| کد مطلب: ۹۹۰۶
اندیشکده‌ها

اندیشکده‌ها

تئوری‌های جنگ غزه

GPF default image

تئوری‌های جنگ غزه

George Friedman

جورج فریدمن

استراتژیست

بسیاری از من می‌پرسند که چرا در مورد جنگ بین حماس و اسرائیل چیز زیادی برای گفتن ندارم. متاسفانه دلیلش این بوده که من چیزی بیشتر از آنچه در رسانه‌های جریان اصلی گفته شده، برای گفتن ندارم. آنچه که از منابع دیگر می‌شنوم کاملاً قابل اعتماد نبود. این شامل ادعاهایی می‌شود که می‌گوید کره شمالی، به صورت همه‌جانبه پشت حمله حماس به اسرائیل بوده است. اما امروز، می‌خواهم تلاش کنم تا آنچه را که شناخته شده و ناشناخته است، بیان کنم. اولین سوالی که همه پرسیدند این بود که چه کسی پشت این حمله بود؟ همه در اولین گام به ایران اشاره کردند. مشکل این است که تعداد موشک‌هایی که تصور می‌شد حماس در اختیار دارد، حدود هزار و 500 راکت بود. فرستادن این تعداد موشک از مسیر زمینی به غزه بسیار دشوار خواهد بود. از آنجایی که تصور این است که چه کسی این موشک‌ها را به حماس داده بود، بسیار سخت بود، ما فکر کردیم که ممکن است مهمات توسط کشتی‌ها از طریق دریای مدیترانه تحویل داده شده باشند. بعد این سوال مطرح شد که چه کسی می‌تواند موشک‌ها را به منطقه ارسال کند. ما روسیه را در نظر گرفتیم و فرض کردیم روسیه می‌خواهد ایالات متحده را مجبور کند تا سلاحی که قصد دارد به اوکراین ارسال کند به اسرائیل ارسال کند و در نتیجه اوکراین تنها بماند. اما به سرعت این نظریه را رد کردیم زیرا این کار از نظر لجستیکی غیرممکن بود. این باعث شد که ما این نظریه را در نظر بگیریم که حماس موشک‌ها را در تونل‌های خود ساخته است. غیرممکن نیست که حماس مهارت کافی برای انجام این کار را داشته باشد، اما دشواری‌های ساخت موشک در زیرزمین می‌تواند نقص‌هایی در مهمات ایجاد کند. بنابراین، سوال کلیدی و همچنان بی‌پاسخ این بود که محموله موشک از کجا آمده است و چرا آنها شناسایی نشدند؟ و این باز هم ما را به موضوع شکست اطلاعاتی می‌رساند. نه اسرائیلی‌ها و نه آمریکایی‌ها موشک‌ها یا ساخت دستگاه‌های مختلف مورد نیاز برای حمله حماس را شناسایی نکردند. سابقه برای چنین شکستی در اسرائیل وجود دارد. در جنگ سال 1973، سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل نتوانست حرکت گسترده نیروهای مصر و سوریه را شناسایی یا درک کند. آنها باور نمی‌کردند که یک حمله ممکن است از سوی اعراب صورت بگیرد. البته، من فراوانی یا میزان پوشش اطلاعاتی ایالات متحده در مورد اسرائیل یا اطلاعات خود اسرائیل را نمی‌دانم اما اگر سال 1973 را به‌عنوان یک داستان هشداردهنده در نظر بگیریم، ممکن است غرور بیش از حد، یک توضیح ممکن باشد. به عبارت دیگر، سازمان اطلاعات اسرائیل متوجه اتفاقاتی که در حال رخ دادن بود، شد اما آن را غیرمحتمل یا بی‌اهمیت فرض کرد. یا اینکه اطلاعات کاملاً اشتباه تفسیر شده بودند. سوال بعدی این بود که چرا حماس حمله را به جای مثلاً شش ماه دیگر، در روز هفتم اکتبر انجام داد؟ یک پاسخ ممکن است مسئله تدارکات باشد. حماس همه چیز را در اختیار داشت و می‌خواست قبل از اینکه دستش خوانده شود، عملیات را انجام دهد. شاید توافقی که به تدریج بین اسرائیل و عربستان سعودی در جریان بود، انگیزه حماس شد. شاید طرفی که منافع منطقه‌ای داشت و در عین حال نمی‌توانست به سعودی‌ها حمله کند، حماس را قانع کرد تا به امید به هم زدن این توافق، حمله‌اش را حالا عملی کند. البته این نظریه‌ای است که مجهولات زیادی دارد. واضح است که حمله 7 اکتبر برای کشاندن نیروهای اسرائیلی به غزه طراحی شده بود تا رویارویی مستقیم صورت بگیرد. این استراتژی به ظاهر درست بود اما در نهایت شکست خورد. در این مرحله اسرائیل در حال انجام عملیات زمینی در غزه است. پیاده‌نظام اسرائیل قدرتمند است، اما حماس هم از مدت‌ها قبل خود را برای این جنگ آماده کرده بود. راکت‌ها هنوز شلیک می‌شوند و اسرائیل نتوانسته است آنها را با آتش متقابل نیروی هوایی خاموش کند. قاعدتاً راکت‌های حماس باید رو به اتمام باشد. در تمام این مدت، یک ناو هواپیمابر آمریکایی و یک کشتی جنگی دیگر در نزدیکی هستند اما ظاهراً شلیکی نکرده‌اند. اعتراف می‌کنم که با خواندن این تحلیل خواهید دید که حدس و گمان‌ها زیاد هستند. اما در اینجا یک نکته وجود دارد. توانایی‌های حماس، چه به آن کمک‌شده باشد یا نه، به‌گونه‌ای است که این گروه می‌تواند حمله‌ای بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آنچه قبلاً تصور می‌شد، انجام دهد. حتی به‌دست آوردن کوچک‌ترین درکی از آنچه که رخ داده، دشوار است. ما فرض می‌کنیم که سازمان اطلاعات ایالات متحده و اسرائیل درک بسیار بهتری دارند. اکنون نکته کلیدی این است که بفهمیم آیا حماس برنامه‌ای برای مراحل بعدی دارد یا خیر.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار