| کد مطلب: ۹۵۳۰

جنگ غزه و همگرایی دو جناح

جنگ اسرائیل و حماس در نوارغزه در کنار تمام فجایع آن، نوعی همگرایی بین دو جناح سیاسی رقیب در ایران پدید آورده است.

جنگ اسرائیل و حماس در نوارغزه در کنار تمام فجایع آن، نوعی همگرایی بین دو جناح سیاسی رقیب در ایران پدید آورده است.
تشکل‌ها و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در محکوم کردن و تقبیحِ شدیداللحن حملات هوایی ارتش اسرائیل به مراکز غیرنظامی و ساختارهای زیربنایی دولت خودخواندۀ حماس در نوارغزه با رقبای اصولگرای خود همراه شده‌اند و در حمایت از تشکیلات حماس چیزی از آنان کم نمی‌گذارند. در بیانیه‌های احزاب اصلاح‌طلب و اظهارنظرهای سران آنها، به جز موارد انگشت‌شماری که گونه‌ای تحفظ نسبت به برخی جنبه‌های عملیات طوفان‌الاقصی نشان داده شده است، حتی نوع به‌کارگیری واژه‌ها تفاوت چشمگیری با ادبیات رقیب اصولگرا ندارد به‌طوری‌که گاه تصور می‌شود همۀ آنها از یک مرکز صادر شده‌اند.
آنچه این همگرایی را در چشم ناظران پررنگ‌تر می‌کند، انتقاد برخی محافل هر دو جناح از سکوت محمود احمدی‌نژاد در برابر جنگ غزه است. احمدی‌نژاد که روزگاری با نفی هولوکاست، خود را در صف مقدم کارزار نفی موجودیت اسرائیل قرار داده بود، اکنون در برابر جنگ غزه به‌طور اسرارآمیزی سکوت اختیار کرده است. در واقع، دو دور حضور جنجال‌برانگیز احمدی‌نژاد در کاخ ریاست‌جمهوری، زمینه‌ساز بروز نقار و کدورت و عدواتی ماندگار بین دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا در نظام جمهوری اسلامی شد، اما اکنون گویی او به سهم خود، به صورت عاملی برای همگرایی آنها در آمده است!
نکتۀ توجه‌برانگیز در این میان این است که میرحسین موسوی رقیب سرسخت محمود احمدی‌نژاد در انتخابات سال 88 نیز از اعلام موضع در برابر جنگ حماس و اسرائیل در نوارغزه خودداری کرده است. قاعدتاً سران حکومت از احمدی‌نژاد که همچنان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است در مقایسه با میرحسین موسوی که با گذشت حدود 13 سال از انتخابات ریاست‌جمهوری همچنان در حصرخانگی به سر می‌برد، انتظار متفاوتی دارند. در حقیقت، موضع‌گیری قاطع علیه اسرائیل و دفاع از حماس، اگر هم به معنای حمایت بی‌چون‌وچرا از سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی تلقی نشود، نوعی ابراز وفاداری به چارچوب کلانِ نظام سیاسی را بازتاب می‌دهد. از این جهت سکوت میرحسین موسوی اگر به علاقۀ او به فاصله گرفتن از چارچوب مذکور نیز تعبیر شود، با دیگر مواضع اخیر او ناهمخوانی ندارد، اما علاقۀ مشابهی از سوی محمود احمدی‌نژاد در این باره، عملاً او را در کنار مخالفان یا منتقدان بنیادی نظام قرار می‌دهد.
گذشته از این ماجرا، اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ضمن محکوم کردن اسرائیل و حمایت از حماس، موضع خاصی در مورد چگونگی مواجهۀ جمهوری اسلامی با جنگ غزه مطرح نکرده‌اند. این نیز به نوبۀ خود بر همگرایی سیاسی آنها می‌افزاید چراکه ظاهراً هیچ‌کدام از آنها شور و شوقی به درگیر شدن مستقیم ایران در جنگ از خود نشان نمی‌دهند و به‌جای آن می‌کوشند تا به‌کارگیری الفاظ تند و گزندۀ سلبی را جایگزین یک عملِ مشخصِ ایجابی کنند.
مسئلۀ اصلی اما این است که آیا همگرایی گفتمانی دو جناح بر سر جنگ نوارغزه، امری موقت و زودگذر است یا اینکه برای نخستین بار می‌تواند به توافقی درازمدت و دائمی بین دو جناح بر سر پاره‌ای امور تعیین‌کننده از جمله نحوۀ برگزاری انتخابات مجلس امسال و ریاست‌جمهوری آینده منجر شود؟
قاعدتاً نتیجۀ نهایی جنگ در نوار غزه، تلاش برخی اصولگرایان افراطی برای ورود مستقیم ایران به جنگ و خطر و تهدیدی که این نیروها از همگرایی سیاسی تعریف شده و معطوف به توافق بین دو جناح نسبت به منافع خاص خود احساس می‌کنند، همگی می‌تواند بر این روند تأثیر بگذارد و آن را مختل و بدون نتیجه سازد. با این همه، ابعاد جنگ غزه ظاهراً صدای آژیر خطر را برای هر دو جناح سیاسی به صدا درآورده و سران آنها را متوجه این نکته کرده است که شرایط داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی کشور، واگرایی فزایندۀ سیاسی و فقدان برنامۀ مشترکی برای کمک به حل بحران‌های موجود را به چنان تهدیدی تبدیل کرده است که اگر برای آن چاره‌اندیشی فوری نشود، روزهای بی‌نهایت تلخی در انتظار همگی خواهد بود.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار