| کد مطلب: ۲۳۸۰۴
دون ژوان در پاریس

درباره سلفی آندری روبلسکی، نقاش لهستانی که به اسم سلفی صادق هدایت و معشوقه فرانسوی‌اش در شبکه‌های خبری منتشر شد

دون ژوان در پاریس

اخیراً در شبکه‌های اجتماعی عکسی با عنوان صادق هدایت و معشوقه‌اش در پاریس منتشر شده است. به ضمیمه عکس نوشته شده «سلفی دیده‌نشده از صادق هدایت و معشوقه‌اش «ژیزل لابوشوآ» که در سفر اولش به فرانسه ثبت شده است.»

اخیراً در شبکه‌های اجتماعی عکسی با عنوان صادق هدایت و معشوقه‌اش در  پاریس منتشر شده است. به ضمیمه عکس نوشته شده «سلفی دیده‌نشده از صادق هدایت و معشوقه‌اش «ژیزل لابوشوآ» که در سفر اولش به فرانسه ثبت شده است.» یک نکته دیگر هم به ضمیمه اضافه شده «شدت علاقه هدایت به این زن به حدی بود که حاضر شد به خاطرش از خیر سبیل معروفش بگذرد».

بعد از دیدن عکس خنده‌ای گوشه لبم نشست و تیتر یادداشتم را گذاشتم دون ژوان در پاریس. با خودم گفتم چند خطی شوخی با پسر هدایت قلی‌خان می‌کنم بلکه ته ماجرا خنده‌ای هم گوشه لب خواننده‌ها بنشیند. دون‌ ژوان در کرج را خیلی سال پیش خوانده بودم و هر چه به ذهنم فشار آوردم قصه یادم نیامد. دوباره شروع به خواندنش کردم و لابه‌لای خواندن فهمیدم پیری از آنچه فکر می‌کردم نزدیکتر است. قصه را خواندم و به نتیجه خاصی نرسیدم.

واقعیت این بود که نمی‌توانستم برای نوشته‌ام سر و ته درست و درمان پیدا کنم، اگر دون ژوان را هدایت می‌کردم چطور جواب طرفداران صادق‌خان را می‌دادم؟ بی‌خیال ایده اولیه، زندگی‌نامه هدایت را زیر و رو کردم. در این بین متوجه شدم نام معشوقه هدایت «ترز» بوده و هیچ کجا از ژیزل اسمی برده نشده. نکته دیگر اینکه این خانم ترز هم یک روز از خواب بیدار می‌شود و بی‌خیال «گربه کوچوک ایرانی‌اش»1 می‌شود و با کارت پستالی از او خداحافظی می‌کند.

صادق جوان هم غم عشقش روی غم غربت تلنبار می‌شود و برای اولین بار در سن ۲۶ سالگی تصمیم می‌گیرد به زندگی‌اش پایان دهد. او خودش را به رودخانه می‌اندازد اما از آنجا که هنوز عمرش به دنیا بود قایق تفریحی پیدا می‌شود و بدن بی‌جان نویسنده ما را از آب بیرون می‌کشد. قصه جذاب شد و رشته قلم دارد به جایی می‌رود که نباید.

می‌دانم اینجا ستون عکس‌نوشت است و قرار نیست درباره زندگی و اندیشه‌ هدایت حرف بزنم. پس حالا که احساس پیری می‌کنم بد نیست به رفقایم در خبرگزاری‌ها نصیحتی کنم. تنزه‌طلبی نمی‌کنم. اشتباه برای آدمیزاد است و حقیقت اینکه چهره این نقاش طوری شبیه نویسنده مشهور خودمان است که اشتباه کردن بعید نیست. اما به‌عنوان کسی که سال‌ها بین عکس‌ها چرخیده، توصیه می‌کنم هر وقت در چنین موقعیتی گیر افتادید روی عکس مورد نظر «کلیک راست» کنید و عکس را به دست موتور جستجو بسپارید و بگردید. بعید است به نتیجه درست نرسید.

1.«گربه کوچوک ایرانی من» لقبی بود که ترز برای هدایت به کار می‌برد.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار