| کد مطلب: ۳۱۷۸۹

«بی‌دولت» کردنِ‌ دولت

«بی‌دولت» کردن دولت، پیامدهای سهمگینی هم دارد و از میان آنها عقب افتادن توسعه و سخت‌تر شدن معیشت و از بین رفتن جایگاه ایران در ژئوپلیتیک منطقه، از جمله مخاطرات یا ریسک‌هایی است که می‌تواند بر کشور تحمیل شود.

«بی‌دولت» کردنِ‌ دولت

چند ماه قبل از آنکه دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شود، نانسی روزنبلوم و روسل مویرهد، از اساتید شناخته‌شده رشته علوم سیاسی و حکمرانی دانشگاه‌های آمریکا – نانسی روزنبلوم، 80 ساله و استاد اخلاق و حکمرانی دانشگاه هاروارد است و روسل مویرهد، 60 ساله، سیاستمدار و رئیس دپارتمان حکمرانی کالج دارتموث آمریکا است – کتابی را تحت عنوان " Ungoverning: The Attack on the Administrative State and the Politics of Chaos”  منتشر کردند.

واژه“ ungoverning” را می‌توان تقریباً  «بی‌حکومتی» معنی کرد. هدف این اساتید از نوشتن این کتاب این بود و هست که چطور می‌توان یک حکومت را «بی‌حکومت» کرد. البته هفته گذشته هم هر دوی این اساتید به طور مشترک با همین عنوان یک مقاله مفصل در سایت فارن‌افرز منتشر کردند. هرچند هدف مورد نظر آنها دولت فعلی آمریکا و شخص ترامپ است، اما مختصات و ویژگی‌هایی که این دو استاد تعریف و واژه «بی‌حکومتی» را برای اولین بار وارد واژگان علوم سیاسی کرده‌اند، برای کشورهایی که احزاب و گروه‌های مخالف و اپوزیسیون آنها، نه دل در گرو منافع ملی دارند و نه سرنوشت آینده کشورشان برایشان مهم است، صدق می‌کند. 

روزنبلوم و مویرهد، تعریف‌های جامعی از «بی‌حکومت» کردن یک «حکومت» یا «بی‌دولت» کردن یک «دولت» می‌دهند. هرچند از نگاه این دو تحلیلگر شخص ترامپ و حزب جمهوری‌خواه به‌دنبال بی‌حکومت کردن حکومت ایالات متحده هستند، اما در کشور ما – ایران – گروه‌ها و احزاب و افراد دیگری هستند که این سیاست را دنبال می‌کنند.  درحالی‌که در کشور ما امیدهایی از احتمال رفع تحریم جوانه می‌زند، ناگهان گروه‌های تندرویی پیدا می‌شوند که سعی در خشک کردن این جوانه‌ها هستند. چرا؟ در این خصوص باید دید که چرا منافع آنها در گرو ادامه تحریم‌ها و یا حتی ادامه قطع روابط با آمریکا است.

اتفاقی که می‌افتد ناامید کردن مردم است. این همان هدفی است که در «بی‌حکومتی» دنبال می‌شود.  در واقع بنا به نوشته روزنبلوم و مویرهد «بی‌حکومت کردن در پی موج ناامیدی که در کارکرد بوروکراسی حکومت ایجاد می‌کند بهره می‌برد. هدف آن نه اصلاح نهادی است بلکه «ساختارزدایی» است.» در اصل «بی‌حکومت» کردن یک حکومت در اخلال عمدی نظم معمولی که در میان مردم هست شکل می‌گیرد.

نمونه بارز آن را می‌توانیم در موضوع قانون عفاف و حجاب و یا فیلترینگ دید. همچنین موارد دیگری می‌توان بر شمرد که چطور این گروه‌ها با مقابله با نهادها و ایده‌های مردمی سعی در «بی‌دولت» کردن دولت دارند. روش دیگر این گروه‌ها برای «بی‌دولت» کردن دولت، حملاتی است که به ظرفیت کارآمدی دولت می‌شود. در واقع با این حملات به‌دنبال آن هستند که «توانایی دولت را در توسعه و اجرای سیاست‌هایی که دولتمردان معتقدند رفاه عمومی ملی را بهبود می‌بخشند» کاهش دهند.

از نگاه «روزنبلوم» و «مویرهد» دستورالعمل‌هایی که گروه‌های تندرو برای بی‌دولت کردن دولت یا برای بی‌حکومت کردن یک حکومت صادر می‌کنند می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

1- «ظرفیت دولت موجود را با منحرف کردن و دور زدن وزارتخانه‌ها و نهادها، کاهش دهید.»  در همین زمینه می‌توانید به سیاست‌های اقتصادی که دولت درصدد است به جریان بیاندازد و گروه‌های مخالف به‌دنبال حمله متقابل هستند نگاهی بیاندازید. دولت درصدد آن است که برای مثال به «اف‌ای‌تی‌اف» بپیوندد زیرا یک معاهده جهانی است که حتی روسیه و چین هم عضو آن هستند و فقط ایران و کره شمالی از آن بی‌بهره هستند، اما گروه‌های مخالفی که از عدم عضویت ایران در «اف‌ای‌تی‌اف» بهره می‌برند چه مخالفت‌هایی علیه پیوستن ایران به «اف‌ای‌تی‌اف»  راه نیانداخته‌اند، بدون آنکه دلایل قانع‌کننده‌ای بیاورند. وقتی از آنها سوال می‌شود که ایران چه هزینه‌های هنگفتی بابت عدم عضویت می‌پردازد، سعی در منحرف کردن حتی این سوال دارند. 

2- «حملات همه‌جانبه به تحربیات اجرایی و موضوعات تخصصی.» در این زمینه کافی است نگاهی بیاندازید به حمله‌کنندگان و سوژه‌های مورد نظر آنها. جالب است که بدانیم یکی از این حمله‌کنندگان برای مثال به «اف‌ای‌تی‌اف» خواستار مناظره با وزیر امور اقتصادی در این خصوص شد. یعنی سطح مناظره را اینقدر پایین می‌آورند که فرد متخصص خجالت می‌کشد که در مناظره بنشیند. اتفاقی که در این نوع مناظره‌ها می‌افتد این است که فرد غیرمتخصص شروع به شعار دادن می‌کند در حالی که فرد مقابل وی مجبور به سکوت می‌شود. 

3- «حملات همه‌جانبه به روش‌های اجرایی که به طور معمول انجام می‌شود.» دولت برای بهبود وضعیت معیشت مردم مجبور به انجام یکسری از اقدامات است؛ اقداماتی که می‌تواند منافع گروه‌های ذینفع را به خطر بیاندازد. برای مثال مقابله با قاچاق سوخت. مگر می‌شود به همین راحتی سوخت هواپیما را با لوله‌گذاری دو کیلومتری به سرقت برد و گروه‌های ذینفوذ از آن بی‌اطلاع باشند؟ وقتی دولت اقدام به مقابله می‌کند گروه‌های مقابل از در دیگر وارد می‌شوند و به بهانه‌های مختلف به دولت و یا رئیس آن حمله می‌کنند.

4- «بی‌تفاوت کردن مردم در مقابل کاهش ظرفیت دولت.» گروه‌های تندرو از حضور مردم می‌ترسند. در همه جا. از انتخابات گرفته تا حمایت از دولت. به همین خاطر آنها سعی می‌کنند هر طور شده مردم را در مقابل اقداماتی که دولت می‌کند بی‌تفاوت کنند. اقدامات آنها شامل کاهش ظرفیت اجرایی دولت است. رئیس دولت وعده داده فیلترینگ را برمی‌دارد اما مانع اجرای آن می‌شوند؛ دولت وعده داده تحریم‌ها را برمی‌دارد، با حمله به سیاست خارجی دولت می‌خواهند مانع اقدامات بعدی شوند. آنها به انحاء مختلف می‌کوشند تا با به اجرا درآوردن قانون عفاف و حجاب، مردم را در مقابل دولت قرار دهند. 

«بی‌حکومت» کردن حکومت یا «بی‌دولت» کردن دولت در ایران سابقه طولانی دارد. گروه‌های تندرو با بحران‌سازی‌هایی که می‌آفرینند، هدفی جز «بی‌حکومت» کردن حکومت ندارند. برای آنها منافع ملی مهم نیست؛ برای آنها مهم این است که دولت، بی‌دولت شود. اگر این اتفاق بیفتد به مقصود خود رسیده‌اند؛ اما «بی‌دولت» کردن دولت، پیامدهای سهمگینی هم دارد و از میان آنها عقب افتادن توسعه و سخت‌تر شدن معیشت و از بین رفتن جایگاه ایران در ژئوپلیتیک منطقه، از جمله مخاطرات یا ریسک‌هایی است که می‌تواند بر کشور تحمیل شود.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
سرمقاله
آخرین اخبار