گفتوگو با یک نیروی فنی معدن زغالسنگ طبس درباره شرایط کاری و کمبود امکانات حفاظتی
برای استفاده از خودنجات باید ۶ میلیون تومـان میپرداختیم
وقتی حادثهای رخ میدهد یا خودمان را میکشانیم به سمت جایی که هوا دارد و سالم است یا از آن استفاده نمیکنیم؛ برای یک کارگر معدن که ۱۳ میلیون تومان حقوق میگیرد، پرداخت ۶ میلیون بابت «خودنجات» زیاد است.
48 ساعت پر اضطراب از زمانی که کارگران معدن معدنجوی طبس دیگر نفس نکشیدند، میگذرد و هنوز خبری از 14 نفر دیگر نیست؛ آماری که تا ساعت 20 شب دوم مهرماه بهصورت رسمی اعلام شده است. حالا تعدادی پیکر به خانوادهها تحویل داده شده و به شهرهای دور رفته ولی روایتهای کارگران از آنچه پشت سرگذاشتهاند هنوز ادامه دارد.
روایتهایی با نام واقعی یا بینام، مثل آقای ثانی، (نام مستعار) از نیروهای فنی معدن که بعد از شنیدن صدای انفجار در بلوکهای «بی» و «سی» خودش را به محل حادثه میرساند: «هیچکدام از دستگاههای این معدن ضدگاز و ضدحریق نیست؛ یعنی آن استانداردهایی را که برای یک دستگاه معدنی تعریف میشود، ندارد.» او دو هماتاقیاش را در این حادثه از دست داده است و حالا از «خودنجاتهایی» میگوید که برای استفاده از آن باید پاسخگو باشند.
ماده 19 آییننامه کار در معدن میگوید، کپسول خودنجات در معادن زغالسنگ زیرزمینی از تجهیزات الزامی حفاظت فردی است و تمام افرادی که وارد معدن میشوند، باید در تمام مدت آن را به همراه داشته باشند و جز در موارد استفاده، آن را از کمربند خود بازنکنند. ثانی تعریف میکند که استفاده از خودنجاتها در شرایطی که نتوانند لزوم آن را ثابت کنند، برای کارگران معدن شش میلیون تومان هزینه دارد: «یک نیروی کار که با خودنجات وارد کارگاه میشود، چرا باید بترسد که بعد از استفاده از این دستگاه باید به معدن خسارت پرداخت کند؟ نیروهای زیادی بودند که از این تجهیزات استفاده کردند اما از حقوقشان پنج تا شش میلیون تومان کم شد. دلیل آن چه بود؟ چرا باید از این حقوق بترسی که از خودنجات استفاده کنی؟ چرا خودنجاتهایی که میدهند قدیمی و متعلق به زمانی است که معدن تاسیس شده است؟ تاریخ انقضای آنها تمام شده و اصلاً هیچکدام از آنها کار نمیکنند.»
آنطور که ثانی میگوید خودنجاتها مهروموم تحویل داده میشوند: «آنها را مهروموم کرده تحویل ما میدهند و آخر شیفت باید از ما تحویل بگیرند. اگر باز شده باشند باید جواب پس دهیم و بگوییم چه دلیلی داشته که باز شدهاند؟ من که در کارگاهم تشخیص میدهم که اینجا گاز دارد و باید از آن استفاده کنم، ولی از طرف دیگر باید بترسم که اگر نتوانم ثابت کنم آن لحظه، آنجا گاز داشته یا اتفاقی افتاده، چطور باید پول آن را پرداخت کنم؟»
دستگاه خودنجات، تونلی مخصوص معادن زغالسنگ است و در شرایطی که گاز در محیط منتشر شده باشد، از آن بهعنوان اکسیژنساز استفاده میشود. دستگاهی که یک بسته هوا یا یک منبع قابل حمل دارای اکسیژن است: «بعضی از این خودنجاتها سوراخ و قطعات داخلی آن معلوم بود، درحالیکه این قطعات نباید از روی پوسته آن معلوم باشند. زمانی که این اتفاقات افتاد، گویا کسی برای گازسنجی نرفته. موقعی هم که برای گازسنجی رفتند، دیگر کار از کار گذشته بود.»
مدیر معدن در ساعات اولیه حادثه به مقامات محلی توضیح داده بود که گازسنجی پیش از آغاز شیفت انجام شده بود و کارگران در آغاز شیفت سوم به یک حفره گازی و تصاعد آنی برخورد کردند که منجر به انفجار شده و گاز مونوکسیدکربن از راه تهویه به سایر تونلها و کارگاهها سرایت کرده و کارگران غافلگیر شدند اما این نیروی فنی معدن که نمیخواهد نامش در گزارش بیاید، از زمان حضور خودش همراه با نیروهای دیگر بعد از انفجار میگوید: «زمانی که انفجار رخ داد، تازه دنبال این رفتند که ببینند چه اتفاقی افتاده است. حتی همین نیروی ایمنی که جانش را از دست داد، رفته بود که خبر دهد اما خودش هم دچار گازگرفتگی شده بود. سمت دیگر (بلوک سی) انفجار رخ داده بود، تلفنها قطع شده بود و راه ارتباطی نداشتیم. از یک حدی پایینتر هم نمیشد برویم. اما سمت دیگر به بچهها دسترسی داشتیم و سریع تخلیه شد.»
گازدار شدن کارگاه قبلاً هم رخ داده بود، اما نه تا جایی که صفحهای شکسته شود: «قبلش اطلاع دادند که در این کارگاه گاز نشت میدهد. بعد از اینکه بچهها برای تعمیرات رفتند احتمالاً صفحه شکسته است. احتمالاً از تخریب آمده است پایین؛ زمانی که کارگاه پیشروی میکند، همزمان که جلو میروی، باید تخریب انجام شود. کارگاه این شکلی ایمن میشود. زمانی هم که تخریب انجام میشود، زیر سقف خالی میشود. آنجا احتمالاً شکستگی رخ داده و گاز به داخل افق نشت کرده است. ولی مگر ایمنی و گازسنجی نبوده است؟ هر کارگاهی که کار میکند، باید یک نیروی ایمنی آنجا باشد. تلفنی آنجا باشد که بتوانند سریع اطلاعرسانی کنند.»
در هر شیفت کاری در معدنجو تقریباً 800 نفر کار میکنند و میانگین دستمزدها، بیشتر از 15 میلیون نیست. ثانی میگوید اگر از خودنجات استفاده کنیم، دنبال دلیلش میگردند: «اگر نتوانیم آنها را قانع کنیم، باید هزینهاش را بپردازیم. در این وضعیت میگوییم چرا باید این کار را انجام دهیم؟ یا خودم را میکشانم به سمت جایی که هوا دارد و سالم است یا از آن استفاده نمیکنم. برای یک کارگر معدن که 13 میلیون حقوق میگیرد، پرداخت شش میلیون بابت این موضوع زیاد است.»
او تعریف میکند از بین کسانی که در ساعات اولیه سالم پیدا شدند، کسی از این وسیله استفاده نکرده بود: «حتی دو مورد فوتی داشتیم که هماتاقی خودم بودند و خودنجاتشان با آنها بالا آمده بود. شما زمانی که دچار گازگرفتگی میشوید، وقت دارید که از این وسیله استفاده کنید، ولی اینطور که هیچکدام استفاده نکردند، نمیدانم چه دلیلی دارد؟»
او از تصاویر منتشرشده از واگنهای معدن زغالسنگ میگوید که پیکر کارگران را با آنها بیرون آورده بودند؛ تصویری از چکمههای یک کارگر: «عکسهایی وایرال شد از جنازهای که چکمههایش در واگنهای زغالسنگ، معلوم بود این چکمهها برای کشاورزی است ولی برای نیرویی که وسط سنگ، آهن و زغال کار میکند اصلاً مناسب نیست؛ چون استانداردهای ایمنی را ندارد. فقط پلاستیک و ضدآب است. در این شرایط نیرو باید چه کند؟ واقعاً برای نیرویی که وارد تونل میشود، این وضع چکمه است؟»
دو شیفت ششساعته، یکهفته سرکار و یکهفته استراحت. شیفتهای اضافی پول چندانی برای کارگرها ندارد، آن هم در شرایط کاری نیروهایی که برای رسیدن به محل آغاز کار، باید راهی طولانی را در دل زمین طی کنند: «ممکن است بهعنوان نیروی فنی کار معدن، یکروز وارد تونل نشوم اما یکروز دیگر صبح بروم و دو روز بعد برگردم بالا. شاید کارها طول بکشد و مجبور شویم دو تا سه شیفت پشت سرهم پشت دستگاه بمانیم تا کار راه بیفتد. حقوق هم نسبت به کار نیرویی که 1500 متر با نفربر پایین میرود و 1300 متر هم پیادهروی دارد تا به محل کار برسد، بسیار کم است؛ حدود 14 تا 15 میلیون تومان است. من خودم با لیسانس استخدام شدم. وضعیت حقوقها واقعاً افتضاح است. ایمنی و اچ.اس.ای صفر است.»
او میگوید، گازسنجی باید قبل از ورود نیروها به کارگاهها انجام شود: «در این سه تا چهار سال تجربه کاری متوجه شدم که اول ایمنی کارگاه باید تایید شود، بعد نیروها فرستاده شوند. اینطوری اگر اتفاقی بیفتد 70-60 نفر آدم اتفاقی برایشان نمیافتد.»