اندیشکدهها
سرنوشت توافق صلح بین باکو و ایروان
سرنوشت توافق صلح بین باکو و ایروان
یک ماه پیش، آذربایجان از زور استفاده کرد تا کنترل قرهباغ کوهستانی را به دست بگیرد. ممکن است به نظر برسد که به دست گرفتن کنترل قرهباغ، راه را برای توافق جامع صلح بین آذربایجان و ارمنستان هموار کرده است اما باید گفت که قرهباغ تنها منبع اختلاف بین دو کشور نبود. در پشت این درگیری اختلافات ارضی دیگری وجود دارد. قبل از جنگ ماه گذشته، بحث بر سر این بود که آیا توافق بین باکو و ایروان باید براساس شرایط روسیه امضا شود یا شرایط غرب؟ اکنون مشخص است که هیچکدام از این دو مد نظر نیست. در عوض، این آذربایجان است که شرایط خود را مشخص خواهد کرد و تصمیم خواهد گرفت که معاهده در کجا امضا شود. در این ماه، نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، دو فرصت را برای مذاکره بر سر توافق صلح از دست دادند. اولین مورد در اجلاس سران اروپایی در 5 اکتبر در اسپانیا بود. جایی که قرار بود پاشینیان و علیاف برای اولین بار پس از جنگ یک ماه گذشته ملاقات کنند. علیاف و پاشینیان پیش از این دو بار در این اجلاس دیدار کرده بودند که هر دو بار با حضور امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و رئیس شورای اروپا، چارلز میشل، برگزار شد. این بار اما علیاف ترجیح داد در این مراسم شرکت نکند. این اقدام علیاف علیه مکرون بود، که مواضع جانبدارانهاش درباره ارمنستان خشم باکو را برانگیخته بود. غیبت علیاف مانع از رفتن پاشینیان به اسپانیا و امضای بیانیهای مبنی بر به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان نشد. او سال گذشته در حضور علیاف در پراگ سند مشابهی را امضا کرد، اما این بار در متن وسعت سرزمینی آذربایجان 86600 کیلومترمربع ذکر شده بود: به عبارت دیگر، نهتنها قرهباغ، بلکه سایر مناطق تحت کنترل در دوران شوروی را نیز شامل میشد. چند روز بعد، در نشست سران کشورهای مشترکالمنافع در بیشکک، همه چیز برعکس شد. این بار علیاف در آن شرکت کرد، اما پاشینیان شرکت نکرد. وزیر امور خارجه ارمنستان نیز در این نشست حضور نداشت و معاونش را بهجای خود فرستاد. این اقدام ارمنستان یک سرکشی آشکار در مقابل مسکو بود که قصد داشت نشستی بین دیپلماتهای ارشد ارمنستان و آذربایجان ترتیب دهد. این تحول بیشتر به نفع روسیه بود تا آذربایجان، اما علیاف با آن همراهی کرد تا بتواند بار دیگر ارمنستان را به خرابکاری در توافق صلح متهم کند. اگرچه رهبران دو کشور پیش از این از دو فرصت برای دیدار چشمپوشی کردهاند اما پاشینیان همچنان احتمال امضای توافق صلح را زیاد میداند. پیمان صلح به احتمال زیاد، شامل به رسمیت شناختن تمامیت ارضی هر دو طرف براساس یک نقشه مشخص، کنار گذاشتن نیروی نظامی، آغاز روند تعیین مرزها، اولین گامها برای برقراری روابط دیپلماتیک و وعده ترانزیت آزاد خواهد بود. باکو اصرار دارد که نخجوان را که هممرز با ارمنستان، ترکیه و ایران است به بقیه آذربایجان متصل کند. در حال حاضر، بعید است که باکو یک تهاجم تمامعیار برای این منظور ترتیب دهد، اما درگیریها میتواند منجر به تشدید تنش و امتیازات بیشتر ارمنستان شود. زمان شوروی، هشت منطقه آذربایجانی در ارمنستان وجود داشت و تنها یک منطقه ارمنی در آذربایجان وجود داشت. علاوه بر این، در اختیار گرفتن کنترل بر مناطق محصور یوخاری آسکیپارا و برخودارلی به آذربایجان این امکان را می دهد که در صورت تمایل، بزرگراه ایروان-تفلیس را قطع کند. بنابراین، هنوز چالشهای زیادی در پیش است: نهتنها در تعریف و ایمنسازی مناطق محصور، بلکه در زمینه دسترسی به آنها. همچنین مشخص نیست که کریدور باکو- نخجوان چگونه و توسط چه کسی اداره خواهد شد. براساس بیانیه مشترک روسیه، ارمنستان و آذربایجان پس از جنگ 2020 باکو و ایروان، این کریدور توسط مرزبانان روسیه کنترل خواهد شد. اما اکنون که نیروهای حافظ صلح روسیه از قرهباغ خارج میشوند، چنین نتیجهای بعید است. حل این مسائل سالها طول میکشد و به تغییر داینامیکهای قدرت در منطقه بستگی دارد. در حال حاضر، امضای یک معاهده صلح ابتدایی که آذربایجان را از تشدید تنش باز میدارد، نتیجه خوبی برای ارمنستان خواهد بود. باکو این را میداند و بنابراین سعی خواهد کرد تا قبل از امضای چنین سندی، هر آنچه را که میتواند به نفع خود به دست آورد.