| کد مطلب: ۳۵۶۵۱

پدر اتمی/دربارۀ اکبر اعتماد اولین رئیس سازمان انرژی اتمی که از حقوق هسته‌‏ای ایران دفاع می‏‌کرد ولی نگران هزینه‏‌های سیاسی و اقتصادی آن هم بود

اکبر اعتماد که به «پدر فناوری هسته‌ای ایران» شهرت داشت و در رژیم پهلوی تا پیروزی انقلاب رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بود دیروز در ۹۵ سالگی درگذشت؛

پدر اتمی/دربارۀ اکبر اعتماد اولین رئیس سازمان انرژی اتمی که از حقوق هسته‌‏ای ایران دفاع می‏‌کرد ولی نگران هزینه‏‌های سیاسی و اقتصادی آن هم بود

اکبر اعتماد که به «پدر فناوری هسته‌ای ایران» شهرت داشت و در رژیم پهلوی تا پیروزی انقلاب رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بود دیروز در 95 سالگی درگذشت؛ 22 فروردین 1404. دو روز بعد از روز ملی فناوری هسته‌ای در ایران و یک روز پیش از مذاکرات امروز ایران و آمریکا در عمان که موضوع اصلی آن اهداف فعالیت‌های هسته‌ای ایران است.

اگرچه شهرت آقای اعتماد تنها به خاطر پایه‌گذاری و پیشینۀ این فعالیت بود اما بیشتر به این سبب هم بود که به‌رغم آنکه بعد از پیروزی انقلاب طبعاً دیگر دراین جایگاه قرار نداشت و از ایران هم رفته بود از برنامه اتمی دفاع می‌کرد؛ هرچند نه به هر قیمت و این مهمترین تفاوت او با تندروهای داخلی بود.

ساکن پاریس شده بود اما منعی برای بازگشت و رفت‌و‌آمد نداشت و گاهی به تهران می‌آمد و با رسانه‌های داخلی هم گفت‌و‌گو می‌کرد و به سبب آن که شخصیت علمی و ملی هم به حساب می‌آمد تکریم می‌شد.

در زمرۀ مدیران ارشد دوران پهلوی به حساب می‌آمد که به خاطر جنس مدیریت انرژی اتمی مستقیماً با شخص شاه در ارتباط بود اما به موضوع پروندۀ هسته‌ای در جمهوری اسلامی ایران به مثابه مقوله‌ای ملی می‌نگریست و آشکارا از آن دفاع و غرب را به سبب تقابل آن سرزنش و تقبیح می‌کرد و البته نه به بهای درگرفتن جنگ و استمرار تحریم‌ها و گفته بود دفاع از این حق به محرومیت و درگیری نمی‌ارزد. وقتی پای منافع ایران به میان می‌آمد از برخی رجال دیگر رژیم گذشته نیز چنین رفتاری سر زده بود اما هم کم‌شمار بودند و هم پیوسته نبود و مشخصاً اردشیر زاهدی وزیر خارجه و داماد سابق شاه و داریوش همایون وزیر اطلاعات (اطلاع‌رسانی) وقتی صدای جنگ می‌آمد موضع می‌گرفتند.

درست 12 سال قبل و در فروردین 1392 و در آغاز دور جدید تحریم‌ها علیه ایران به بهانۀ فعالیت‌های هسته‌ای بود که نام اکبر اعتماد دوباره بر سر زبان‌ها افتاد وقتی با خبرنگار شبکه 4 بی‌بی‌سی به گفت‌و‌گو نشست و تصریح کرد: «اگر شاه در قدرت باقی مانده بود، شاید او هم برای ساخت سلاح اتمی می‌کوشید.»

حمایت او از ساخت سلاح هسته‌ای در حالی بود که چه در آن زمان و چه بعدتر مقامات ایران همواره بر صلح‌آمیزبودن فعالیت‌های هسته‌ای تأکید ورزیده‌اند. آنچه به سخنان او اهمیت می‌داد هم اطلاعات تاریخی بود و هم این که ریشۀ ماجرا را به پیش از انقلاب می‌برد و از جمله دربارۀ حمایت آمریکا از نخستین تلاش‌های ایران برای ساخت یک نیروگاه اتمی گفت: «آنها اول حمایت می‌کردند. اما کمی بعد خواستند نظرات خودشان را به ایران تحمیل کنند ولی من زیر بار نرفتم. ما چهار سال برای رسیدن به توافقی دوجانبه مذاکره کردیم و هرگز به نتیجه نرسیدیم.»

او در واقع از مطالبات آمریکا پرده برمی‌داشت درحالی‌که شاه متحد آنان بود و قاعدتاً نمی‌باید سوء‌ظن می‌داشتند: «می‌گفتند اگر به ما راکتور یا سوخت بدهند، هر کاری که خواستیم با باقی مانده سوخت مصرف شده بکنیم باید با اجازه آمریکایی‌ها باشد.»

از سخنان اعتماد برمی‌آمد که در آن زمان بیشتر دنبال آن بودند که بتوانند برای کشورهای دیگر هم این الگو را به کار گیرند:«‌می‌گفتند با ایران مشکلی ندارند، اما می‌خواهند شرایط خودشان را در مورد ایران اعمال کنند تا بتوانند در مورد کشورهای دیگر هم آنها را اعمال کنند. گفتم من اینجا نیستم که مشکلات شما را حل کنم. این مشکل شماست، مشکل من نیست.»

بحث اصلی البته درباره دیدگاه شاه درمورد ساخت بمب بود و فاش کرد چه در سر داشته است: «شاه عقیده داشت به اندازه کافی در منطقه قدرتمند است و می‌تواند از منافع ما در منطقه دفاع کند، بنابراین نیازی به بمب اتمی ندارد. اما به من گفت اگر این وضعیت تغییر کند، مجبور خواهیم بود برای ساخت بمب اتمی اقدام کنیم. بله! این نظر را داشت. در آن زمان مأموریت من این بود که همه تکنولوژی‌های ممکن در زمینه اتمی را به دست بیاورم. می‌گفتیم شاید در آینده لازم شود.»

خبرنگار پرسید: ‌یعنی وقتی شما مسئول برنامۀ اتمی ایران بودید، این احتمال را در نظر داشتید و کسانی را مأمور تحقیق در مورد آن کرده بودید؟ اعتماد هم پاسخ داد: بله، دقیقاً.

مشخص نیست چرا دربارۀ بعد از انقلاب از او پرسیده شد درحالی‌که مسئولیت نداشت اما گفته بود: «انقلابیون  در ابتدا به همه چیز شک داشتند و نگران کارهای آمریکا بودند. فکر می‌کردند تکنولوژی هسته‌ای یکی از تاکتیک‌های آمریکا برای دست‌اندازی به ایران است. اما بعداً متوجه شدند برنامۀ اتمی یک برنامه موفق بوده و باید ادامه پیدا کند و شروع کردند به ادامه دادن آن.» البته تمام ماجرا را نمی‌توان از عینک آقای اعتماد دید و باید به هشدار دکتر فریدون سحابی اولین رئیس سازمان انرژی اتمی بعد از انقلاب اشاره کرد که هنوز دولت موقت بر سر کار بود که از این مسئولیت کناره گرفت و در بیان علت آن نوشت وقتی آمریکایی‌ها به شاه اجازه ندادند و سنگ‌اندازی می‌کردند و مطالباتی داشتند به طریق اولی به ما اجازه نخواهند داد و جالب این که با عنوان معاون وزارت نیرو و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران امضا کرده بود و سازمان بعداً از وزارت نیرو جدا شد و زیر نظر مستقیم نخست‌وزیر و بعدتر ریاست‌جمهوری ادامه داد.

پس از آن چند سال فعالیت‌های سازمان انرژی اتمی به محاق رفت و تنها درباره تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر و این که ژاپنی‌ها تمام می‌کنند یا زیمنس آلمان و سرانجام روس‌ها خبری منتشر می‌شد. 

این در حالی بود که از اواسط دهه 60 عملاً از سر گرفته شده بود اما بی‌سر‌و‌صدا و قریب 20 سال به همین منوال پیش می‌رفت تا این‌که با زمزمۀ حملۀ آمریکا به عراق در سال 1381 مجاهدین خلقِ پناه‌گرفته در عراق که نگران سرنوشت خود در پی سقوط صدام حسین بودند برآن شدند توجه جرج بوش را از بغداد به جانب تهران معطوف کنند و بحث فعالیت‌های هسته‌ای ایران را بر سر زبان‌ها انداختند چون اتهام اصلی عراق و توجیه آمریکا برای انگیزه حمله و خلع صدام تولید سلاح کشتار جمعی بود.

ادعایی که نه با بازرسی‌ها توانستند ثابت کنند و نه حتی بعد از جنگ و ساقط کردن صدام حسین در فروردین 1382 و بعدتر وقتی از  تونی بلر نخست‌وزیر بریتانیا پرسیده شد سرانجام توانستید سلاح کشتار جمعی پیدا کنید یا نه پاسخ داد: بله، خود صدام ‌حسین بود که هرچند به لحاظ حقوقی مسموع نبود ولی برای ایرانیان قربانی جنایات او شیرین افتاد.

درست شب 22 بهمن 1381 رئیس‌جمهوری اصلاح‌طلب ایران که اعتبار بین‌المللی و محبوبیت داخلی داشت در جمع مدیران ارشد وزارت علوم به فعالیت‌های هسته‌ای ایران اشاره کرد تا بگوید آنچه مجاهدین خلق مدعی شده‌اند مخفیانه نبوده و اگرچه آمریکا از حمله به عراق منصرف نشد و صدام را برانداخت اما ایران از آن پس به دردسرافتاد؛ هرچند در همان دولت خاتمی و با هدایت حسن روحانی با توافق سعدآباد موقتاً از آن جستیم و شاید اگر معجزۀ هزارۀ سوم ظهور نمی‌کرد که فعالیت هسته‌ای را در بوق و‌کرنا کرد همان مسیر ادامه می‌یافت اگرچه در پایان دولت خاتمی سیاست کلان نظام در قبال فعالیت هسته‌ای از اعتماد کامل به غرب فاصله گرفت و خاتمی تاسیسات آب‌سنگین اراک  را اواخر دولت خود افتتاح کرد.

 از نقش سازمانی گفته شد که چون می‌خواست در آغوش عراق باقی بماند بحث پرونده هسته‌ای ایران را به چالش جمهوری اسلامی و غرب بدل کرد و چون موضوع این نوشته درگذشت آقای اعتماد است جا دارد گفته شود در یکی از مصاحبه‌های دهۀ 90 فاش کرده بود که  صدام حسین،  او را ترغیب کرده بود به عراق برود، اما نپذیرفته بود:  «صدام حسین خیلی تلاش کرد مرا به عراق ببرد.

پیغام داد و سفیرش را به دیدنم فرستاد. به زبان نیاورد اما احتمالاً می‌خواست مرا به عراق ببرد تا آنجا برنامه اتمی درست کنم. به او گفتم تا وقتی با مردم من در جنگید، دشمن من هستید و نخواهم آمد. خیلی کشورهای دیگر هم از من دعوت کردند، اما قبول نکردم. در پاریس ماندم و البته برای فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها کار کردم و راضی هستم.»

نکته جالب این که اگرچه فرانسه و آلمان هر دو طرف مذاکره با ایران بر سر برنامه هسته‌ای و بعدتر امضاکنندۀ قطعنامه‌های تحریمی بودند اما نگران سفرهای متعدد به ایران و همکاری با شرکت‌های آنان بود و حتی یک بار موضع تندی گرفت و گفت:  «ایران مشغول تحقیقاتی است که حق انجام آنها را دارد. نمی‌دانم چرا کشورهای غربی این تحریم‌ها را علیه ایران اِعمال می‌کنند و فشار می‌آورند. چرا در مورد هند، پاکستان و اسرائیل چنین نکردند؟ ایرانی‌ها باید در برابر فشارها مقاومت کنند و به کشورهای غربی نشان بدهند می‌توانند از خودشان و از منافع‌شان دفاع کنند.»

از یک منظر نقش‌آفرینی او را می‌توان بخش دیگری از مجموعه موفقیت‌های صنعتی در دهۀ 40 خورشیدی دانست و نام او را در کنار چهره‌هایی چون علی‌نقی عالیخانی و رضا نیازمند قرار داد اگرچه ارتباط ارگانیکی میان آنان برقرار نبود ولی این چهره‌ها در کنار هم دهۀ متفاوت 1340 را رقم زدند.

سال 1344 که اعتماد از سوئیس به ایران بازگشت جوانی 35 ساله بود و  صفی اصفیا، رئیس سازمان برنامه و بودجه او را در ابتدا به عنوان مشاور فنی طرح پژوهش‌های راکتور اتمی استخدام کرد. 

او اما سودای بزرگ‌تری در سر داشت و سال بعد، دفتر انرژی اتمی را در همان سازمان برنامه و بودجه پایه گذاشت و طبعاً کسی جز خود او شایستگی مدیریت آن را نداشت و تا سال ۱۳۴۶ در همین مسئولیت باقی ماند.

در سال ۱۳۴۷ رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی شد که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهش‌های علمی (CNRS) در فرانسه به حساب می‌آمد و اینجا هم باز اولین رئیس بود.    سال ۱۳۵۳هم سازمان انرژی اتمی ایران را بنیان نهاد و باز خود رئیس آن شد و بود تا سال ۱۳۵۷ که انقلابیون علاقه امروز به فعالیت هسته‌ای را نداشتند نه‌تنها او را کنار گذاشتند که بر سر ادامه فعالیت هسته‌ای هم اتفاق نظر وجود نداشت و مشکوک بودند.

هرچند گفت‌و‌گوی مرحوم اعتماد با رادیو شبکه 4 بی‌بی‌سی در آغاز سال 92 و اواخر دوران احمدی‌نژاد نام او را بر سر زبان‌ها انداخت و سبب شد مستندهایی هم دربارۀ او ساخته شود اما چند ماه بعد که حسن روحانی رئیس‌جمهوری شد و هدف توافق بر سر اختلافات هسته‌ای را دنبال می‌کرد او به تهران آمد و در گفت‌و‌گویی سه‌ساعته با ایسنا نکات مفصل‌تری را به میان آورد و از جمله گفت:«اگر دست من بود در زمان شاه معاهده ان.‌پی.‌تی را امضا نمی‌کردم» زیرا هیچ امتیازی برای ایران نداشته اما در توضیحات بعدی نشان داد که مانند کیهان و رادیکال‌ها خواستار خروج بی‌حساب‌و‌کتاب نیست و از مذاکره برای رفع تحریم‌ها دفاع کرد و گفت: «‌زبان بین‌المللی و نرم آقای روحانی بسیار موثر است.

ادبیات سیاسی‌ آقای روحانی موجب نوعی امیدواری در دنیا شده است و این امیدواری توجه دنیا به مواضع ایران و اعتماد به آن‌ها را ایجاد می‌کند. از سویی اوباما هم با توجه به گرفتاری‌هایش در آمریکا به سمت تعامل گرایش دارد. اما در این میان لابی‌های مقتدر در آمریکا ازجمله نظامی‌گرها و صهیونیسم‌ها ایجاد اختلال می‌کنند.» او شخصاً بر تفاوت «سیاست‌های نرم» با «سیاست‌های ضعیف» تأکید داشت و نگران بود این دو اشتباه گرفته شود. 

با این همه از اصل مذاکره و حل مشکل با آمریکا دفاع کرده و گفته بود:  «کار آقای روحانی برای مذاکره با آمریکا بسیار سخت خواهد بود و مسئلۀ رابطه با آمریکا و حل مسئلۀ هسته‌ای صرفاً با چند اقدام دیپلماتیک قابل حل و فصل نیست. ما به کسانی احتیاج داریم که زبان و فرهنگ آن‌ها را بشناسند و خوشبختانه در میان افراد نزدیک به آقای روحانی، افرادی مثل آقای ظریف برای این کار قابل قبول هستند.»

روحانی و ظریف البته از عهده برآمدند و دو سال بعد منتج به برجام شد اگرچه ترامپ که آمد بازی را بر هم زد و امروز 23 فروردین 1404 و 12 سال بعد از آن مصاحبه و قریب 10 سال پس از توافق برجام ایران و آمریکا دوباره بر سر پرونده هسته‌ای به مذاکره می‌نشینند و به جای گفت‌و‌گوی رویارو کاغذهایی رد وبدل می‌کنند تا نظر ایران برای مستقیم نبودن هم تأمین شود در حالی که ترامپ بازگشته و روحانی و ظریف نیستند. 

اکبر اعتماد هم چشم از دنیا بسته است. دو روز بعد از روز ملی فناوری هسته‌ای و یک روز پیش از مذاکرات هسته‌ای. او به ایران می‌اندیشید فراتر از اغراض و ساختار سیاسی. همه باید به ایران بیندیشیم و آرزو کنیم مذاکرات امروز مانع تحقق آرزوی کسانی شود که دغدغۀ خودشان را دارند نه بیم ایران را.  اکبر اعتماد برنامه اتمی را در خدمت ایران می‌خواست نه اقتصاد و اخلاق و سیاست و دیپلماسی را در خدمت آن و حمایت از مذاکرات امروز هم با همین نگاه است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار