اندیشکدهها
دیپلماسی مبهم واشنگتن درباره غزه
دیپلماسی مبهم واشنگتن درباره غزه
دیپلماسی بحران دولت جو بایدن و تشدید تحرکات نظامی آمریکا در خاورمیانه همچنان به ارسال پیامی مبنی بر حمایت از اقدامات نظامی اسرائیل در نوار غزه ادامه داده و تاکنون از یک جنگ منطقهای گستردهتر جلوگیری کرده است. اما پیشرفت به سوی اهدافی نظیر حفظ امنیت غیرنظامیان بیگناه از آسیب و رسیدگی به بحران فزاینده انسانی در غزه، دستیابی به آزادی گروگانهایی که در اختیار حماس و سایر گروههای شبهنظامی هستند و همچنین ایجاد یک ائتلاف منطقهای برای مقابله با جنگ فعلی و برنامهریزی برای عواقب بعدی آن، هنوز وجود ندارد. آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده در آخر هفته گذشته بار دیگر به منطقه سفر کرد و با رهبران اسرائیل، تشکیلات خودگردان فلسطین، عراق و ترکیه و همتایان خود از چندین کشور مهم عربی دیدار کرد. تلاش بلینکن برای متقاعد کردن اسرائیل برای اجرای وقفههای بشردوستانه مختصر در عملیات نظامی در غزه، با تشدید حملات اسرائیل و محاصره شهر غزه رد شد که دیدار بلینکن با بسیاری از وزرای خارجه عرب در امان بار دیگر شکاف بین موضع آمریکا (حمایت از هدف اسرائیل برای از بین بردن حماس) و موضع اکثر شرکای عرب آن (آتشبس فوری) را آشکار
کرد. در کنگره ایالات متحده و همچنین معترضان در بسیاری از شهرهای آمریکا و اروپا نیز با استراتژی آمریکا در خصوص بحران فعلی مخالف هستند.
جو بایدن همچنین ویلیام برنز، مدیر آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) را به خاورمیانه فرستاد تا دیپلماسی عمومی بیشتری که بلینکن در حال تلاش برای پیشبردش بود را تقویت کند. علاوه بر این، ایالات متحده داراییهای نظامی اضافی را در منطقه مستقر کرده است. از جمله یک زیردریایی با قابلیت پرتاب موشک بالستیک. واشنگتن همچنین برخی حملات هدفمند را علیه شبهنظامیانی که به نیروهای آمریکایی حمله کرده بودند، انجام داد. تبادل آتش توپخانه و موشک بین اسرائیل و حزبالله لبنان ادامه یافته است. درحالیکه اسرائیل و ایالات متحده شاهد حملات و تهدیدات گروهها در سوریه، عراق و یمن بودهاند، هنوز هیچیک از این اقدامات به یک جنگ منطقهای گستردهتر تبدیل نشده است. با این وجود، نتایج مثبت دیپلماسی واشنگتن مبهم باقی مانده است. تلاشهای اخیر برای تقویت تعامل ایالات متحده در خاورمیانه به دلیل این واقعیت که دولت بایدن و دو سلف او منطقه را در مقایسه با سایر چالشهای امنیتی جهانی در فهرست اولویتهای پایینتر قرار داده بودند، بسیار دشوارتر شده است. منطقه خاورمیانه بزرگ، همچنان بر لبه پرتگاهی عمیق آویزان است. جنگ ادامه دارد و بهطور همزمان بر عدم قطعیتهای
ژئوپلیتیک گستردهتر در اروپا و آسیا میافزاید. از آنجایی که دولت بایدن به دنبال دستیابی به پیشرفت در راستای اهداف سیاستی است که در پاسخ به این جنگ خاورمیانه برای خود ترسیم کرده است، باید به شرکای خود در منطقه، بهویژه آنهایی که در جهان عرب هستند، تکیه کند. ایجاد یک ائتلاف منسجم از این شرکا در این درگیری کار دشواری است. سال 2014، زمانی که ساخت گروهی شامل شرکای مهم عرب که از مبارزه با دولت اسلامی حمایت میکردند آسانتر بود و چشمانداز منطقهای و ژئوپلیتیکی چیزی داشت. مانند آنچه در سال 1990-1991 بود، زمانی که ائتلاف دیگری برای بیرون راندن عراق از کویت ایجاد شد. در مراحل آتی این جنگ و همچنین پس از آن، ایالات متحده باید دیپلماسی خود را در قبال همه کشورهای کلیدی متاثر از این مناقشه تقویت کند و با توسل به آنها یا با همکاری با آن شرکا کار کند. عدم انجام این کار خطر تکرار بسیاری از اشتباهات انجام شده در گذشته را به همراه دارد. بزرگترین اشتباه همه این بود که حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین را در اولویت قرار ندادند و صداهای افراطی و رادیکال در هر دو طرف را که به دنبال تضعیف تلاشها برای دستیابی به یک راهحل عادلانه
و پایدار بودند، به حاشیه نراندند.