درباره مشارکت مردم در مدیریت شهری/ شعار زیبا و کار سخت
مشارکت مردمی در مدیریت شهری مزایای بسیاری دارد، اما چالشهای نهادی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و سیاسی میتواند موفقیت این فرآیندها را تحت تأثیر قرار دهد، بهویژه اگر فعالیت تبلیغی و پروپاگاندا هدف اصلی آن باشد.
مشارکت مردم در مدیریت شهری یکی از مفاهیم بنیادین در مدیریت شهری مدرن است که تأکید ویژهای بر افزایش نقش و تأثیرگذاری شهروندان در فرآیندهای تصمیمسازی، تصمیمگیری، نظارت بر حسن اجرای پروژهها و تحقق سیاستهای مرتبط دارد. این عبارت دلپسند که معمولاً توسط مسئولان شهری به وفور در سطوح مختلف شنیده و بهکار گرفته میشود، در ادبیات جهانی هم جایگاه ویژۀ خود را دارد و عبارت کاملاً شناختهشدهای است، یعنی «Citizen Participation».
در دین مبین اسلام نیز بهعنوان یک دین جامع و نظاممند، میتوان به اصول و مبانی مهمی در زمینۀ مشارکت اجتماعی مردم، از جمله در حوزۀ مدیریت شهری، دست یافت. مبانی نظری ضرورت مشارکت مردم در مدیریت شهری بر اصولی همچون شورا و مشورت، عدالت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، احترام به حقوق عمومی، اصل تعاون، مبارزه با فساد، لزوم بهرهگیری از همۀ تخصصها، رعایت حقالناس، حق نقد و نظارت بر حاکمان و مدیران جامعه و رفتار مشفقانۀ مسئولان با مردم استوار است.
احادیث و روایات متعددی از پیامبراکرم(ص)، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر پیشوایان در این زمینه وارد شده است. از بزرگانی همچون علامه سیدمحمدحسین طباطبائی(ره)، حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نیز تعابیر بلندی در اهمیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در دسترس است.
در نگاه متداول و رایج بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا اصول نظری، تئوریها و چارچوبهای علمی به دنبال مشارکت فعال مردم در فرآیندهای تصمیمگیری، برنامهریزی و مدیریت عمومی را از طریق شفافیت، عدالت اجتماعی، توانمندسازی، سرمایۀ اجتماعی و توسعۀ پایدار به افزایش کارآمدی، مشروعیت و انسجام اجتماعی در جوامع است.
مشارکت شهروندان در مدیریت شهری آثاری همچون بهبود تصمیمگیریها، تقویت اعتماد عمومی، کارآمدی بیشتر، پایداری اجتماعی، افزایش شفافیت و پاسخگویی، تقویت حس تعلق و همبستگی اجتماعی، تقویت نوآوری و ایدهپردازی، کاهش نارضایتی و تعارضات اجتماعی، بهبود استفاده از منابع شهری، آموزش و توانمندسازی شهروندان، افزایش سرعت و اثربخشی اجرای پروژهها، پیشبرد توسعۀ پایدار، تقویت و توسعۀ سرمایۀ اجتماعی، پیشگیری از حاشیهنشینی اجتماعی، کاهش نابرابریها و ارتقای عدالت اجتماعی، مدیریت بهینۀ منابع شهری، نوآوری و خلاقیت اجتماعی، افزایش امنیت شهری، کاهش هزینههای شهری و تسریع در اجرای پروژهها، بهبود محیط زیست و پایداری اکولوژیکی، مقبولیت بیشتر سیاستها، آموزش و آگاهی عمومی، بازسازی بافتهای فرسوده و احیای مناطق شهری و جلوگیری از بحرانها و آمادگی در مواقع اضطراری را به دنبال خواهد داشت.
روشهای مشارکت شهروندان نیز بسیار متنوع است. جلسات عمومی و میزگردهای شهری، انجمنهای محلهای و شوراهای محلی، کارگاههای مشارکتی، طرحهای پیشنهادی باز، طرحهای آزمایشی و پایلوت شهری، بازیهای شهری و شبیهسازیهای دیجیتال، سکوهای جمعآوری ایده، بودجهریزی شهروندی، کمیتههای مشورتی تخصصی نظارت شهروندی و روزهای مشارکت شهری از جمله روشهای متداول در این زمینه است.
مشارکت مردم در مدیریت شهری چالشهایی را نیز به دنبال دارد که اهم آنها موانع نهادی و قانونی، فقدان آگاهی و آموزش شهروندان، بیاعتمادی به نهادهای دولتی، موانع مالی و اقتصادی، اختلافات فرهنگی و اجتماعی، کمبود تخصص و مهارتهای فنی، سیاسی شدن مشارکتهای مردمی، عدم تداوم و پایداری مشارکتها، نبود سیستمهای دیجیتال و فناوریهای مناسب، تعارض منافع، تأثیر لابیهای سیاسی و اقتصادی، بیتوجهی به تنوع اجتماعی و فرهنگی، ساختارهای مشارکت صوری، مقاومت در برابر تغییرات اجتماعی، نبود انگیزه و مشوقهای مشارکت، زمانبر بودن فرآیندهای مشارکتی، عدم هماهنگی بین نهادهای دولتی و جامعه مدنی، کمبود دادههای دقیق و شفافیت اطلاعات، رقابتهای سیاسی محلی و محرومیت گروههای آسیبپذیر و اقلیتها است.
و اما طرح «من شهردارم». مشارکت مردمی در مدیریت شهری مزایای بسیاری دارد، اما چالشهای نهادی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و سیاسی میتواند موفقیت این فرآیندها را تحت تأثیر قرار دهد، بهویژه اگر فعالیت تبلیغی و پروپاگاندا هدف اصلی آن باشد. این طرح بهرغم مبانی قابل قبولی که در این زمینه وجود دارد اشکالاتی همچون غلبۀ کمیت بر کیفیت مانند، اصرار بر افزایش آمار شرکتکنندگان در طرح «من شهردارم» به شکلی کاملاً اغراقآمیز، ارائۀ مشوقهایی که تأمین منابع مالی آن نامشخص است، خسارت جبرانناپذیر به «دیجیتال برندینگ شهری» تهران! نامشخص بودن آثار آن در بهبود شاخصهای مدیریت شهری دارد و امید است شیوۀ مدیریت در شهرداری تهران به مسیر منطقی و معقول بازگردد.