اندیشکدهها
چشمانداز عملیات زمینی اسرائیل
چشمانداز عملیات زمینی اسرائیل
روز شنبه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل اعلام کرد که «مرحله دوم» جنگ اسرائیل علیه حماس شروع شده است. نتانیاهو گفت، عملیات زمینی در غزه توسط ارتش اسرائیل، دو هدف دارد: نابودکردن ظرفیتهای نظامی و حکمرانی حماس و بازگرداندن گروگانهایی که در حملات این گروه در ۷ اکتبر اسیر شدهاند. او تأکید کرد که این درگیری «طولانی» خواهد بود و آن را با جنگ ۱۹۴۸ مقایسه کرد که منجر به بنیانگذاری اسرائیل شد؛ جنگی که در میان فلسطینیان بهعنوان «النکبه»، [همان نکبت] یا «فاجعه» شناخته میشود. در عین حال، نزدیک به سه هفته حملات هوایی سنگین اسرائیلیها وضعیت انسانی بغرنجی در غزه ایجاد کرده است.
اظهارات روز شنبه نتانیاهو؛ یوآو گالانت، وزیر دفاع و بنی گانتز، عضو کابینه جنگ، نشان میدهد که این درگیری، با دورههای قبلی نبرد بین اسرائیل و حماس تفاوت بنیادین دارد. ادبیات آنها، شامل استفادهشان از عبارت «دیگر هرگز نه» در ارجاع به ۷ اکتبر بهعنوان مرگبارترین روز برای یهودیها از زمان هولوکاست، نشان میدهد که آنها باور دارند، حماس نمایانگر تهدیدی غیرقابلتحمل برای مردم اسرائیل است. روزهای تاریکی برای منطقه پیشبینی میشود، در شرایطی که اسرائیل و متحدان غربیاش همچنان به جستوجوی راهحلهای نظامی ادامه میدهند، برای یک درگیری و اختلاف چنددههای که تنها با رسیدگی به نارضایتیهای مشروع فلسطینیان و فریادشان برای پایان اشغال و [وجود] یک کشور مستقل فلسطینی قابل حل است.
رهبران اسرائیل، درباره جزئیات عملیات زمینی فعلی، چیز زیادی نگفتند، در شرایطی که ارتباطات هم با غزه قطع شده بود، انتظار میرود این عملیات، عملیاتی از جنس قرنطینه و جستوجو باشد که در آن، اسرائیلیها ساختمان به ساختمان خواهند رفت تا بهدنبال ظرفیتهای نظامی حماس بگردند و نابودشان کنند، شامل ساختارهای فرماندهی و کنترل، انبارهای تسلیحات، رهبران کلیدی و سربازان حماسی که تصمیم بگیرند بمانند و بجنگند.
این درگیری تا همین جا هم شاهد هزاران کشته، صدها هزار آواره و نابودی یا آسیب به نیمی از خانههای غزه بوده است. این منجر به بزرگترین بحران انسانی خواهد شد که این درگیری تابهحال به خود دیده است، بحرانی یادآور «نکبتی» که صدها هزار فلسطینی را در ۱۹۴۸ آواره کرد. این فاجعه هم در بلندمدت اسرائیل را امنتر نخواهد کرد. آنچه باقی خواهد ماند، نسل تازهای از جوانان فلسطینی ترومازده خواهد بود که هیچکدام وقتی حماس انتخاب شد، یعنی در سال ۲۰۰۶، به دنیا نیامده یا به سن رأی نرسیده بودند و اینها همچنان مصمم خواهند بود که به رویاهای پدران و مادرانشان جامه عمل بپوشانند. این کارزار [عملیات اسرائیل]، هفتهها یا ماهها به طول خواهد انجامید، اما وقتی تمام شود، همچنان باید برای سوال راهبردیتر ماجرا پاسخی پیدا شود: حالا چه کسی مسئول غزه خواهد بود؟
مقامات ایالات متحده احتمالاً پشت صحنه در حال اعمال فشار بودهاند که اسرائیل، به عملیات کوچکتر و هدفمندتر بسنده کند تا میزان مرگومیر غیرنظامیان محدود شود. ایالات متحده احتمالا به این ارزیابی رسیده که مسیر این اقدام، در کنار تلاشهای بازدارنده خودش در منطقه، بهترین شانس برای این است که جلوی گسترش این درگیری به فراتر از اسرائیل و غزه گرفته شود. این هدفی مشترک با کشورهای اروپایی و خاورمیانهای است و البته همینطور با چین. اما روندها به سمت نگرانکنندهای هستند. ایالات متحده، محلهای حضور شبهنظامیان دارای حمایت ایران در سوریه را روز جمعه هدف قرار داد. این در واکنش به حملاتی بود که به پایگاههای نظامی ایالات متحده در منطقه شده بود. همزمان، حملات متقابل بین اسرائیل و حزبالله پتانسیل این را دارند که منجر به چرخهای غیرعمدی از بالاگرفتن تنشها شوند، چرخهای که منجر به جنگی تمامعیار در محدوده «شمال اسرائیل» شود.
اگر حماس، به لحاظ عملکردی نابود شود، ایران میتواند نیروی نیابتیاش در لبنان یعنی حزبالله را فعال کند؛ اما این اقدام با این ریسک همراه خواهد بود که حزبالله در جنگی با اسرائیل و احتمالاً با ایالات متحده، شدیداً آسیب ببیند. با این کار، ایران بزرگترین نیروی نیابتی خود را مصرف خواهد کرد و تواناییاش برای پاسخدادن غیرمستقیم و پرهیز از تقابل مستقیم را برای گزینههای احتمالی مثل حمله به برنامه هستهایاش، محدود خواهد کرد، برنامهای که خود مسئلهای همچنان حلنشده است. در مجموع، وضعیت همچنان یک بشکه باروت ناپایدار است.