خالصسازی در ایستگاه راست
جبهه پایداری و نزدیکان دولت به دنبال حذف طیفی دیگر از اصولگرایان هستند
جبهه پایداری و نزدیکان دولت به دنبال حذف طیفی دیگر از اصولگرایان هستند
داوود حشمتی
روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
طیفی از جریان راست که با شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و رهبری محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل شناخته میشود، بهتدریج نگران خالصسازی میشود. یکی از نشانههای آن سرمقاله روزنامه جوان در تاریخ 18 مرداد 1402 است که میتوان آن را اینطور خلاصه کرد: «دوستان خالصسازی را متوجه جریان غیرخودی کنید و لطفاً دست از سر ما بردارید.»
عبدالله گنجی که پیشتر مدیرمسئولی این نشریه را برعهده داشت، در این سرمقاله پنج اصل برای خالصسازی معرفی کرده و معتقد است که «هیچ چارهای نداریم که این اصول را محور قرار دهیم و گرد آن جمع شویم.»
او این پنج اصل را اینگونه برشمرده است:
«1-جمهوری اسلامی به معنای باور به مردمسالاری دینی با ماهیت اسلام سیاسی اصل اول است.
2-ولایت فقیه
3-امام خمینی در حوزه سیره و اندیشه بهعنوان بنیانگذار
4-قانون اساسی
5-سیاستهای کلی نظام. کسانی که سیاستهای کلی نظام (اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی) را قبول ندارند هرچند محترم باشند، اما وقتی قبول ندارند نمیتوانند ذیل آن قانون وضع یا رفتار سیاسی-حکومتی داشته باشند.» نویسنده در ادامه معتقد است که «اگر خالصسازی را حول این چند اصل قرار دهیم، هم عدد خطوط قرمز کم میشود، هم به تفاهم شفافی میرسیم و هم شعاع مردمسالاری در تراز و شأن جمهوری اسلامی ترسیم خواهد شد.»
دو برداشت از یک یادداشت
از این سرمقاله دو برداشت میتوان داشت:
برداشت اول:
بخشی از جریان راست اساساً متوجه نشده روند خالصسازی به راه افتاده و هنوز به این نتیجه نرسیده که هدف بعدی خالصسازان، خود آنها هستند.
برداشت دوم:
آنها متوجه شدهاند چه اتفاقی درحال رخ دادن است و تصمیم دارند با این نوع خطکشیها همچنان خود را در دایره قرار دهند و مانع از حذف توسط جریان راست رادیکال شوند. برای روشن شدن این موضوع توضیح چند عبارت ضروری است:
1-جریان اصولگرایی امروز را اگر با عنوان جریان راست بنامیم، یک سر طیف آن علی لاریجانی، جامعه روحانیت مبارز و شورای وحدت است، سر دیگر این طیف جریان پایداری و مدافعان دولت خواهند بود. در بین این دو جریان، شانا (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب به رهبری حدادعادل و قالیباف) قرار دارد و در نهایت، به راست رادیکال (جبهه پایداری و نیروهای حامی دولت) میرسیم.
2-جریان خالصسازی از سوی راست رادیکال مدیریت میشود و به نظر میرسد بعد از حذف علی لاریجانی و نیروهای پیرامونی او، حالا به سراغ طیف تحت رهبری قالیباف و حدادعادل آمده است. این درحالی است که در انتخابات سال۱۳۹۸ شورای ائتلاف (حدادعادل و قالیباف) با جریان پایداری (صادق محصولی) ائتلاف کردند و جامعه روحانیت مبارز و طیف سنتی جریان راست را که سالها زعامت اصولگرایان را برعهده داشت، از دایره بیرون گذاشتند. در آن انتخابات کار به جایی رسید که غلامرضا مصباحیمقدم، چهره شاخص و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز را در لیست قرار ندادند.
خالصسازی در ایستگاه قالیباف و حدادعادل
حالا جریان خالصسازی به طیف بعدی جریان راست یعنی شورای ائتلاف (به رهبری قالیباف و حدادعادل) رسیده و به همین جهت، آنها نگران هستند که راست رادیکال بدون توجه به شعارهای وحدت، آنان را به حاشیه براند و اینبار پایداری با جریانهای حامی دولت، لیستی مشترک شکل دهند. لذا این طیف از جریان راست به تکاپو افتاده تا با معرفی شاخصهایی مانع از حذف خود توسط جبهه پایداری و راست رادیکال شود. در این میان، تحلیلگرانی مانند نویسنده روزنامه «جوان» سعی دارند با تاکید بر اشتراکات میان جریانهای اصولگرا، مانع پیشرفت بیشتر روند خالصسازی شوند. چنین تحلیلگرانی اما به این سوال پاسخ نمیدهند که مگر علی لاریجانی و جامعه روحانیت مبارز قائل به ولایت فقیه و یا جمهوری اسلامی نیستند که در دو انتخابات اخیر، از دایره خارج شدند؟ آیا از نظر خالصسازان تفاوتی میان علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف وجود دارد که آنچه با لاریجانی و راست سنتی نکردند، با قالیباف نکنند؟ آیا هیچکدام از چهرههای شاخص طیفهای مختلف جریان راست هستند که بگویند پنج اصلی را که روزنامه جوان بهعنوان شاخص معرفی کرده است، قبول ندارند؟ طبیعتاً، همه آنها این اصول را قبول دارند؛ اما با این حال، لاریجانی و طیف راست سنتی در دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ مشمول روند «خالصسازی» شدند. بنابراین، جای تعجب نیست اگر همان تیغههای ماشین خالصسازی که علی لاریجانی را حذف کرد، سراغ قالیباف هم برود و بین آنها نگاه متفاوتی نداشته باشد. در واقع، مسئله اینجاست که با شروع روند خالصسازی تعیین حداقلها و شاخصهایی که حول محور آنها اتحاد شکل بگیرد، از دستور کار خارج میشود. در خالصسازی افراد باید سطح وفاداری خود را مشخص کنند؛ اتفاقی که برای علی لاریجانی از فردای 22 خرداد ۱۳۸۸ افتاد و در دوران حسن روحانی تشدید شد.
بهعبارت دقیقتر، تفکر خالصسازی وفاداری تام و تمام را طلب میکند. خصوصاً در بزنگاههایی که خواهان ورود افراد به صحنه و تقابل بیشتر هستند. رفتارهای این روزهای جریان پایداری و جریان تازهتاسیسی از حامیان دولت با عنوان «شریان» نشان میدهد آنها پس از اعتراضات سال گذشته، خود را دارای حق بیشتری نسبت به دیگر نیروهای جریان راست میدانند؛ حتی بیشتر از قالیباف و حدادعادل. با این دلایل که معتقدند در پاییز سال گذشته این افراد به صحنه نیامدند و آنطور که باید در رسانهها از نظام حاکم دفاع نکردند و بنابراین، چنان که بایدوشاید وفاداری خود را نشان ندادند.
با چنین تحلیلی است که میتوان گفت جدال طیف تحت هدایت قالیباف و حدادعادل با راست رادیکال تازه آغاز شده و بهزودی شاهد فصل رویارویی آنها خواهیم بود. بدینترتیب، بار دیگر بخشی از اصولگرایان که پیشتر از حذف جریانهای دیگر اصلاحطلب و میانهرو خوشحال بودند، حالا ناگزیر است رودرروی جریان رادیکال و خالصساز قرار بگیرد. آیا این طیف، موفق خواهد شد همچون سال۱۳۹۰ که محمود احمدینژاد و حامیان دولت وقت را مهار کردند، اینبار هم رادیکالهای راست را مهار کنند؟