رویکرد روشن ایران
رویکرد ایران تاکنون هر ایرادی داشته باشد، اکنون بسیار روشن است. اعلان دوباره پایبندی خود به عدم ساخت سلاح هستهای و پذیرش نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای راستیآزمایی این تعهد.
این سرمقاله در شرایطی نوشته میشود که تا این لحظه هیچگونه خبری رسمی و غیررسمی جز ادامه مذاکرات در هفته آینده از محتوای مذاکرات ایران و آمریکا بیرون نیامده است بنابراین، آنچه در ادامه میآید به وضعیت و اخبار پیش از مذاکرات مربوط میشود.
هرچند نحوه برخورد طرفین نشان میدهد که ارزیابی اولیه حداقل منفی نبوده است. اولین نکته این است که اراده ایران در مقایسه با ایالات متحده برای آغاز گفتوگوها، روشنتر و منسجمتر است. درحالیکه برخلاف رویکرد اعلامی قبلی، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا با ادبیاتی تند و غیردیپلماتیک و حتی به نحوی که نشان از عصبانت وی دارد اهمیت مذاکرات را پایین آورده و آن را فقط به یک نشست مقدماتی تقلیل داده است.
در طرف ایران، چنین دوگانگی درون ساختاری دیده نمیشود و اتفاقاً حمایت کامل از گروه مذاکرهکننده و اراده رسمی برای کاهش تنش و رسیدن به توافق بهخوبی مشهود است. بنابراین، میتوان گفت که دودستگی در طرف آمریکایی زیاد است؛ بهویژه با موضعگیری تند وزارت امورخارجه آمریکا که از این مذاکرات حذف شدهاند.
این دوگانگی آشکار است. به همین دلیل باید نسبت به نتایج و دستاوردهای احتمالی محتاط بود. همچنین ویتکاف، مذاکرهکننده اصلی ترامپ، پیش از سفر به عمان گفت: «من فکر میکنم موضع ما با برچیدن برنامه هستهای است. بههرحال، این بدان معنا نیست که ما در حاشیه، راههای دیگری برای مصالحه بین دو کشور پیدا نخواهیم کرد… جایی که خط قرمز ما است [این است که] تسلیحاتی شدن توانایی هستهای شما ممکن نیست.»
اگر فقط بخش اول سخنان ویتکاف را مبنا قرار دهیم، روشن خواهد بود که این به معنی نقض مذاکره است و هیچ گفتوگویی دراینباره صورت نخواهد گرفت و اصولاً مذاکره منتفی است. ولی جمله دوم آقای ویتکاف راهحل را نشان داده است و مانعی برای رسیدن به توافق نخواهد بود.
در واقع، اگر خط قرمز ادعایی آنها ساخت بمب هستهای باشد؛ در این صورت ایران هم که بارها وجود چنین ارادهای برای ساخت بمب را رد کرده است. ضوابط و ضمانتهای تحقق این هدف هم در آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعیین و تعریف شده است. در نتیجه اختلافی در اهداف عالی دو طرف باقی نمیماند و جزئیات فنی آن قابل توافق است.
اگر از این دو نکته بگذریم؛ باید از خوشبینی بیش از اندازه نسبت به نتیجهبخش بودن این مذاکرات پرهیز کرد. رویکرد ایران تاکنون هر ایرادی داشته باشد، اکنون بسیار روشن است. اعلان دوباره پایبندی خود به عدم ساخت سلاح هستهای و پذیرش نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای راستیآزمایی این تعهد.
طبیعی است طرف مقابل هم باید محدودیتهای گوناگون خود را حذف کند. مسائل دیگری هم که در گذشته وجود داشت، اکنون اهمیت خود را برای طرفین ماجرا از دست داده است.
همانگونه که گفته شد، در برابر این رویکرد ایران نمیتوان از رویکرد روشنی در طرف مقابل سخن گفت. آنها ازیکسو، درون ساختار قدرت خود اتفاق نظری را بازتاب نمیدهند و از سوی دیگر، میتوانند توافق احتمالی را به عقب بیندازند؛ بهویژه آنکه مسئله اصلی سیاست خارجی ترامپ چین و جنگ تعرفههاست.
حتی با فرض و پذیرش اینکه حرف اول و آخر را ترامپ خواهد زد، به دلیل پیشبینیناپذیری رفتار او دلیلی ندارد که چنان انتظاراتی از گفتوگوها ایجاد کنیم که نرسیدن به آنها به منزله شکست تلقی و موجب ناامیدی شود. باید کوشید که سطح انتظارات خود را معقولانه و روی زمین تعیین کرد.
چنین تصوری که حیات و ممات ایران به این مذاکرات گره خورده است و باید شاهد آغاز جدیدی از روابط بینالملل باشیم، با واقعیت تطابق ندارد. این مهم است که خود را برای نتیجه مذاکرات متهم ندانیم و در پایان مذاکرات با هر نتیجهای که باشد، وحدت خود را پیرامون منافع ملی کشور حفظ کنیم.