سخن نو آر/درباره عکسی از مرمت دیوارنگاره مرگ بر آمریکا
همین دیوارنگاره مرگ بر آمریکا در خیابان کریمخان ۴۰ سال پیش مخاطب قابل توجهی داشت اما آیا واقعاً برای یک جوان دهه هشتادی مهم است که دیوارنگاره خیابان کریمخان پررنگ شده باشد یا نه؟

نمیدانم تا به حال با یک دهه هفتادی یا هشتادی به گفتوگو نشستهاید یا نه. اگر نشستهاید متوجه عرضم میشوید. واقعیت این است ۴۷سال از روزهای انقلاب گذشته است.
تا به حال به این فکر کردهاید، چه شد که سیل عظیم مردم، طرفدار انقلاب شدند؟ برای جواب به این سوال گزینههایی وجود دارد.
عدهای استبداد سیاسی حکومت پهلوی و سرکوب آزادیهای سیاسی و احزاب و مطبوعات را دلیل میدانند. گروهی ناکارآمدی و فساد حکومت پهلوی و فقر مردم با وجود درآمد نفتی و توزیع ناعادلانه ثروت را دلیل میشمارند.
یک عده دیگر نارضایتیهای مذهبی از جمله غربگرایی افراطی، سکولاریسم، جشنهای ۲۵۰۰ ساله و... را دلیل میدانند. برای انقلاب کردن دلایل دیگری هم وجود داشت؛ از جمله نارضایتی از اصلاحات اجباری و انقلاب سفید.
از طرف دیگر رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی بین مردم و رهبری کاریزماتیک آیتالله خمینی و حضور او در پاریس باعث شد تا صدای او توسط جهانیان شنیده شود اما نکتهای که از همه مهمتر بود و شاید کمتر کسی به آن توجه کند این بود که تئوریسینهای انقلاب توانسته بودند زبان گفتوگو با جامعه را درک کنند و خواستههایشان را با آن زبان به گوش مخاطب هدفشان برسانند.
واقعیت این است که در حقیقت انقلابیون آن زمان همین جوانهای بیستوچند ساله بودند. آن زمان با نوشتن شعار روی دیوار، با کپی کردن نوار کاست رهبران انقلاب، با نقاشی دیواری و زیراکس کردن متن سخنرانیها با هزار بدبختی خواسته رهبرانشان را در جامعه اشاعه میدادند...
مهم این بود که جوان انقلابی تو بخوان دهه هشتادی امروز متوجه خواست رهبرانش بود. این به آن معنا بود که بزرگان روح جامعه را میشناختند و طریق حرف زدن با جامعه را بلد بودند.
مثلاً همین دیوارنگاره مرگ بر آمریکا در خیابان کریمخان ۴۰ سال پیش مخاطب قابل توجهی داشت اما آیا واقعاً برای یک جوان دهه هشتادی مهم است که دیوارنگاره خیابان کریمخان پررنگ شده باشد یا نه؟
جوانی که دنیایش زمین تا آسمان با چهل سال پیش فرق کرده است؛ جوانی که میتواند یک ساعت درباره مسئلهای حرف بزند و کلامی از آن را متوجه نشوی.
جوانی که فارغ از جهان و مافیها به فکر بلایند دیت و وایرال شدن جدیدترین آهنگ «اد شیرن» است، جوانی که میتواند با شبیهساز هوش مصنوعی رئیسجمهور آمریکای بعد از توافق را در حال کوبیده خوردن در میدان شهرداری رشت به تصویر بکشد.
دنیا عوض شده، جوانها طور دیگری فکر میکنند. خیلی دیر است و قطار رفته و مسئولان فرهنگی در ایستگاه جا ماندهاند.
فسانه گشت و کهن شد حدیثِ اسکندر/ سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر.