دشوارترین روزهای لبنان
شوک ناشی از انفجار وسائل ارتباطی حزبالله لبنان همچنان پابرجا بود که ارتش اسرائیل محل تجمع فرماندهان یگان رضوان این گروه را در جنوب بیروت هدف قرار داد و سبب جان باختن شماری از آنها از جمله ابراهیم عقیل و احمد وهبی از فرماندهان بلندپایۀ آنان شد.
پیش از این حمله، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان با تأکید بر اینکه جنگها فراز و نشیب دارند، اذعان کرد که انفجار وسائل ارتباطی، ضربهای بیسابقه به توان امنیتی و انسانی حزبالله وارد کرده است.
پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران که گفته شد در طراحی نقشۀ آن، از سیگنالهای موبایل کمک گرفته شده است، آقای نصرالله از اعضای گروه خود خواست که موبایلها را از خود دور کنند. طبق گزارش رسانهها، اسرائیل در سالهای اخیر بر روی تکنولوژی هک موبایل سرمایهگذاری مؤثری کرده و با بهکارگیری آن، به نیروهای مخالف خود ضربه میزند.
پس از حذف موبایل از دایرۀ ارتباطگیری نیروهای حزبالله، استفاده از پیجر جایگزین آن شد. پیجرها اما در سهشنبۀ گذشته به طور همزمان در نقاط مختلف لبنان منفجر شدند که بر اثر آن شمار زیادی از افراد از جمله غیرنظامیان مجروح و تعدادی هم کشته شدند. با این وضع، شرایط دشواری برای نیروهای حزبالله پیش آمد. تمهید شبکۀ ارتباطی جدیدی برای دهها هزار نیرو که در سراسر جنوب لبنان پراکندهاند، امری زمانبر است، از همین رو فرماندهان یگان رضوان در بیروت گردهم آمدند تا به صورت حضوری دربارۀ چگونگی واکنش به انفجار وسائل ارتباطی خود رایزنی کنند.
اسرائیلیها مدعیاند که این تجمع به قصد هماهنگی برای حمله به شهرکهای شمال اسرائیل و به عبارتی تکرار عملیات 7 اکتبر سال گذشته از طرف حزبالله بوده است.
این نوع ادعاها قابل راستیآزمایی نیست، اما حمله به محل تجمع فرماندهان یگان رضوان، از دو مسئله حکایت دارد؛ نخست اینکه اسرائیل مصمم به تغییر شرایط جنگی در جبهۀ شمالی است و دوم اینکه از خلأ به وجودآمده بر اثر از کار افتادن سیستم ارتباطگیری حزبالله حداکثر استفاده را بکند. در هفتههای اخیر دولت نتانیاهو به طور علنی اعلام کرده است که بازگشت ساکنان شهرکهای شمالی اسرائیل به منازل خود، در شمار اهداف رسمی جنگ قرار گرفته است. از هفتم اکتبر سال گذشته، حزبالله لبنان به نشانۀ همبستگی با حماس و مردم غزه، به حملات راکتی و موشکی متناوبی علیه مناطق شمالی اسرائیل دست زده است.
بر اثر این حملات، حدود 60 هزار نفر از ساکنان این مناطق، خانههای خود را ترک کرده و در شهرهای مرکزی اسرائیل اسکان داده شدهاند. در عین حال، بخشی از توان نظامی اسرائیل، معطوف به جبهۀ شمال شده و این مسئله از تمرکز کامل ارتش اسرائیل بر نوار غزه کاسته است. حزبالله این را یک دستاورد مناسب برای غزه و عاملی در جهت عدم تحقق اهداف اعلامشدۀ اسرائیل در آن ناحیه میداند و هزینههای ناشی از حملات هوایی و موشکی اسرائیل به جنوب لبنان و ترور نیروهای خود را در برابر این دستاورد، تحملپذیر قلمداد میکند.
از همین رو، سیدحسن نصرالله بارها اعلام کرده است که کلید آرامش در جبهۀ شمالی اسرائیل و بازگشت ساکنان آنجا به خانههای خود، توافق آتشبس در نوارغزه است و مادامی که جنگ در نوارغزه جریان داشته باشد، جبهۀ شمالی هم روی آرامش به خود نخواهد دید. کشورهای غربی و عربی بهخصوص ایالات متحدۀ آمریکا که از گسترش جنگ در خاورمیانه اظهارنگرانی میکنند، تاکنون در پی اعلام آتشبس فوری در جنگ غزه و به تبع آن، پایان دادن به جنگ اسرائیل و حزبالله بودند.
توافق آتشبس گویا با موانع سختی روبهرو شده است تا جایی که برخی گزارشهای مطبوعاتی حکایت از آن دارد که تا پایان ریاستجمهوری جو بایدن، شانسی برای اعلام آتشبس در غزه وجود ندارد.
بر این اساس، اولویتها در نزد طرفهای مختلف جنگ تغییر کرده است. دولت نتانیاهو که انباشته از وزیران افراطی و فوقافراطی است، زمان کنونی را نسبت به شرایط پس از آتشبس احتمالی در نوارغزه، فرصت مناسبتری برای مقابله با حزبالله لبنان میداند. با این همه، تا این لحظه حتی دولت افراطی نتانیاهو از دیپلماسی به عنوان راهی برای پایان زد و خورد با حزبالله لبنان ناامید نشده است، اما به گمان اعضای این دولت، حزبالله فقط تحت شرایط سخت و بسیار طاقتفرسا، تن به راهحل دیپلماتیک خواهد داد.
منظور از راهحل دیپلماتیک چیزی جز اجرای قطعنامۀ 1701 شورای امنیت سازمان ملل نیست. طبق این قطعنامه، اسرائیل باید به اشغال هر نقطه از خاک لبنان پایان دهد و در مقابل، نیروهای حزبالله به بخش شمالی رودخانۀ لیطانی عقبنشینی کنند. پذیرش این راهحل از سوی حزبالله، گفتمان حاکم بر «محور مقاومت» را دگرگون میکند و از همین رو، بهرغم علاقۀ دولت و برخی گروههای لبنانی به اجرای قطعنامۀ 1701، بعید است حزبالله به راحتی به اجرای آن تن در دهد.
ظاهراً آمریکا به عنوان متحد اصلی اسرائیل، به همین نتیجه رسیده است. جو بایدن رئیسجمهور آمریکا از ایجاد شرایطی برای بازگشت امن آوارگان دو سوی مرز به خانههای خود حمایت کرده است. این بدان معناست که آمریکا در حال حاضر، به آتشبس در غزه به عنوان پیششرط آرامش در دیگر جبههها نمینگرد و خواهان پایان دادن به درگیری بین اسرائیل و حزبالله، فارغ از روند تحولات در نوارغزه است. از این رو، مخالفت با تشدید حملات اسرائیل علیه مواضع و نیروهای حزبالله از سوی کاخ سفید دیده نمیشود. به گمان زمامداران آمریکا، تشدید حملات میتواند به موفقیت دیپلماسی کمک کند.
آنچه اکنون میتوان با درجهای از اطمینان دربارۀ جنگ اسرائیل و حزبالله گفت؛ این است که دورۀ جنگ یازدهماهۀ کمشدت و کنترلشده بین دو طرف به پایان رسیده است. جنگ خواهناخواه تشدید خواهد شد، اما هدف نهایی از آن، وادار کردن حزبالله به پذیرش دیپلماسی و جدا کردن حساب لبنان از غزه است. از نگاه اسرائیل و متحدان آن، حزبالله پس از ضربات سنگین اخیر، آمادگی و امکانات سابق را بر ورود به جنگی تمامعیار ندارد. از این رو، بهزعم آنان اگر تحت فشار مستمر قرار گیرد، ممکن است از خود نرمش نشان دهد.
نرمش حزبالله در جهت پذیرش اجرای قطعنامۀ 1701 اما پذیرش نوعی تغییر گفتمان است که ایدئولوژی «محور مقاومت»را در تمام اجزای آن تحت تأثیر قرار خواهد داد. از این رو، چنین تصمیمی نمیتواند از سوی حزبالله به تنهایی صورت گیرد. اقدامی مربوط به کل «محور مقاومت» بهخصوص جمهوری اسلامی به عنوان حامی اصلی آن است.
بنابراین، اتفاق کوچکی نیست. نیازمند طرح دیپلماتیک پردامنه و چندجانبهای است که تمام بازیگران غیردولتی و دولتی منطقه را دربرگیرد. در ظاهر اوضاع نشانی از وجود چنین طرحی به چشم نمیخورد، اما در پشت صحنه احتمالاً رایزنیهای بسیاری در جریان است.