درباره رویکردی که اقتصاد ایران در قبال ترامپ میتواند در پیش گیرد
برخورد از نوع سوم
منصور بیطرف، روزنامهنگار و تحلیلگر اقتصادی
دو روز بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، روزنامه والاستریتژورنال، تیتر اول صفحه یک خود را به وعده دوباره ترامپ مبنی بر «فشار حداکثری بر اقتصاد ایران و تحریمهای تازه نفت» کشورمان اختصاص داد. این خبر در ایران برخلاف گذشته زیاد بازنشر نشد که دلایل مختلفی دارد.
دو روز بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، روزنامه والاستریتژورنال، تیتر اول صفحه یک خود را به وعده دوباره ترامپ مبنی بر «فشار حداکثری بر اقتصاد ایران و تحریمهای تازه نفت» کشورمان اختصاص داد. این خبر در ایران برخلاف گذشته زیاد بازنشر نشد که دلایل مختلفی دارد؛ از جمله آنکه شاید هنوز عدهای نمیخواهند باور کنند که به نوشته روزنامه اومانیته فرانسه «کابوس آمریکایی» وارد شده است.
اما خواهناخواه باید قبول کنیم که «دوره ترامپ» از حدود دو ماه دیگر شروع خواهد شد. این دوره همانطور که روزنامه وال استریت ژورنال بیان کرده، برای اقتصاد ایران «فشار حداکثری» را خواهد گذاشت و علیالقاعده حتی چین هم از خرید نفت ایران محروم و در صورت تکرار خرید، تنبیه خواهد شد. حال دولت پزشکیان برخلاف دولت رئیسی که از همان ابتدا با تسهیلات آمریکایی روبهرو بود، با مصیبت و چالشهای زیادی روبهرو خواهد شد. اما مهم این است که چگونه میتوان این چالشها را پشت سر گذاشت؟
البته ترامپ، فقط برای اقتصاد و سیاست ایران، مصیبت نیست. این مصیبت برای اروپا، ژاپن و دیگر کشورهای آسیایی هم هست؛ بهطوریکه روزنامه لیبراسیون فرانسه روز بعد از انتخابات آمریکا و برنده شدن ترامپ تیتر زد: «اروپا در مواجه با ترامپ؛ متحد یا منفصل؟» و یا روزنامه «دیلی میرور» بریتانیا هم خطاب به آمریکاییها تیتر زد: «چرا دوباره تکرار کردید؟»
اما نکتهای که هست آن است که بهرغم اظهارنظر رسانههایشان، دولت آن کشورها میدانند که چگونه با آمریکای ترامپ برخورد داشته باشند که یا از ترکش او در امان باشند و یا کمترین ترکشها را بخورند. حتی شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین که اقتصاد آمریکا به شدت به آن وابسته است و ترامپ وعده داده بود که در صورت پیروزی بر کالاهای وارداتی چین تعرفه ۶۰ درصدی میبندد هم این موضوع را به خوبی درک کرده است. او در پیام تبریکی که برای ترامپ ارسال کرد اظهار امیدواری کرده بود «همکاریهای برد – برد» در دوره ترامپ با چین در جریان باشد؛ اما در عین حال از همین حالا کمیسیونهایی تشکیل شده تا سناریوهای مختلف را برای تهدیدهای تجاری که ترامپ در کارزارهای انتخاباتی علیه چین بکار برده بود، آماده کنند.
اما در ایران به نظر میآید ماجرا برخلاف روندی که در دیگر نقاط دنیا در جریان است، به پیش میرود. مطالب و نوشتههایی که از سوی مسئولان و برنامهریزان پشت پرده در روز بعد از برنده شدن ترامپ در انتخابات آمریکا جاری شد، حاکی از آن بود که جریان اقلیت نمیخواهد قبول کند که ترامپ نسخه ۲ با ترامپ دوره قبل و یا حتی با رؤسایجمهور گذشته فرق زیادی دارد. این تفاوت حتی از دید تحلیلگران علوم سیاسی آمریکا پنهان نمانده است. اگر ترامپ در دوره اول خود برنامههای جدی نداشت بهطوریکه نهفقط رقیب او، خانم هیلاری کلینتون، بلکه یاران انتخاباتیاش مانند جان بولتون او را زیاد جدی نمیگرفتند و حتی فکر نمیکردند برنده انتخابات باشد، اما این بار او از همان ابتدا با برنامه آمده است و یاران انتخاباتی او برنامههای مدونی ریختهاند مثل، «پروژه ۲۰۲۵».
اقتصاد ایران با توجه به این موضوع بهتر است از همین حالا برنامههای مشخص و مدونی را برای دوره ترامپ نسخه ۲ داشته باشد. البته این مهم تنها از عهده برنامهریزان اقتصادی دولت برنمیآید. در این برنامهریزی همه دستگاهها باید شرکت داشته باشند و بخشی از مسئولیت این موضوع را بر دوش بکشند.
نمیتوان مانند دولت قبل، مجلس مصوبهای را بگذراند و دست دولت را در امور اقتصادی و سیاسی ببندد و سپس مدعی آن باشند که چرا دولت نتوانست تحریمها را دور بزند؟ در این برنامهریزی جدید، هر دستگاه باید به اندازه توان و ظرفیتش مسئولیتپذیر و پاسخگو باشد و البته فراتر از همه این مهم، برخورد از نوع سوم در سیاست خارجی ایران است.
واقعیت آن است که تجربه پس از انقلاب نشان داده که ظرفیت و توان مقابله ایران محدود بوده و در این مدت اگر نگوییم خالی شده، بسیار پایین آمده است. این اتفاق میطلبد که در سیاست خارجی ایران یک تجدیدنظر اساسی صورت گیرد تا ایران، دوست و همپیمانهای تازهای را بهدست آورد.