیه اسرائیل آغاز کرد. این عملیات نخست با شلیک موشک و پهپادهایی به سمت سرزمینهای اشغالی آغاز شد و به تدریج به یک عملیات گسترده دریایی علیه کشتیهای تجاری تبدیل شد که به گفته آنها یا متعلق به تاجران اسرائیلی هستند و یا به سمت اسرائیل حرکت میکنند. ارتش یمن تاکنون یک کشتی را توقیف کردهاست و بارها به کشتیهای دیگر حملات موشکی انجام داد. در مقابل این حملات، آمریکا و متحدان اروپاییاش اعلام کردهاند تلاش میکنند تا از امنیت دریانوردی در دریای سرخ حفاظت کنند. هفته گذشته لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا از تشکیل یک ائتلاف بینالمللی با حضور چندین کشور برای اسکورت کشتیهای عبوری از دریای سرخ خبر داد. محمد شریعتیدهاقان، نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی معتقد است، هرچند به دلایل مختلف هنوز احتمال وقوع یک جنگ تمامعیار علیه یمن وجود ندارد، اما احتمال خطا و سوءمحاسبه توسط نیروهای یمنی، ممکن است باعث وقوع اتفاقهای ناگواری در منطقه شود. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با محمد شریعتیدهاقان، نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی، مطالعه میکنید.
نیروهای یمنی چه اهدافی را از اقداماتشان در دریای سرخ دنبال میکنند؟ ارتش یمن میگوید حملات به کشتیهایی را که به مقصد اسرائیل حرکت میکنند تا زمان صدور مجوز ورود غذا و دارو به غزه ادامه خواهند داد اما سوال اینجاست که ذهنیت یمنیها چیست و چه منافعی را برای خودشان از این اقدامات دنبال میکنند؟
نمیتوان دقیقاً ذهن گروهها و دولتها را خواند و نیت آنها را تشخیص داد. واقعه و موضوع فلسطین، محاصره، بمباران و کشتار و گرسنگی دادن به مردم غزه بسیار رنج بزرگی است و دل هر انسانی را به لرزه درمیآورد. به نظر میرسد که نیروهای یمنی که بر بخشی از یمن تسلط دارند، انگیزه قدرتمندی برای حمایت از مردم غزه دارند. این افراد آدمهای خاصی هستند که میتوانند تصمیم بگیرند و تصمیمهای خودشان را عملی کنند. آنها در گذشته هم تصمیم گرفتهاند که با عربستان وارد درگیری شوند و سالیان سال حتی حاضر شدند گرسنگی بکشند، اما مقاومت خودشان را ثابت کنند. انصارالله الان نوعی شبهدولت در یمن محسوب میشوند و پایتخت را تحت سلطه خود دارند. آنچه در واکنش به حمله اسرائیل به غزه توسط نیروهای انصارالله انجام شدهاست، یک اقدام شجاعانه است و به نظر من از جرأتشان است. اینکه این کار از نظر محاسبات سیاسی و دیپلماتیک و از لحاظ حقوق بینالملل تا چه اندازه صحیح باشد، مسئله دیگری است. در این موقعیت نمیتوان با قطعیت پیشبینی کرد که آیا این اقدامات منفعتی برای یمن در پی داشتهباشد. باید زمان بگذرد و آثار این اقدامها در وضعیت منطقه و یمن مشخص شود تا بتوان در مورد اقدام انصارالله قضاوت کرد. این گروه اعلام کردهاست که با تجارت آزاد بینالمللی و کشتیهای تجاری عادی کاری ندارد و فقط قصد دارد جلوی حرکت کشتیها را به سمت اسرائیل بگیرد و با کشتیهایی که به سمت کشورهای دیگر میروند، کاری ندارد. از اقدامهای هوشمندانه انصارالله این است که شروط خود را به وضوح روشن کرده، اینطور نیست که اعلام کردهباشند مطلقاً برای همیشه اجازه نخواهند داد که کشتیها از بابالمندب به سمت اسرائیل حرکت کنند یا مثلاً قطع این حملات را به نابودی اسرائیل منوط نکردهاند، بلکه با هوشمندی گفتهاند که تا زمانی که غزه در محاصره است و دارو و غذا به دست شهروندان غزه نمیرسد، به این اقدام ادامه میدهند.
بعید نیست در فرآیند اقدامهای انصارالله خطاهایی هم اتفاق بیفتد و کشتیهایی که متعلق به اسرائیل نیستند و یا به سمت اسرائیل حرکت نمیکنند، تصادفاً و اشتباهاً هدف قرار بگیرند. چنین خطاهایی ممکن است باعث بحران بینالمللی شود. نیروهای یمنی باید دقت کنند که بابالمندب یک آبراه بینالمللی است و نمیتوان آبراه بینالمللی را کاملاً بر روی تجارت آزاد جهانی بست. من همواره در واکنش به برخی از اظهارنظرهای افراطی که از سوی برخی تندروها در خصوص تنگه هرمز و خلیجفارس تهدیدهایی را مطرح میکنند، انتقاد کردهام. بابالمندب هم مانند تنگه هرمز یک آبراه بینالمللی است و بازیچه دست کشورهای مجاور آن نیست که مسدود شود. نخستین کشوری که از تهدید بستن تنگه هرمز آسیب میبیند، ایران است اما برخی از روزنامههای تندرو و تعدادی از نهادها این تهدیدها را تکرار میکنند. بزرگترین آسیب از بستن آبراه بینالمللی مانند تنگه هرمز به کشورهای دوست و شریک ما مانند چین وارد میشود. الان هم حوثیها باید با دقت اقدامهایشان را پیش ببرند، خودشان میگویند که نیتمان بستن آبراه نیست که اگر چنین باشد کل دنیا آسیب اقتصادی میبیند. یکی از کشورهایی که بیشترین آسیب را از بسته شدن بابالمندب و کاهش ترافیک کشتیرانی از این مسیر میبیند، مصر است که خودش الان درگیر کمکرسانی به مردم غزه است. با اینکه مصر روابط خوبی با حوثیها ندارد و بهرغم اینکه بیشترین آسیب اقتصادی از اقدام انصارالله به مصر وارد میشود، اما حاضر نشد به ائتلاف بینالمللی که توسط آمریکا تشکیل شدهاست، بپیوندد. امارات و عربستان هم به این ائتلاف نپیوستند...
چرا امارات متحده عربی و عربستان سعودی به این ائتلاف نپیوستند؟ این دو کشور سالها با انصارالله در یمن جنگیدهبودند و قاعدتاً باید با اهداف آمریکا همسو باشند.
هدف انصارالله مبارزه با اسرائیل و تلاش برای رفع محاصره غزه است و افکار عمومی جهان اسلام و بلکه همه مردم آزاده جهان از این هدف دفاع میکنند. حتی در اروپا و آمریکا هم اگر دولتها را در نظر نگیریم، مردم عادی و افکار عمومی به شدت از فاجعهای که در غزه رخ میدهد، ناراحت هستند. در میان کشورهای عربی، بحرین متاسفانه متوجه این مسئله نیست و فقط به این دلیل که پایگاه ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در این کشور است، به این ائتلاف پیوستهاست. به نظر من آمریکا هم اشتباه کردهاست و اگر برخورد نظامی با حوثیها انجام دهد، جواب خواهد گرفت. درست است که یمن از وارد شدن در درگیری با آمریکا ضرر میبیند، اما حوثیها در مقابل اقدام احتمالی آمریکا واکنش نشان خواهند داد. به نظر من آمریکا این ائتلاف را تشکیل دادهاست، اما نهایتاً این مسئله تنها از طریق مذاکره قابل حلوفصل خواهد بود. آمریکا بارها و بارها اعلام کرده که از گسترش جنگ اسرائیل و غزه به دیگر نقاط منطقه حمایت نمیکند و از گسترش جنگ اظهار نگرانی کردهاست. همین الان مذاکراتی در عمان با انصارالله در جریان است تا بتوانند با راهکار سیاسی مسئله را حل کنند تا ایمنی عبور و مرور کشتیهای تجاری در تنگه بابالمندب تامین شود، هزینه حملونقل دریایی کالا افزایش پیدا نکند و البته مصر هم از درآمدهای کانال سوئز محروم نشود. به نظر من شرایط بسیار حساس است، درست است که انصارالله گام شجاعانهای در حمایت از مردم فلسطین برداشتهاست، اما مخاطرات زیادی وجود دارد. این اقدام را نمیشود در همه آبراهها پیاده کرد که برخی ممکن است انتظار داشتهباشند در خلیجفارس هم با کشتیها چنین برخوردی شود. در گذشته حملاتی به کشتیهای اسرائیل در خلیجفارس شدهاست و هیچگاه ایران مسئولیت چنین حملاتی را نپذیرفتهاست. انصارالله این ویژگی را دارد که صراحتاً اقدامهای خود را اعلام میکند. الان هم این گروه در حال مذاکره برای تضمین امنیت عبور و مرور کشتیهای غیراسرائیلی است.
اما با ادامه این روند احتمال آغاز یک درگیری نظامی وجود دارد؛ چه اینکه اسرائیل مستقیماً وارد اقدام نظامی علیه یمن شود، چه آمریکا و چه حتی انگلستان که انگیزههای بیشتری داشتهباشد. از حالا نمیتوان پیشبینی کرد که چه اتفاقی در آینده رخ میدهد و باید مشاهده کرد که در ادامه چه اتفاقاتی در منطقه رخ خواهد داد.
در شرایط کنونی برای همه کشورهای مسلمان بسیار مشکل است که در مقابل ظلمی که اسرائیل علیه مردم غزه میکند، سکوت کنند. تاکنون بیش از ۲۰ هزار نفر از مردم غزه در بمبارانها کشتهشدهاند و ۱۰ هزار نفر هم زیر آوار هستند. سازمانهای بینالمللی هشدار میدهند که بهتدریج رقم تلفات بر اثر بیماریها و گرسنگی، به دلیل عدم دسترسی به مواد غذایی، آب سالم، دارو، بیمارستان و مراکز بهداشتی فزونی میگیرد. اسرائیل در حال از بین بردن زیربناهای حیاتی غزه است و تلاش میکند دیگر اجازه ندهد که غزه جایی برای زندگی باشد. به نظر من انصارالله در واکنش به این جنایتها تصمیم به واکنش گرفتهاست و حزبالله هم اعلام کرده که در واکنش به اقدامهای اسرائیل در غزه در جنوب لبنان اقدام به عملیات میکند. اگر هجوم در غزه و کشتار مردم بیگناه این باریکه متوقف شود، هم در یمن و هم در جنوب لبنان عملیات گروههای مقاومت متوقف خواهد شد.
بیش از ۵۰ کشور و دولت اسلامی در جهان هستند. چرا دولتهای اسلامی که برخی از آنها قدرتهای نظامی هم محسوب میشوند، هیچ واکنش عملی مشابه انصارالله به جنایتهای اسرائیل نشان نمیدهند؟
کشورهای اسلامی اتحاد و انسجامی ندارند و یک دستگاه منسجم و متحد برای واکنش و اقدام اجرایی وجود ندارد. سازمان همکاری اسلامی نهادی است که بیشتر بیانیه و قطعنامه صادر میکند و هیچ توان اجرایی ندارد. حتی سازمان ملل متحد هم که تا حدی برخی از احکامش ضمانت اجرایی دارد، از واکنش به رویدادهای غزه ناتوان است و شورای امنیت هم به دلیل وتوی آمریکا از تصمیمگیری عاجز است. کشورهای مختلف هم هر یک ملاحظات خاص خودشان را دارند. کشورها به مصر فشار وارد میکنند تا دستکم دسترسی به غزه را میسر کند، اما قاهره هم همچنان بر قراردادهای پیشینش با اسرائیل پافشاری میکند و بهرغم اینکه بسیار بیشتر از یک دهه است که اسرائیل از نوار غزه و آن سوی گذرگاه رفح خارج شدهاست، اما مصریها اصرار دارند که برای عبور و مرور یک تانکر آب آشامیدنی یا دارو هم از اسرائیل مجوز بگیرند. مصریها میگویند نمیتوانند با این وضعیت اقتصادی و فشاری که تحمل میکنند، وارد درگیری با آمریکا و اسرائیل شوند و به همین دلیل سعی میکند همدلانه کارهایی را که از دستش بر میآید، انجام دهد.
من سوالم را بار دیگر تکرار میکنم؛ چگونه است که مصر بهعنوان بزرگترین ارتش عربی نمیتواند اقدامی انجام دهد، اما انصارالله بهعنوان یک گروه در فقیرترین کشور عربی میتواند واکنش عملی در مقابل اسرائیل نشان دهد؟
ارتش مصر در جنگ ششروزه به سرعت کل توانایی نظامی خود را از دست داد اما غزه بیش از ۷۰ روز است که مقاومت کردهاست. جنگهای چریکی و بازیگران غیردولتی در نبردهای غیرمتقارن اینچنینی بیشتر میتوانند مقاومت بکنند و توانایی بیشتری برای ضربه زدن دارند. انصارالله هم بهعنوان یک بازیگر غیردولتی در حالت جنگ غیرمتقارن و چریکی قرار دارد. به همین دلیل انصارالله میتواند آسیب بیشتری به اسرائیل بزند، در شرایطی که چیز کمتری برای از دست دادن دارد. باید توجه داشت که موضع کشورها بعد از گذشت دو ماه از جنگ غزه به تدریج از لحاظ روانی در حال تغییر است. الان کشورهایی مثل عربستان سعودی و امارات متحده عربی که علیه اخوانالمسلمین میجنگیدند و حماس را هم بهعنوان شاخهای از اخوانالمسلمین میدانستند، چه در مواضع اعلانی و چه در اقدامات عملی، نسبت به گذشته بسیار متفاوت عمل میکنند. این تحول ناشی از افکار عمومی کشورهای عربی است. به نظر من مهمترین اقدام این است که این فشار افکار عمومی برای حمایت از فلسطین باید حفظ شود تا دولتهای اسلامی و عربی و حتی دولتهای دیگر تحت تاثیر فشار افکار عمومی قرار بگیرند و در عملکردشان تغییر ایجاد کنند. اما این را هم نباید فراموش کرد که هر کشوری مشکلات خاص خودش را دارد، حالا چه مصر، چه عربستان سعودی و چه جمهوری اسلامی ایران، هر یک شرایط خاص خودشان را دارند. اما در شرایط کنونی، دولتها تلاش میکنند تا با ظرافت و عملکرد دقیق از مردم فلسطین حمایت کنند. مثلاً مواضع اردن در میان کشورهای عربی قابلتوجه است. اردن همواره به دلیل سازش با اسرائیل مورد انتقاد بود، ولی الان موضعگیریهای بسیار قابلقبولی در مورد وضعیت فلسطین انجام میدهد، حتی مواضع عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم تاکنون تا حدی قابل قبول بوده و البته قطر هم بسیار کمککننده بود. قطر از ابتدا موضعگیری خوبی داشت و الان هم شبکه تلویزیونی الجزیره قطر برای آگاهیبخشی و اطلاعرسانی در خصوص وضعیت غزه به جهانیان بسیار خوب عمل کردهاست. چه شبکه عربی الجزیره و چه شبکه انگلیسیزبان این مجموعه رسانهای افکار عمومی دنیا را نسبت به فلسطینیان تغییر دادهاست و خبرنگاران این شبکه واقعاً فداکاری میکنند، چراکه اسرائیل برای جلوگیری از انتشار اخبار جنایات در غزه بیشترین فشار را به خبرنگاران وارد میکند و تاکنون دهها خبرنگار را به قتل رساندهاست. اما بهرغم این فشارها صدای مظلومیت غزه در الجزیره پخش میشود، صدایی که هیچ شبکه رسانهای دیگری توانایی انتشار آن را نداشت. اما واقعیت این است که بهرغم انتشار گسترده و آگاهی از مظلومیت مردم غزه، هنوز روشن نیست چه زمانی این آگاهی به نتیجه خواهد رسید و اجازه خواهد داد تا قبل از اینکه طاقت مردم غزه به پایان برسد، این جنایات متوقف شود.
در مورد نقش ایران در اقدامات انصارالله هم صحبتهای زیادی میشود. ایران هم از ابتدای جنگ غزه گفتهاست گروههایی که در منطقه تحت عنوان محور مقاومت فعالیت میکنند، هر کدام خودمختار هستند و خودشان برای انجام عملیات تصمیم میگیرند. اما غربیها ادعا میکنند که ایران چه از حماس و حزبالله و چه از انصارالله حمایت مؤثر نظامی و اقتصادی انجام دادهاست. فکر میکنید نقش ایران در عملیات یمنیها چه باشد؟
هیچ شکی نیست که روابط انصارالله یمن با جمهوری اسلامی ایران، چه از نظر سیاسی و چه از نظر پشتیبانی نظامی، اقتصادی و فناوری بسیار نزدیک است. یقیناً روابط تهران و انصارالله بسیار خوب است. اما نمیتوان گفت که همه کارهایی که توسط انصارالله انجام میشود مستقیماً اجرای خواست و اراده ایران است. چنین اظهارنظری ظلم به مردم یمن است. با توجه به گرایشی که در یمن ایجاد شدهاست و الان هم بر بخشهایی از خاک یمن حاکم است، خودش عزم و اراده جدی برای مبارزه دارد. از سال ۲۰۱۳ که اعتراضها در یمن شدت گرفت، موضع رسمی ایران همواره این بود که در یمن باید یک دولت فراگیر تشکیل شود که همه گروهها از جمله انصارالله در حکومت آن نقش داشتهباشند. اگر هم زمان انصارالله انحصارطلبی کند و اجازه مشارکت گروههای دیگر در قدرت را ندهد، تهران مخالفت خواهد کرد. در مجموع اینکه کارهای انصارالله را یکسره به ایران نسبت بدهیم، ظلم به مردم یمن و عاملیت آنها است. تردیدی نیست که ایران در توانایی آنها تاثیر داشت اما هر گروهی و هر حکومتی مسئول اقدامهای خودش است و اگر از جای دیگری تشویق شود، باعث نمیشود که مسئولیت از آن گروه و حکومت سلب شود. در عین حال در محافل بینالمللی ایران همواره اعلام کردهاست که تصمیمگیریهای گروههای منطقه بر عهده خودشان است. حتی برخی مقامهای ایرانی بهگونهای اظهارنظر کردهاند که گویی انتظار داشتند که حزبالله لبنان واکنش تندتری به جنگ غزه نشان بدهد، ولی حزبالله الان نمیخواهد لبنان را به یک جنگ تمامعیار بکشاند، مگر اینکه اسرائیل براساس برنامهها و نقشههای خودش حزبالله را مجبور به ورود به جنگ کند.
بعضی از تحلیلگران غربی میگویند که با توجه به اینکه یک سال و نیم از آتشبس میان عربستان سعودی و انصارالله در جنگ یمن میگذرد، انصارالله برای حفظ قدرت خودش و جلب رضایت شهروندان یمنی که تحت حاکمیت این گروه زندگی میکنند، نیاز به جنگ دارد و با این انگیزه اقدامهای خود را در دریای سرخ انجام میدهد. نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟
نه! به نظر من اینطور نیست. هیچ کشوری در جنگ آباد نمیشود. هر گروهی در یک کشور به قدرت برسد، نخستین دغدغهاش باید توسعه و رفاه شهروندانش باشد. توسعه در جنگ صورت نمیگیرد و پایههای توسعه در صلح ایجاد میشود. انصارالله هم باید در فکر صلح باشد. اما وقتی حداقلها تامین نشود، امکان صلح پایدار هم از بین میرود. برای مثال میبینیم که در یمن هنوز یک قرارداد صلح پایدار میان عربستان و انصارالله امضا نشدهاست، هرچند نوعی آتشبس میان دو طرف وجود دارد اما مذاکرات صلح در عمان هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهاست. گرایش عربستان این است که بعد از نزدیک به ۸ سال جنگ، هزینههای کلان جنگ یمن را متوقف کند و آن را برای توسعه خودش هزینه کند و گامهای بزرگی برای توسعه کشورش بردارد. به نظر من همین آتشبس، در همین حد هم که توافق شده و جریان دارد، اقدام قابل تحسینی از سوی عربستان و هم اقدام خوبی از سوی انصارالله است. همانگونه که در قرآن آمده است: «والصلح خیر». صلح امری مقدم بر همه چیز است. به نظر من برخورد با کشتیهای اسرائیلی یا کشتیهایی که به سمت اسرائیل حرکت میکنند، به معنای جنگطلبی حوثیها نیست بلکه به معنای تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن وضع در غزه است که نهفقط هر مسلمان بلکه هر انسانی را تحت تاثیر قرار میدهد.
فرمودید احتمال مداخله نظامی آمریکا، انگلیس و حتی خود اسرائیل علیه یمن وجود دارد. فکر میکنید این احتمال تا چه اندازه جدی است؟
من احتمال جنگ تمامعیار علیه یمن را زیاد نمیدانم. به این دلیل که اسرائیل خودش مشغول غزه است، کرانه باختری هم در حال شعلهور شدن است و جنوب لبنان هم یک جبهه فعال است که از هفته پیش به تدریج داغتر شدهاست و وضعیت خاصی در آن برقرار است. تا پیش از این حملات از لبنان در عمق ۵ تا ۸ کیلومتر انجام میشد، اما دوشنبه هفته گذشته اتفاقهایی افتاد و عمق حملات افزایش پیدا کرد. اسرائیل باید آمادگی بیشتری در جبهه شمال داشتهباشد. در عین حال یمن به لحاظ جغرافیایی از اسرائیل فاصله دارد و وقتی فاصله جغرافیایی وجود دارد، جنگافزارها کارایی گذشته را نخواهند داشت. آمریکا هم نمیخواهد که مستقیماً وارد نبرد با یمنیها شود. همچنان که در دوران جنگ عربستان سعودی علیه انصارالله، آمریکاییها بهرغم اینکه کمکهای اطلاعاتی و نظامی به عربستان ارائه میدادند، از مداخله مستقیم در این جنگ ابا داشت. الان هم که مذاکرات عمان با حوثیها و انصارالله در جریان است، به این دلیل است که آمریکا از جنگ اجتناب میکند. آمریکا احساس میکند که باید در منطقه آرامش بیشتری برقرار شود و واشنگتن بتواند به مسائل مرتبط با چین و خاوردور بپردازد. آنچه من میگویم براساس تحلیلی است که از شرایط دارم و به معنای پیشبینی تحولات آینده نیست. به هر حال سوءمحاسبه و خطا میتواند وقایع را در دریای سرخ تندتر کند. وقتی جبههها داغ میشود، احتمال جنگ تمامعیار هم وجود دارد، هم در جنوب لبنان، هم در کرانه باختری و هم در دریای سرخ احتمال شروع جنگ جدیدی وجود دارد، اما تا این لحظه، محاسبههای طرفین بهگونهای است که از گسترش جنگ اجتناب کنند. یکی از نکاتی که وزیر دفاع آمریکا مطرح کرده، این است که وضعیت در دریای سرخ اختصاصاً مرتبط با آمریکا نیست و موضوعی بینالمللی است که باید کشورهای دیگر در آن مشارکت کنند و به همین دلیل هم یک ائتلاف گشتزنی دریایی با حضور کشورهای دیگر تشکیل دادهاست. همین اقدام نشان میدهد که آمریکا تمایلی ندارد فعلاً اقدام به حمله نظامی مستقیم به یمن کند. نباید فراموش کرد که آمریکا مشاهده کردهاست که در جنگ عربستان در یمن، همه اشکال فشار به انصارالله تجربه شدهاست و بمباران گسترده، جنگ زمینی و محاصره کامل اقتصادی، باعث نشد که انصارالله از پا دربیاید. به نظر میآید واشنگتن تلاش خواهد کرد تا مسائل را ارائه کند. انصارالله هم به صورت پیوسته اعلام میکند که مسئله انسداد بابالمندب مطرح نیست و کشتیهایی که به مقصد اسرائیل حرکت نمیکنند، قرار نیست از این موضوع نگرانی داشتهباشند، حتی پیشنهاد دادهاند که کشتیهایی که قصد حرکت به سمت اسرائیل ندارند، با پرچم و نشان مشخصی از تنگه عبور کنند. شاید چنین پیشنهادی بتواند تنش را کاهش دهد.
تردیدی ندارم که اگر آتشبسی در غزه ایجاد شود، این مسئله پایان مییابد, هم انصارالله و هم حزبالله تاکید کردهاند که با توقف درگیریها و رفع محاصره بشری غزه، باعث توقف تنشها و درگیریها در جنوب لبنان و دریای سرخ خواهد شد.