نوسـازی کدام حکمرانی؟
بررسی اظهارات و انتقادات محمد باقر قالیباف درباره اداره کشور
بررسی اظهارات و انتقادات محمد باقر قالیباف درباره اداره کشور
این روزها محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس از «حکمرانی نو» سخن میگوید. عبارتی مبهم که تفسیر و تاویل آن برای کارشناسان مشخص نیست. کارشناسان در گفتوگو با هممیهن تاکید کردهاند که آنچه در ادبیات سیاسی جهان دنبال میشود «حکمرانی خوب» است و برای رسیدن به این مدل از حکمرانی شاخصههایی وجود دارد که وضعیت آنها در کشور ما چندان هم مطلوب نیست.
«حکمرانی نو» واژههایی است که طی ماههای اخیر بارها از زبان محمدباقر قالیباف شنیدهایم. رئیس مجلس در طول اعتراضات اخیر نیز بر موضوع حکمرانی نو تاکید کرده بود. او در مراسم روز دانشجو در جمع دانشجویان گفته بود: «ما باید یک تحول اساسی و حکمرانی نو را دنبال کنیم. هوشمندسازی، شفافسازی، مردمیسازی و کارآمدسازی رویکردهای حکمرانی نو هستند که در کنار دو اصل خداباوری و مردمباوریِ حکمرانی نو حائز اهمیت هستند.» قالیباف همچنین اخیرا در نطق پیش از دستور خود، از روند «اجماع در تصمیمگیریهای لازم برای نوسازی نظام حکمرانی» خبر داد. با این حال این عبارت، مبهم بوده و مشخص نیست که حکمرانی نو یا نوسازی حکمرانی در نگاه قالیباف چه مفهومی را دنبال میکند و کاربست آن چیست؟ همچنین مشخص نیست این شرایط جدید از رهگذر روندهای در نظر گرفتهشده در قوانین کشور بهوقوع میپیوندد یا اینکه متر و معیار این حکمرانی خوب صرف صلاحدید گروههای خاص و همفکران قالیباف مشخص میشود؛ بدون آنکه نظر مردم درباره تغییرات موردنظرشان به عنوان شهروندان کشور مورد سوال قرار گیرد. قالیباف که پیشتر در ماجرای املاک نجومی یا پرونده معروف به سیسمونیگیت پاسخ
قانعکنندهای به افکار عمومی نداد، امروز از شفافیت در حکمرانی سخن میگوید و بهدنبال طرحی نو در حکمرانی است. واژهای که اساسا در ادبیات سیاسی جایی نداشته و آنچه به آن پرداخته میشود، «حکمرانی خوب» است. کاربست حکمرانی نو هرچه که باشد برخی معتقدند تنها علت بهکار بردن آن توسط قالیباف آیندهنگری او برای انتخابات آتی است. ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصولگرا دراینباره گفته است: «صحبتهای آقای قالیباف شائبهای بهوجود میآورد که ایشان میخواهند در انتخابات نامزد شوند یا برای راهیابی به یک کرسی یا مسئولیت خطیر در نظام جمهوری اسلامی کار جدیدی را شروع کردهاند.»
ایجاد دوقطبی در جامعه بهنفع دشمنان است
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس در برنامه تلویزیونی «ملک سلیمان» بار دیگر به این موضوع پرداخت. او در این برنامه با اشاره به شخصیت سردار سلیمانی گفت: «حاج قاسم میگفت جمهوری اسلامی حرم است، حال اگر جمهوری اسلامی حرم است، یک رکن این حرم مردماند. همیشه جمهوری اسلامی و مکتب امامین انقلاب بر این مبنا پیش رفتهاند که مردم اساس کار ما هستند. به تعبیر شهید سلیمانی، معنا ندارد که بین مردم فرق قائل شویم و مردم را بهلحاظ سیاسی به چپ و راست و بهلحاظ مذهبی جدا کنیم. اگر میگوییم جامعه را باید بسازیم، نباید اینطور فکر کنیم که باید مردم را بسازیم، بلکه باید خودمان را بهعنوان متولی بسازیم. با فشار و تحریم اقتصادی به مردم حمله میکنند. با دروغپردازی هم، مقام معظم رهبری را آماج هجمۀ خود کردند. شما نگاه کنید چندینبار در بحرانهای 30 سال گذشته تهدیدمان کردند که اگر فلان کار را نکنید، جنگ شروع میشود؟ همیشه میگفتند ما در آستانۀ جنگیم. ولی نگاه کنید در این 30 سال چگونه رهبر عزیز ما توانستهاند کشور را در مقابل جنگطلبی دشمنان مدیریت و رهبری کنند.» رئیس مجلس افزود: «خطاب به خودم میگویم، به خودمان که متولی هستیم. میگویند متولی حرمت حرم را نگه میدارد. آیا ما متولیان توانستیم حرمت حرم را نگه داریم؟ آیا ما قبیلهگرایی نکردیم؟ آیا سیاستزده نبودیم؟ آیا ما همان صداقت حاجقاسم را داشتیم؟ مردم ما بسیار شریفاند. در برخی محافل بهشوخی میگویند مسئولان میخواهند انقلاب را شکست دهند، اما مردم نمیگذارند.» او اضافه کرد: «یک کسانی که انقلابیتر از انقلابیها هستند، میگویند به چه حقی با فلانی صحبت یا ملاقات میکنید؟ این درست نیست. چرا ما نباید حرف دیگران را بشنویم؟ اگر ما خودمان را درست کنیم، مردم هم ما را میبینند.» رئیس مجلس تصریح کرد: «شهید سلیمانی دستپرورده مکتب امام است، و مکتب شهید سلیمانی هم همان است که مکتب امام بود. مهمترین هدف دشمن در 1401 از بین بردن وحدت است و اگر الان شهید سلیمانی بود میگفت وحدت را حفظ کنید. ما باید حکمرانی را به حکمرانی حاجقاسم برگردانیم. ما مسئولان اگر میخواهیم جامعه را منسجم کنیم، نباید مردم را بسازیم، باید خودمان را بسازیم.» او در واکنش به برخی مواضع گفت: «به چه حقی میگوییم وقتی خانمی بدحجاب است اجازه ندهیم به مترو سوار شود؟ دشمنان با نگاه و تصمیم براندازی به میدان آمدهاند. در داخل توجه به مردم از نکات مورد توجه مقام معظم رهبری است.» قالیباف در پاسخ به سوالی پیرامون مرگ مهسا امینی گفت: «عذرخواهی، کار خوبی است. چرا عذرخواهی نکردند؟ من خودم عذرخواهی کردم. هر وقت احساس کردیم کار اشتباهی کردیم باید عذرخواهی کرده و جبران کنیم. من به پلیس گفتم این اتفاق در مجموعۀ شما افتاده است. حرف مرد یکی نیست. حرف مرد دوتاست. هر وقت اشتباهی کردید، باید عذرخواهی کنید. عذرخواهی شفاهی هم کفایت نمیکند. باید جبران خسارت کنید. البته موضوع فوت خانم امینی بهانه بود، اگر این اتفاق نمیافتاد با بهانه دیگری این حوادث و آشوبها را رقم میزدند. همه فشار در این ماجرا روی رهبر انقلاب و مردم است.» رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: «مهمترین هدف دشمن در سال ۱۴۰۱ ایجاد دوقطبی است. هر دوقطبیای که در کشور ایجاد کنیم به نفع دشمن است. ممکن است بعضیها که نوع نگاهشان به مردم متفاوت است بگویند ما میخواهیم ارزشها را حفظ کنیم. بله، هیچکس نباید از ارزشها کوتاه بیاید. اما مگر شهیدسلیمانی ارزشها را رعایت نمیکرد؟ دیدید مردم چگونه برای تشییع ایشان آمدند و با تمام وجود ایشان را قبول دارند. ما بهعنوان متولیان برای آن نوسازی حکمرانی و تحول باید حکمرانی را برگردانیم به حکمرانی حاجقاسم.»
اجماع ملی در حوزه امر سیاسی را از دست دادهایم
سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره اظهارات قالیباف به هممیهن گفت: «من مفهوم حکمرانی نو را از نگاه آقای قالیباف درک نمیکنم و ایشان باید حکمرانی نو را تبیین کرده و مشخص کنند که حکمرانی کهنه چه ویژگیهایی داشته است که حالا باید حکمرانی نو درانداخت؟ آنچه ما درباره آن صحبت میکنیم بحث «حکمرانی خوب» است که یک ترم یا واژه شناختهشده در ادبیات سیاسی جهان است و دهههاست که درباره آن صحبت و تولیدمحتوا شده است. بسیاری از کشورها ساختار حکمرانی خود را بر اساس شاخصها و معیارهای حکمرانی خوب تغییر دادهاند و براساس شاخصهای مذکور بهسمت بهبود، تکمیل و نوسازی آن حرکت کردهاند.» او ادامه داد: «در حکمرانی خوب موضوعاتی مانند حاکمیت قانون، دموکراسی و مشارکت عمومی، اجماع ملی، شفافیت، مبارزه با فساد، عدالت همهجانبه بهمعنای عدالت در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و جنسیتی را در بر میگیرد. این موارد شاخصگذاری شده و با معیارهایی مشخص میشوند. متاسفانه وضعیت این شاخصها در ایران پایین است. همه گزارشهای بینالمللی درباره وضعیت حکمرانی در ایران نشان میدهد ما در بسیاری از این شاخصها از مدار توسعه و پیشرفت و حکمرانی خوب بسیار عقب هستیم. من نمیدانم آقای قالیباف بهعنوان رئیس قوه مقننه چه الگو و راهکاری را مد نظر دارند؟» این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه مهمترین ارکان حکمرانی خوب به نحوه قانونگذاری و حاکمیت قانون در کشورها بازمیگردد، تصریح کرد: «مهمترین اتفاق در رابطه با حکمرانی خوب به قالیباف و مجموعه مجلس بازمیگردد. من شما را به صحبتهای چند روز پیش الیاس نادران، نماینده اصولگرای مجلس ارجاع میدهم که از نمایندگی مجلس استعفا داد و بهصراحت اعلام کرد که «مجلس هیچ کاره است»؛ اگر اصلاحطلبان چنین میگفتند واکنش این بود که چون شما را به مجلس راه نمیدهند و نظارت استصوابی، شما را رد میکند، میگویید مجلس هیچکاره است اما درحال حاضر الیاس نادران که یک نماینده باسابقه و عنصر سیاسی اصولگرا است، میگوید مجلس هیچکاره است. وقتی فردی از افراد نهاد مجلس، در کشوری که نمایندههای آن و بهویژه نمایندههای سیاسی آن که بدون شناخت و هدف صحبت نمیکنند، چنین سخنی بر زبان میآورد، پس این نهاد نمیتواند بنیانی در حکمرانی خوب داشته باشد و حاکمیت قانون، قانونگذاری سالم، نمایندگی کردن جامعه به عنوان رکن دموکراسی را بهدنبال داشته باشد.» شریعتی بیان کرد: «رئیس مجلس درباره ادعاهایی که مطرح میکنند باید به این سوالات پاسخ بدهند که مجلس قصد دارد با قانون انتخابات چه کند؟ آئیننامه داخلی مجلس را چه میکند؟ مجلس در برابر نهادهای فراقانونی که در قانون اساسی جایگاه و حقی برای مداخله در قانونگذاری ندارند قصد دارد چه اقداماتی انجام دهد؟» این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که برای نوسازی حکمرانی یا ایجاد حکمرانی خوب باید چه مسیرهای حقوقی طی شود، گفت: «یکی از مهمترین شاخصهای حکمرانی خوب برقراری اجماع ملی بر سر اصل حکمرانی است. وقتی اجماع ملی بر سر کارآمدی حکمرانی وجود نداشته باشد مابقی ماجرا چندان موثر نیست. متاسفانه ما با شرایطی مواجه هستیم که اجماع ملی بر سر مسئله حکمرانی و کارآمدی حکمرانی در ایران محل خدشه جدی شده است و تا این مسئله حل نشود باقی اقدامات مفید فایده نیست. مسئله این است که در حال حاضر در داخل کشور در حوزه امر سیاسی اجماع ملی را از دست دادهایم.»
شاخصههای حکمرانی خوب رعایت شود نیازی به تبلیغ نیست
هادی سروش، دینپژوه و تحلیلگر سیاسی درباره حکمرانی نو بهکارگرفتهشده در سخنان قالیباف با اشاره به اینکه واژه حکمرانی خوب چیزی نیست که ما بخواهیم به آن چیزی اضافه یا کم کنیم یا واژه را تغییر دهیم، به هممیهن گفت: «سه عنصر اصلی در حکمرانی خوب مورد تایید هستند که اگر رعایت شوند، حکمرانی خوب و مثبت حاصل میشود. این سه عنصر، روابطی است که حکمرانان باید با جامعه خود و شهروندان در نظر بگیرند. شاخص اول توسعه مربوط به مدیریت اقتصاد است. اگر حکمران مدیریت اقتصادی در جامعه نداشته باشد و شهروندان در مضیقه و مشکلات قرار گیرند، هر چقدر این واژه حکمرانی را با پسوندهایی مانند حکمرانی نو یا حکمرانی نوسازیشده عرضه کنند، باز هم موفق نخواهند بود. جایی حکمرانی مثبت است که جامعه امنیت اقتصادی و توانایی اقتصادی داشته باشد. هم بتواند نیازهای اقتصادی خود را تامین کند و هم از آنچه که دارد حفاظت کند و با یک مصاحبه یا تغییر مدیران، سرمایههای مورد زحمت مردم در طول سالها دود نشود و به باد نرود. این امنیت اقتصادی مهم است که شاخصه اول است و کاملا در حکمرانی خوب معنا شده است.» این استاد حوزه تاکید کرد: «شاخص دوم روابط دموکراتیک است. به این معنی که حکمران خوب حقوق شهروندان خود را بهخوبی استیفا کند و به مطالبات مردم پاسخ درستی دهد. اگر واژه را کسی عوض کند و حکمرانی خوب را به هر واژه دیگری برگرداند یا حکمرانی خوب که واژه شناختهشدهای در ادبیات سیاسی است را در هر مصاحبه و سخنرانی بهکار ببرد اما رابطه خوبی را برای شهروندان و جامعه خود بهوجود نیاورد، بازی با کلمات و بیقاعده است.» سروش سومین شاخصه حکمرانی خوب را حقوق اجتماعی دانست و گفت: «اگر حقوق اجتماعی در جامعه رعایت نشود هرچه واژه عوض شود، بیفایده است. در واقعیت حقوق اجتماعی یک به یک شهروندان و آحاد جامعه باید مورد احترام باشد. نهتنها حقوق رعایت شود و هر کسی به حق خودش برسد، بلکه به حقوق مردم در جامعه احترام گذاشته شود. مهمترین حقوق مردم، مشارکت آنها در اداره کشور است. به این معنی که نخبگان، شخصیتهای متنوع، اقشار متنوع و هر فردی که در جامعه زحمت کشیده و دانش یا مهارتی دارد، باید بتواند در جامعهی خود، دانش و مهارت خود را عرضه کند و حکمرانان با احترام از دانش و مهارت او استفاده کنند. اگر این حقوق اجتماعی مانند مشارکت در اداره کشور نسبت به تمام افراد، بدون خطکش گذاشتن، بدون ممیزی کردن و بدون نگاههای استصوابی رعایت شود، شاخصه سوم خود را نشان داده است.» این تحلیلگر سیاسی تاکید کرد: «اگر سه شاخصه توسعه، روابط با افراد جامعه: روابط دموکراتیک و حقوق اجتماعی رعایت شود، هر مسئولی بگوید ما داعیه حکمرانی خوب داریم و حتی آن را به واژه حکمرانی نو، حکمرانی نوسازیشده و حکمرانی مثبت و شایسته تغییر دهد مردم آن را میپذیرند اما با تغییر واژه نمیتوانیم واقعیتها را دستکاری کنیم. واقعیت وقتی خود را نشان دهد نیازی به تبلیغ ندارد.» او با تاکید بر اینکه براساس حکمرانی خوب، قانون، حاکم میشود نه سلیقه افراد، بیان کرد: «در چنین شرایطی شفافیت حرف اول را میزند، نه پنهانکاری و روابط پنهان. مطالبهگریها و پاسخگوییها مساوی جلو میروند، نه اینکه مطالبهگریها باشند و پاسخگویی نباشد یا در مدیریتها، مزایا و حقوقهای آنچنانی باشد اما پاسخگویی نباشد. در جایی حکمرانی خوب است که آن سه شاخصه پیاده شود که در نتیجه آن یک رفاقت عمومی و آشتی ملی در جامعه نمود پیدا میکند. در این شرایط نیازی نیست تلاش کنیم حال مردم خوب باشد و با هم روابط خوبی داشته باشند یا رابطه مردم با حاکمان خوب باشد.» این دینپژوه معتقد است:«هر چقدر واژهها راتغییر دهند مورد توجه مردم قرار نمیگیرد و حتی مردم را عصبانیتر هم میکند. اگر شفافیت، پاسخگویی، رفاهعمومی و محیطزیست قابل قبول وجود داشته باشد هیچ نیازی به تبلیغ و ترویج و تغییر الفاظ وجود ندارد. ما در زمینه الفاظ و واژهها محدودیت نداریم، مشکل در پیاده کردن آنچیزی است که در تئوریها مورد بحث قرار گرفته است و باید در عمل و واقعیت مورد توجه حکمران قرار گیرد.»