شومام بگین نزده/درباره سیلی بریژیت به امانوئل
یک عمر توی گوش ما کردند که در غرب کسی پنهانکاری ندارد و زیر و روی مردم یکی است.

یک عمر توی گوش ما کردند که در غرب کسی پنهانکاری ندارد و زیر و روی مردم یکی است. در وصف این رفتار میگفتند به فرض اگر کسی خبط و خطا یا خیانت و جفا کند گردن کج نمیکند و از در انکار وارد ماجرا نمیشود بلکه با سر بلند لب به اعتراف میگشاید و در مقام عذرخواه درمیآید و ادامه ماجرا... گل سر سبد این پرزِنت غیر پنهانکارانه غرب هم فرانسه و مردمانش بودند.
راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار طوری درباره فرانسه حرف میزدند که انگار گرد عشق را در خیابانهای پاریس تقسیم میکنند و گذر هر زوجی که به این دیار بیفتد بر زبانشان از «ژوتم» کمتر نمیآید.
حالا دیروز رئیسجمهور فرانسه که عمری بین افواه اسطوره عشق بود در خاک ویتنام چنان کِنِفت شد که بعید است دوباره روزگارش مثل قبل شود و بتواند سر بلند کند.
هر طور که به ماجرا نگاه کنی اتفاقی که برای امانوئل افتاد اتفاقی بود که مسلمان نشنود کافر نبیناد. حرفم را اشتباه متوجه نشوید اینکه زن و شوهری دعوایشان بشود اتفاق عجیبی نیست.
اصلاً از قدیم گفتهاند که میان دعوا حلوا خیرات نمیکنند بنابراین اینکه دست یکی از طرفین روی دیگری بلند شود هرچند مذموم و ناپسند اما قابل فهم است. اما یک لحظه خودتان را جای امانوئل بگذارید.
فکر کن هنوز پشت لب سبز نکردی که دل در گرو معلم ادبیاتت میدهی. همین که میخواهی بفهمی عالم از چه قرار است عاشق زنی میشوی که بیست و چهار سال از تو جلوتر است.
عمری بابت عشق آتشینی که از پانزدهسالگی گرفتارش شدی از زمین و زمان حرف بشنوی. احتمالاً در تمام این سالها جواب رفیق و نارفیق را هم دادهای. حالا که برای خودت کسی شدی و به مقامی هم رسیدی.
درست در بزنگاهی که وقت چیدن از میوهای است که در پانزدهسالگی کاشتی چنان توی صورتت میخورد که راهی جز انکار برایت نمیماند. چهره و حرفهای مکرون بعد از سیلی بدجور مرا یاد بهمن مفید و آن دیالوگ معروفش میاندازد.
بله آقای مکرون «حالا ما به همه گفتیم نزده. شومام بگین نزده. آره! خوبیت نداره».
عکس: Getty Images