دو زلزله در یک ساعت
انتقاد کارشناسان از کمبود آمادگی برای مقابله با زلزله در تهران
انتقاد کارشناسان از کمبود آمادگی برای مقابله با زلزله در تهران
روز گذشته دو زلزله با قدرت پایین شرق تهران و در واقع منطقه دماوند را لرزاند؛ موضوعی که بار دیگر احتمال وقوع زلزلهای سهمگین در تهران را یادآوری کرد. کارشناسان در گفتوگو با هممیهن تاکید میکنند که آمادگی تهران در برابر زلزله حدود 20درصد و آمادگی سایر استانها برای کمک به تهران در این شرایط کمتر از 20 درصد است؛ آنهم در شرایطی که تهران در پهنه پرخطر زلزله قرار داشته و علیرضا زاکانی شهردار آن از عدم خطر زلزله برای تهران سخن میگوید. «یکی از اساتید با ذکر ادلهای گفت که ما داریم ترس بیجایی را برای مردم ایجاد میکنیم. قریب 3هزار سال است که در شهر تهران زلزله نیامده است اگرچه که نگاه ما آمادگی است.» این سخنانِ چندی پیشِ زاکانی شهردار تهران در جمع خبرنگاران است. با این حال کمتر از دو هفته از ابراز این نظر دو زلزله کمقدرت روز گذشته نشان داد که خیال هیچیک از مدیران شهر و استان تهران نباید از بابت خطر وقوع زلزله آسوده باشد. ساعت 13:48 روز گذشته ابتدا زمینلرزهای به بزرگی 9/3 ریشتر حوالی دماوند، تهران را در عمق ۱۰ کیلومتری زمین، به لرزه درآورد. این حادثه اگرچه خسارتی به دنبال نداشت اما تمامی پایگاههای هلالاحمر استان را به حالت آمادهباش درآورد. ساعتی بعد از این زلزله، زمینلرزه دیگری با قدرت 5/2ریشتر در عمق ۸ کیلومتری زمین، در دماوند رخ داد. آنطور که کارشناسان میگویند این دو زلزله ناشی از فعالیت گسل مشاء بوده است. اطلاعات دادهها نیز حکایت از آن دارند که در منطقه تهران حدوداً هر 158 سال يک بار زمينلرزهای رخ میدهد. در چنین شرایط اظهارات شهردار تهران مبنی بر عدم نگرانی درباره زلزله تهران آنهم صرفاً بر مبنای سخن یک متخصص زلزلهشناسی جای تاسف و تردید دارد.
آمادگی 20 درصدی برای زلزله بزرگ در تهران
رضا کرمیمحمدی، رئیس سابق سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران و متخصص رشته مهندسی زلزله درباره وقوع دو زلزله با قدرت کم و احتمال وقوع زلزلهای بزرگتر در تهران به هممیهن گفت:«این زلزلهها تنها نشاندهنده فعال بودن قطعی گسلهای تهران است و میتوان از وقوع آنها به وجود پتانسیل وقوع زلزله بزرگتر در این گسلها نیز پی برد که البته زمان وقوع چنین زلزلهای بهطور دقیق قابل پیشبینی نیست.» او افزود:«در حال حاضر مهمترین گسلهای شناساییشده در اطراف تهران شامل گسل شمال تهران، گسل ری و گسل مشاء است که قدیمیترین گسلهای شناختهشده اطراف تهران هستند.» کرمیمحمدی درباره سخن زاکانی درباره عدم نگرانی برای زلزله در تهران نیز بیان کرد:«اگر واقعاً خیال مسئولی از بابت وقوع زلزله در تهران راحت باشد و براساس آن حداقل اقدامات در حال انجام را نیز کنار بگذارند میتواند برای پایتخت و حتی کشورمان فاجعهبار باشد. اکثر قریب به اتفاق کارشناسان زلزلهشناسی و مهندسی زلزله احتمال وقوع زلزلهای بزرگ در تهران را زیاد دانستهاند. بنابراین به نظر نمیرسد که سخن شهردار تهران مبتنی بر کار کارشناسی چندانی باشد.» او درباره میزان آمادگی دستگاههای مربوطه برای امداد و نجات در تهران در صورت وقوع زلزله احتمالی اظهار کرد:«اطلاعات اولیه نشانگر آن است که ما در تهران حداکثر 20درصد آمادگی مواجهه با چنین موقعیتی را داریم و اگر زلزله بزرگی واقع شود و ما بتوانیم از تمام توان موجود خود هم برای مواجهه با آن استفاده کنیم، شاید حداکثر بتوانیم جوابگوی 20درصد از نیازهای آن روز باشیم. یعنی توان موجود در زمینه رسیدگی به مجروحان، تلفات و خسارات جانی و اقتصادی، آواربرداری، آتشسوزیها و... در همین حدود است و مابقی اقدامات ضروری ناتمام میماند و نیاز به جذب کمک از منابع بیرونی خواهد بود. حال در این شرایط اگر خیالمان هم از بابت زلزله راحت شود و اقداماتی که در حال حاضر در حال انجام است نیز به کناری گذاشته شود، فکر میکنم همین 20 درصد آمادگی نیز به تدریج کاهش مییابد.» این استاد دانشگاه گفت:«سخن آقای زاکانی میتواند این سیگنال منفی را به مجموعه تحت مدیریت او و سایر ارگانهای ذیربط بدهد که مسئله زلزله در تهران چندان هم مهم نبوده است و از این پس میتوانید بودجه و تواناییهای خود را صرف امور دیگر کنید. به نظر من این سخنان چندان مسئولانه نبوده و میتواند تاثیری منفی حداقل بر سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران بگذارد که شهردار تهران قانوناً رئیس هیئت امنای آن است. این سخنان همچنین میتواند تاثیری منفی بر تصمیمگیران و مدیران بحران سایر ارگانها نیز داشته باشد. برای من عجیب است که چرا شهردار تهران از مجموعه اظهارنظرهای کارشناسی در این زمینه چشم پوشیده و تنها سخن یک کارشناس را مبنای اظهارنظر خود قرار داده است درحالیکه همه کارشناسان مربوطه خطر زلزله در تهران را از هر لحاظ برای کل کشور بسیار جدی ارزیابی میکنند.» این کارشناس مهندسی زلزله عنوان کرد:«یکی از اقدامات خوبی که از سالهای گذشته در سازمان مدیریت بحران شهرداری استارت زده شد، موضوع «هشدار سریع زلزله» بود که تاثیرگذاری آن بهرغم همه محدودیتهای احتمالی در سطح جهان به اثبات رسیده است. این سیستم هماکنون قابلیت بسیار بالایی برای افزایش تابآوری تهران دارد و با توجه به اینکه مقابله با زلزله برای کشور بسیار هزینهبر است سیستم هشدار سریع میتواند بهعنوان راهحل کمهزینهتر و زودبازده مورد توجه جدیتر مسئولان قرار بگیرد. اما به نظر نمیرسد که مسئولان محترم بهصورت جدی و با برنامه و زمانبندی مشخص، پیگیر این مقوله باشند. در صورت جدیت و حمیت مسئولان مربوطه، این سیستم میتواند با زمانبندی بسیار سریع - در حد یکی دو سال- به سازمانهای امدادی مهم داخل شهر وصل شود تا چند ثانیه قبل از وقوع زلزله سازمانها را متوجه وقوع زمینلرزه کند.» او با بیان اینکه برنامه ما این بود که هرسال یک مانور گسترده زلزله نیز در تهران انجام دهیم که متاسفانه این برنامه ادامه پیدا نکرد، گفت:«این مانورها میتوانست در ذهن مردم ایجاد آمادگی کند، آموزشهای لازم را در مردم نهادینه کند و اگر روزی امکان اعلام عمومی هشدار سریع نیز به مردم میسر شد، میتوانست در شهروندان این آمادگی را ایجاد کند که در زمان هشدار با انجام یکسری اقدامات سریع، خود و سایرین را از آسیبهای جانفرسای جانی و مالی پس از زلزله نجات دهد.»
تهران در پهنه پرخطر زلزله
حسامالدین نراقی، کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات درگفتوگو با هممیهن تاکید کرد:«تهران در پهنه پرخطر زلزله قرار دارد که تراکم بالای جمعیتی، محدود بودن فضای باز و عمومی شهری، کیفیت پایین ساخت و ساز در شهر تهران و اهمیت سیاسی، امنیتی و اجتماعی شهر تهران از جمله دلایل این پرخطر بودن هستند. بنابراین شرایط تهران برای مواجهه با زلزله بسیار جدی است.» او ادامه داد:«زلزلهای که روز گذشته در استان تهران و شهرستان دماوند رخ داد شاید تاثیری مستقیم بر شهر تهران نداشته باشد. اما شهر تهران در معرض خطر زلزله قرار دارد. اولین نکته مهم آن است که کار مدیریت حوادث و پاسخ به شرایط اضطراری مربوط به پیش از وقوع زلزله است و باید آمادگی رویارویی با زلزله را داشته باشیم.» او با بیان اینکه در جهان کار تابآوری، آمادگی و پیشگیری در برابر زلزله را پیش از وقوع آن انجام میدهند، تاکید کرد:«این روش رویکرد مدیریت خطر است اما در کشور ما به دلیل اینکه مدیران ما درگیر برنامههای روزمره هستند و منابع مالی برای پیشگیری و آمادگی در برابر زلزله تامین نمیشود، رویکردمان به جای مدیریت خطر، مدیریت بحران است یعنی باید اتفاقی رخ دهد تا اقدامی انجام دهیم. براساس نقشهها طی یک ماه گذشته نیز در منطقه دماوند و حتی شهر تهران زلزلههای ثبتشده داریم. من نمیدانم آیا دو زلزله روز گذشته پیشلرزه هستند یا نه اما متولیان باید به وظایف قانونی خود عمل کنند. اولین دستگاه متولی که باید برای استان تهران در این زمینه اقدام کند استانداری تهران و فرمانداریهای مربوطه هستند. نیروی انسانی مجرب و متخصص در واحد مدیریت بحران در این استانداری و فرمانداریهای مربوطه در حد مطلوب وجود ندارد. در شهرستانهای استان تهران جلسات مدیریت بحران استان تهران بهطور متناوب برگزار نمیشود. دستگاههای متولی باید گزارش دهند که طی یکسال گذشته چند جلسه برای پیشگیری، آمادگی و هماهنگی میان دستگاههای امدادی برگزار شده است.» او با اشاره به اینکه وضعیت شهر تهران نسبت به سایر شهرهای این استان متفاوت است، بیان کرد: «در شهر تهران سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران وجود دارد، طبق قانون مدیریت بحران مصوب سال 1398 وضعیت مدیریت بحران در شهر تهران منفک از شهرستان و استان تهران است. در این سازمان جلساتی برگزار میشود که خروجی لازم را ندارند زیرا بودجه و دانش فنی لازم وجود ندارد. اگر به شاخص آمادگی شهر تهران، شهرستان تهران و استان تهران در برابر زلزله نگاه کنیم، متوجه میشویم که وضعیت مطلوب نیست.» نراقی در پاسخ به این سوال که در صورت وقوع زلزله در تهران آیا سایر استانهای کشور میتوانند به تهران امدادرسانی کنند؟ اظهار کرد:«طرح جامع امداد و نجات کشور در خرداد 1382 و قبل از زمینلرزه بم انجام شده بود. در این طرح بنا بود تقسیمبندی منابع در کشور رخ دهد و باید در تمام مناطق کشور ذخایر امدادی، تجهیزات و نیروی انسانی وجود داشته باشد. اما در طول سالهای 1382 تا 1402 یعنی در طول 20 سال گذشته به دلیل کمبود بودجه عمرانی در بخش بودجه سالانه دولت، تامین این تجهیزات و نیازهای انبارهای امدادی و زیرساختها و نیروی انسانی و آموزش آنها به شکل مطلوب رخ نداده است. وضعیت کل کشور نیز به نسبتِ تهران مطلوب نیست.» او افزود:«در سال 1397 طرحی تحت عنوان «استانهای پشتیبان»برای حضور نیروهای امدادی از استانهای مختلف بعد از وقوع زلزله در شهر تهران پیشبینی شد. این طرح در سازمان مدیریت بحران کشور نوشته شد اما در حال حاضر که در سال 1402 هستیم این طرح یک بار هم تمرین نشده است. استان آذربایجان غربی که مدتی پیش درگیر زمینلرزه در خوی شد، در آن زمان به عنوان استان معین منطقه 6 تهران تعیین شده بود. باید دید توان لجستیکی، نیروی انسانی، دسترسی و زمان رسیدن از این استان به منطقه 6 تهران چگونه است؟ در واقع میتوان گفت این طرح غیرواقعی و غیرعملیاتی بوده است.» نراقی با تاکید براینکه طرح و برنامه زیاد داریم اما عملیاتی نیستند، اظهار کرد:«به دنبال رویکرد جامعهمحور مطروحه در دنیا درخصوص زلزله اقدامی نیز در سازمان مدیریت بحران تهران انجام شد و براساس آن، گروههایی تحت عنوان «گروههای داوطلب واکنش اضطراری محله» تشکیل شدند. اما اینکه این گروهها چقدر تجهیزات و توان دارند میتوان پاسخ داد که قابلیت این گروه موسوم به گروه «دوام» تنها 10 درصد است. هر محله شهر تهران به اندازه یک استان جمعیت دارد و منابع تهران باید فراتر از نگاه استانی تقسیم شود اما دستگاههای تقسیمکننده بودجه به این مسائل توجه نمیکنند. بنابراین وضعیت آمادگی مردم و دستگاههای امدادی زیر 20 درصد و وضعیت برنامهریزی برای امداد از سایر استانها به تهران در صورتیکه زیرساختهای ارتباطی تهران از کاربیفتد، کمتر از 20 درصد است.» او درباره اظهارنظر زاکانی درباره زلزله تهران نیز گفت:«گاهی لازم است یک مدیر حرفهای سیاسی بزند اما از نظر کارشناسی باید به شهر بم نگاه کنیم که بیش از 2 هزار سال در این شهر زلزله رخ نداده بود اما ناگهان با زلزلهای مهیب مواجه شد. بنابراین با این صحبتها نمیتوان برای جان میلیونها نفر و آینده یک کشور تصمیمگیری کرد. سخنان غیرکارشناسی و سلیقهای را نباید شنید و باید نسبت به انجام کار اساسی و درست اقدام کرد.»