نتانیاهو و ترس از سقوط
سخنرانی دیروز بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا در حالی صورت گرفت که افکار عمومی جهان بهشدت از نسلکشی در غزه خشمگین و متنفر است.
نتانیاهو در سخنرانی دیروز خود در کنگره آمریکا هیچ حرف جدیدی نگفت و رویکرد متفاوتی از آنچه که تاکنون داشته ابراز نکرد. حتی برخلاف انتظار عده کثیری از مردم اسرائیل هیچ حرفی از تبادل اُسرا نزد یا چشماندازی از آزادی اُسرای اسرائیلی برای مردم خود ایجاد نکرد. ولی این سوال مطرح است که با وجود عدم توافق بایدن با نتانیاهو در ادامه نسلکشی و تحت فشار گذاشتن آن جهت برقراری آتشبس، و عدم وتوی قطعنامه سازمان ملل در همین چندی پیش بر علیه او، که ابراز تأسف شدید نتانیاهو را در پی داشت، چرا او به آمریکا سفر کرد و در کنگره سخنرانی کرد.؟! با وجود اینکه حرف یا رویکرد جدیدی ابراز نکرد! سخنرانی نتانیاهو در کنگره همانطور که گفته شد حرف و رویکرد جدیدی نداشت اما میتوان دو هدف بر آن متصور شد.
نتانیاهو با کمک لابی قوی اسرائیل در آمریکا و نفوذی که در دستگاه سیاسی آمریکا و دو مجلس آمریکا عمدتاً از حزب جمهوریخواه دارد، صحنهآرایی را به نمایش گذاشت که در آن ارزشهای لیبرال دموکراسی را بیش از پیش بهطور مذبوحانه به لجن کشید. با اینکه سخنان تکراری و کسلکننده و بیروح نتانیاهو هیچ هیجانی نداشت تا شنوندگان را تهییج کند اما قرار بود با نمایش تشویق پیدرپی از قبل طراحی شده و بیجا به جهان بگوید که بزرگترین دموکراسی جهان و نمایندگان منتخب مردم در دو مجلس آن تا این اندازه با سیاستهای من همسو و بر حقانیت و مظلومیت من صحه میگذارند.
بدیهی است که اکثریت در جهان، آمریکا را مهد دموکراسی و منادی ارزشهای لیبرالدموکراسی میشناسند اما در برخورد با این صحنه مشمئزکننده، خودبهخود چقدر این شناخت و ادعا برایشان دروغین و نکبتبار جلوه خواهد کرد؟! یک هدف از صحنهآرایی مذکور هم همین بود. نتانیاهو نه بهعنوان نخستوزیر اسرائیل بلکه بهعنوان نماینده اقتدارگرایی افراطی با کمک همپالگیهای اقتدارگرایش، این صحنه را آراستند تا اینگونه ارزشهای لیبرالدموکراسی را لجن مال کنند.
این صحنهآرایی علاوه بر هدف فوق در آستانه انتخابات آمریکا، قاطبه دموکراسیخواهی جامعه آمریکا را هم هدف گرفته بود تا انزجار و بیاعتمادی لازم برعلیه رقیب دموکرات یار غار خویش یعنی ترامپ را بهوجود آورد چراکه دموکراتها در این رقابت انتخاباتی، خطر علیه دموکراسی را به جامعه انذار میدهند.
او در این صحنهسازی چندین بار بدون اشاره یا بروز اختلاف نظر خود با بایدن، از او تشکر کرد که در این نسلکشی از او حمایت کرده است و بلافاصله از ترامپ هم تشکر کرد که از اشغال بلندیهای جولان، شهرکسازی در سرزمین اشغالی و رسمیت شناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل حمایت کرده و دستور انتقال سفارت آمریکا به آنجا را داده است.
از همین فرصت مذبذبانه استفاده کرد و گفت، اورشلیم هرگز دو قسمت نخواهد شد یعنی پذیرفتن موضوع دوکشوری را منتفی اعلام کرد و صحنه را طوری آراست و وانمود کرد که دستگاه سیاسی آمریکا بهطور یکپارچه موافق آن هستند و از تشویق یکپارچه حضار یعنی نمایندگان دو مجلس هم برخوردار است. حال همه کسانی که روند رویدادهای سیاسی در سطح جهان را دنبال میکنند میدانند که بایدن برخلاف نظر نتانیاهو سیاست تشکیل دوکشور را دنبال میکند و در این مورد با نتانیاهو اختلافنظر جدی دارد. بایدن و بهطور کلی دموکراتها نسبت به نحوه دفاع اسرائیل از خود با شیوهای که دولت کنونی اسرائیل با توجیه در دفاع از خود اتخاذ کرده اختلافنظر اساسی دارند.
در صحنه نمایشی دیروز کنگره آمریکا حدود نیمی از نمایندههای دموکرات به دلیل مخالفت با حضور نتانیاهو در کنگره، حضور پیدا نکردند و دهها نماینده هم از تشویق امتناع میکردند.اما اولاً جای خالی نمایندگان غایب را آنگونه که در خبرگزاریهای رسمی آورده بودند، با آوردن افرادی از بیرون پر کرده بودند ثانیاً دوربین جز تعداد بسیار معدودی که تشویق نمیکردند را نشان نمیداد. تاکید و به روزآوری ایده ایران دشمن اصلی و مشترک آمریکا و اسرائیل در منطقه، که حدود نیمی از سخنان تکراری نتانیاهو را در بر میگرفت، تلاشی برای القاء این امر بود که آمریکا نیز بهطور یکپارچه با همین شدت و حدت ایران را دشمن مشترک و اصلی و اولویت اول سیاست خارجی خود میپندارند. درحالیکه نه چنین تصوری یکپارچه نزد سیاستمداران آمریکا وجود دارد و نه اولویت اول آنها مقابله با ایران است.
این تلاش و تاکید و تکرار روی موضوع ایران، و تضرع نهفته در لحن آن برای جلب مشارکت آمریکا در همراهی او و تنها نگذاشتناش در آتشافروزی که در غزه و منطقه راه انداخته، بهرغم فیگور تصنعی و صحنهآرایی مضحک، نشان از ضعف و درماندگی او از حس سقوط احتمالی او از قدرت و همچنین خالی شدن پشت او در اثر شکست انتخاباتی حامی بیچون و چرای آن یعنی ترامپ نیز بود.