| کد مطلب: ۱۰۲۶۲

جمهوری اسلامی و معضلِ رابطۀ اجزاء «محور مقاومت»

غلامعلی حدادعادل که به‌عنوان یکی از متنفدان اصلی جناح اصولگرا شناخته می‌شود، ورود ایران به جنگ در نوار غزه را به نفع اسرائیل و به زیان فلسطین دانسته و آن را گزی

غلامعلی حدادعادل که به‌عنوان یکی از متنفدان اصلی جناح اصولگرا شناخته می‌شود، ورود ایران به جنگ در نوار غزه را به نفع اسرائیل و به زیان فلسطین دانسته و آن را گزینه‌ای مردود اعلام کرده است.
آقای حدادعادل در شرایط کنونی از موقعیت سیاسی رسمی بالایی در کشور برخوردار نیست و فقط در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارد.
با این همه او چهره‌ای متنفذ در سیاست جمهوری اسلامی به شمار می‌رود و نظرات و دیدگاه‌های او معمولاً در ردیف اظهارنظرهای رسمی مورد توجه قرار گیرد.
از همان ابتدای شعله‌ور شدن زبانه‌های آتش جنگ در نوارغزه، سیاست رسمی جمهوری اسلامی به‌طور کلی عدم ورود مستقیم به جنگ اعلام شد، اما موضع‌گیری‌های وزارت خارجه و دیگر مقام‌های بلندپایه در این زمینه، خالی از نوعی ابهام نبود. در حقیقت، آقای حدادعادل از سیاست ایران در برابر جنگ اسرائیل علیه حماس در نوارغزه «ابهام‌زدایی» کرد و به همین دلیل نیز اظهارنظرش مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت.
تصور می‌شود هرگونه ورود مستقیم ایران به جنگ در نوارغزه به درگیری نظامی آن با آمریکا منجر شود و نیاز به ارائۀ استدلال نیست که اسرائیل از این درگیری بیشترین سود را در شرایط کنونی خواهد برد. با این همه، فاصله‌گذاری جمهوری اسلامی با تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات نیروهایی که آنها را جزیی از «محور مقاومت» در منطقه می‌داند، در بخشی از پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی که به‌عنوان «سوپرانقلابی‌ها» شهرت یافته‌اند، شبهات و پرسش‌هایی را دامن زده است.
تاکنون هیچ‌کدام از چهره‌های شاخص معروف به سوپرانقلابی به‌طور آشکار خواهان مداخلۀ علنی و مستقیم ایران به جنگ با اسرائیل در نوارغزه نشده‌اند، اما اشارۀ آقای حدادعادل به کسانی که چنین درخواستی دارند، خود گواه این است که برخی از آنان در پشت پرده، فشارهایی را از این جهت به نهادهای حاکم وارد می‌کنند. افزون بر این، محمدجواد ظریف، وزیر خارجۀ پیشین جمهوری اسلامی نیز از نامه‌نگاری‌های مخفیانه‌ای به قصد متقاعد کردن مقام‌های جمهوری اسلامی برای ورود به جنگ از سوی عده‌ای از افراد سخن به میان آورده است.
جمهوری اسلامی با اعلام اینکه گروه‌های «مقاومت» در منطقه، هیچ‌کدام «نیروی نیابتی» ایران محسوب نمی‌شوند و در تصمیمات خود مستقل عمل می‌کنند، بر حمایت سیاسی و معنوی از آنها تأکید کرده است.
تا پیش از این تصور داخلی و خارجی از رابطۀ ایران با گروه‌هایی مانند حماس، جهاد اسلامی فلسطین، حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق و برخی گروه‌های مستقر در سوریه، وحدت فکر و عمل همۀ آنها در یک «محور مشترک» بود. پس از آغاز جنگ در نوار غزه، اما مقام‌های دولت ایران نوعی فاصله بین اجزاء این محور را مورد تأکید قرار دادند.
هدف از این فاصله‌گذاری مشخص است. جمهوری اسلامی نمی‌خواهد مسئولیت تمام اقدامات این گروه‌ها را به عهده بگیرد و براساس نیاز و عملکرد آنها با دیگر کشورها وارد جنگ شود. منابع مطبوعاتی گفته‌اند که عملیات 7 اکتبر از طرف حماس، با چنان سطحی از مخفی‌کاری طراحی و انجام شده که حتی برخی از رهبران سیاسی این گروه در خارج از غزه نیز در جریان آن نبوده‌اند و حتی جمهوری اسلامی نیز از این عملیات غافلگیر شده است.
با این همه، روشن است که فاصله گرفتن ایران از اقدامات گروه‌های متحد خود در منطقه، محدودیت‌های خاص خود را دارد و نمی‌تواند تا سرحد جدا کردن حسابش از آنها پیش برود.
همین مسئله برای برخی از نیروهای داخلی و محافل خارجی شبهه‌ناک و پرسش‌برانگیز شده است. به واقع تهران در مواضع اخیر خود، هنوز نتوانسته تصویر شفافی از نوع رابطۀ خود با این گروه‌ها ارائه دهد. کشورهای غربی، نوع موضع‌گیری جمهوری اسلامی در این باره را صرفاً تاکتیکی برای سرپوش گذاشتن ایران بر نقش خود در تصمیمات برخی از این گروه‌ها قلمداد می‌کنند. آنها بر این باورند که جمهوری اسلامی خواهان ابتکارعمل گروه‌های متحد خود به قصد کاستن از فشار جنگ بر روی حماس است اما در عین حال نمی‌خواهد خود را مستقیم درگیر این ماجرا کند. از همین رو، برخی رسانه‌ها گزارش داده‌اند که آمریکا در پیام‌های خود به مقام‌های جمهوری اسلامی آنان را مسئول هرگونه ورود جدی حزب‌الله لبنان به جنگ با اسرائیل می‌داند؛ گزارش‌هایی که از سوی وزارت خارجۀ ایران تکذیب شده است.
از آن طرفِ ماجرا اما هر نوع فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از تصمیمات جنگی گروه‌های متحد خود از جمله حماس، به ذائقۀ برخی از هواداران تندرو داخلی‌اش تلخ می‌آید. این دسته از هواداران جمهوری اسلامی معمولاً با هر نوع ملاحظات تاکتیکی و محاسبات دیپلماتیک و استراتژیک میانه‌ای ندارند و سیاست را اصولاً امری بی‌نهایت ساده و مشخص تلقی می‌کنند. ادبیات مورد استفادۀ آنها همیشه استقبال علنی از هر نوع جنگ با اسرائیل و آمریکا بوده و با این سابقه اکنون که زمینۀ ورود به جنگ مهیا شده، امکان دفاع از تصمیمات رسمی و انطباق مواضع خود با آنها را ندارند. از همین جهت، آنان احساس نوعی سردرگمی و بعضاً سرخوردگی می‌کنند و احیاناً از پشت پرده حداقل برای تهدید ایران به ورود به جنگ فشار وارد می‌کنند.
این فشارها اما نمی‌تواند برای مدتی طولانی در پشت پرده پنهان بماند. از همین رو افرادی مانند آقای حدادعادل مجبور به موضع‌گیری علنی در برابر آنها می‌شوند. موضع‌گیری علنی اما اصل مشکل را حل نمی‌کند و باعث آرامش‌خاطر نیروهای تندروتر نمی‌شود. آنان به واقع چیزی را از جمهوری اسلامی طلب می‌کنند که «مصلحت» آن نیست. این افراد اما سال‌هاست که به اعتبارزدایی از «مصلحت» مشغولند و به اقتضائات حکومتداری اعتنایی ندارند. ظاهراً وقتِ تعیین‌تکلیف جمهوری اسلامی با این دسته از نیروهایش به زودی فرا می‌رسد.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار