| کد مطلب: ۳۰۴۶۷

شیرینی‌فروشی در فاز ۱۱/ درباره عکسی از شهر جدید پردیس که به تسخیر بنگاه‌های معاملات ملکی درآمده

به خیال اینکه به قنادی مورد علاقه‌ام می‌روم، راهی فاز ۱۱ پردیس شدم و یکراست به همان مجتمع تجاری رفتم. هر چه چشم انداختم نه از کافه خبری بود، نه از قنادی و نه حتی نان فانتزی. تا چشم کار می‌کرد فقط و فقط بنگاه معاملات ملکی بود.

شیرینی‌فروشی در فاز ۱۱/ درباره عکسی از شهر جدید پردیس که به تسخیر بنگاه‌های معاملات ملکی درآمده

شیرینی خریدن آداب دارد. وقتی قرار است به خانه کسی به مهمانی بروید قنادی‌ای را انتخاب کنید که قنادش بلده کار باشد و شیرینی بد به دست خلق‌الله ندهد. همین اول کار یک نکته را هم بگویم که شیرینی زیاد خریدن نشانه شخصیت شما نیست. یعنی اگر قرار است به دیدار کسی بروید که تنهاست، لازم نیست جعبه یک‌ونیم کیلویی را از «لطیفه»، «رولت»، «دنیش»، «کرمبری» و چه و چه پر کنید.

اگر طرفتان بخور باشد یکی دو روز که بگذرد قندش سر به فلک می‌کشد. اگر نوک خشک باشد، برکت خدا لاجرم راهی سطل زباله می‌شود. القصه یک سال پیش همین موقع‌های سال به خانه رفیقم در فاز ۱۱ پردیس رفتم. در بین راه متوجه شدم که دست خالی‌ام. لاف در غربت نمی‌زنم اما بعد از عکاسی یکی از حرفه‌هایم پیدا کردن قنادی و رستوران خوب است. نه اینکه دنبال رستوران‌های لاکچری بروم و شیرینی‌ام را از بوتیک‌های تازه سر از تخم درآورده بخرم. خیلی وقت‌ها برای یک دل و جگر ساده خودم را به دخمه‌ای در جنوب تهران می‌رسانم و برای یک املت خوب تا آن سر شهر می‌روم.

به طریق اولی شیرینی‌ام را هم از قنادی‌های درست و درمان می‌خرم، مثلاً «رولت» را فقط سه چهار جا در تهران خوب درست می‌کنند و «خاتون پنجره» را فقط یک‌جا و.... باری آن روز اما دیرم شده بود و میزبان انتظارم را می‌کشید. پا روی نفسم گذاشتم و گفتم می‌روم پردیس و یک قنادی خوب پیدا می‌کنم.

به آنجا که رسیدم پرسون پرسون یک مجتمع تجاری پیدا کردم که داخلش یک نان‌فانتزی‌فروشی، یک کافه و یک قنادی بود. بعد از تست یکی دو نوع شیرینی، نیم کیلو از خوشمزه‌ترین رولت‌های عمرم را خریدم... پنج‌شنبه همین هفته که گذشت، جای شما خالی دوباره خانه آن رفیقم دعوت شدم.

به خیال اینکه به قنادی مورد علاقه‌ام می‌روم، راهی فاز ۱۱ پردیس شدم و یکراست به همان مجتمع تجاری رفتم. هر چه چشم انداختم نه از کافه خبری بود، نه از قنادی و نه حتی نان فانتزی. تا چشم کار می‌کرد فقط و فقط بنگاه معاملات ملکی بود.

از یکی دو نفر پرسیدم و گفتند جمع کردند و رفتند. به سه مجتمع تجاری دیگر هم سر زدم و به غیر از یکی دو مصالح‌فروشی و یک سوپرمارکت باقی همه بنگاه معاملات ملکی. نه یکی دو تا بدون اغراق و مبالغه عرض می‌کنم در یک مجمتع که ۲۰ واحد تجاری دارد کم‌کم ۱۵ بنگاه جا خوش کرده و عملاً آن منطقه به تسخیر معاملات ملکی‌ها درآمده.

دست از پا درازتر از وانتی گوشه خیابان پنج کیلو پرتقال خریدم و به دیدن رفیقم رفتم. از پنج‌شنبه اما به این فکر می‌کنم که واقعاً این چه وضعیتی است. یعنی هیچ قانونی وجود ندارد برای اینکه این تعداد بنگاه کنار هم نباشند؟ مگر نمی‌گویند بازار مسکن راکد است، یعنی این همه مشاور املاک صبح تا شب مگس می‌پرانند؟ ساکنین آنجا چه گناهی کرده‌اند؟...

عکس: امین جلالی/ایرنا

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار