| کد مطلب: ۹۴۴۴
ایده‌‏های ۷۰ساله حذف فلسطینی‏‌ها

ایده‌‏های ۷۰ساله حذف فلسطینی‏‌ها

گزارش هاآرتص از جلسات کابینه اسرائیل پس از جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ از مطرح‌شدن ایده‌هایی خبر می‌دهد که تا امروز، در بزنگاه‌های مختلف اجرایی شده‌اند

گزارش هاآرتص از جلسات کابینه اسرائیل پس از جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ از مطرح‌شدن ایده‌هایی خبر می‌دهد که تا امروز، در بزنگاه‌های مختلف اجرایی شده‌اند

روح‌انگیز رها

خبرنگار گروه بین‌الملل

سیاست اسرائیل در قبال غزه و دیگر سرزمین‌های اشغالی این روزها سوژه بحث‌هاست؛ چه وقتی درباره اقدامات پیش از شروع حملات اخیر صحبت می‌شود، چه وقتی از کارهای امروز اسرائیل گفته می‌شود و چه وقتی صحبت از تصمیمات احتمالی بعد از این در میان است. قطع‌کردن آب، محدودیت رفت‌وآمد، حمله زمینی، حکمرانی بر غزه، کشتار و چیزهای دیگر. وقتی موضوع روندها و اقدامات پیشین است، صحبت از زمانی هم مطرح می‌شود که اسرائیل تصمیم گرفته شروع به انجام کاری کند. مثلاً وقتی خروج اسرائیلی‌ها از غزه یا محدودکردن امکانات زندگی مطرح می‌شود و زمان انجام آن‌ها مورد بحث است. گاهی هم اشاره می‌شود که این تصمیم‌ها چه زمانی در کنست یا کابینه تصویب یا در فرماندهی ارتش اسرائیل اتخاذ شده‌اند. در برخی بحث‌ها حتی از این سخن به میان می‌آید که اسرائیلی‌ها در واکنش به یک اتفاق، یک تصمیم از سوی طرف‌های دیگر یا یک موقعیت تازه این تصمیمات را اتخاذ کرده‌اند.
اما شاید برای خیلی‌ها جالب و مفید باشد که بدانند ایده‌های اغلب این تصمیمات، نه در بزنگاه‌های اتخاذ آن‌ها، بلکه مدت‌ها پیشتر در میان جمع‌های حاکمیتی اسرائیل مطرح شده‌اند؛ گاهی پیشتر از زمانی که برخی از اجراکنندگان آن‌ها به دنیا آمده باشند. به عبارت دقیق‌تر، سال ۱۹۶۷، بعد از پیروزی اسرائیل در جنگ معروف به جنگ شش‌روزه اسرائیل در مقابل مصر، سوریه و اردن؛ زمانی که بلندی‌های جولان، کرانه باختری و همین غزه به اشغال اسرائیل درآمدند. سال‌ها بعد، به روال نهادهای امنیتی، اسناد محرمانه مربوط به جلسات کابینه جنگ در آن زمان منتشر شدند. هاآرتص، رسانه اسرائیلی، ۱۷ نوامبر ۲۰۱۷، ۲۶ آبان ۱۳۹۶، شش روز قبل از خروج این اسناد از حالت محرمانه و قرارگرفتن‌شان در اختیار عموم، گزارشی بر اساس‌شان نوشت، با این تیتر که «نخست‌وزیر اسرائیل بعد از جنگ شش‌روزه: غزه را از آب محروم می‌کنیم و عرب‌ها خواهند رفت» و با این شرح: «شرح جلسات کابینه امنیتی در ماه‌های پس از جنگ شش‌روزه که از حالت محرمانه خارج شده‌اند، وزرای دولت را در حالی نشان می‌دهند که نمی‌دانند با پیامدهای جنگ چه کنند.» در این گزارش، هاآرتص به مرور متن جلساتی پرداخته است که در آن‌ها، نخست‌وزیر و وزرای اسرائیلی دارند درباره این بحث می‌کنند که با سرزمین‌های تازه و با عرب‌هایشان چه کنند. ترجمه این گزارش را در ادامه می‌خوانید. در این متن ایده‌هایی را می‌بینید که بسیاری‌شان بعدتر هر کدام به شکلی اجرایی شدند و استدلال‌های پشت این ایده‌ها را گاهی با لحنی صریح، واقعی و بی‌تعارف، از متن جلسه‌ای غیرعلنی می‌خوانید.

نوار غزه را «خالی» کنیم، جلیله را «خلوت» کنیم، کتاب‌های درسی را بازنویسی کنیم و کاریکاتورهای سیاسی هاآرتص را سانسور کنیم. این‌ها در میان پیشنهاداتی بود که وزرای کابینه بعد از جنگ شش‌روزه به بحث گذاشتند؛ در جلساتی که پنج‌شنبه [۲۳ نوامبر ۲۰۱۷] در دسترس عموم قرار خواهد گرفت، در فرایند خروج تعداد عمده‌ای از اسناد دولتی از حالت محرمانه، توسط «بایگانی دولتی اسرائیل». محتوایی که در حال انتشار روی وب‌سایت بایگانی دولتی است، شامل صدها صفحه شرح جلسات کابینه امنیتی در فاصله اوت و دسامبر ۱۹۶۷ می‌شود. با مطالعه آن‌ها، مشخص می‌شود که در چندماه بعد از جنگ ژوئن ۱۹۶۷، اعضای کابینه امنیتی در مواجهه با چالش‌های جدید پیش روی دولت، گیج، سردرگم و گاهی درمانده بودند. اسرائیل اورشلیم شرقی [بیت‌المقدس شرقی]، کرانه باختری، نوار غزه، بلندی‌های جولان و شبه‌جزیره سینا را در کمتر از یک هفته تصرف کرد. به هیچ وجه آماده این سناریو نبود و مجبور بود بلافاصله شروع به حرکت کند.

دسامبر ۱۹۶۷، شش ماه بعد از جنگ، لوی اِشکول، نخست‌وزیر وقت در حال گمانه‌زنی درباره این است که چگونه با مسئله صدها هزار عرب که به‌تازگی تحت کنترل دولت قرار گرفته‌اند مواجه شوند. او می‌پرسد: «بالاخره یک جایی مجبور خواهیم شد تصمیم بگیریم. الان ۶۰۰ هزار عرب در این سرزمین‌ها هستند. وضعیت این ۶۰۰ هزار عرب چه خواهد بود؟» ظاهراً اشکول هیچ فوریتی نسبت به این موضوع احساس نمی‌کند: «پیشنهاد می‌کنم که امروز به رأی‌گیری یا تصمیم نرسیم. برای مواجهه با این شادی یا به عبارت بهتر برای مواجهه با این مشکل، زمان هست؛ اما برای اینکه گفته باشم، من آماده‌ام که این حرف را بزنم: دلیلی ندارد که دولت موضعش را درباره آینده کرانه باختری همین حالا تعیین کند. ما در فاصله ۲۰ سال در سه جنگ بوده‌ایم. می‌توانیم ۲۰ سال دیگر هم بدون تصمیم باشیم.» او حمایت موشه کارمل، وزیر حمل‌ونقل را دارد که می‌گوید: «اگر ۲۰ سال همین‌طور بنشینیم، دنیا به بودن ما در این سرزمین‌ها عادت خواهد کرد، لااقل نه کمتر از عادتی که به بودن [ملک] حسین [بن طلال، پادشاه وقت اردن] در آنجا کرده بود. ما حق بیشتری داریم. ما ارتباط هویتی بیشتری با این سرزمین‌ها داریم تا او.»

اما بررسی اسناد دیگر نشان می‌دهد اشکول به‌خوبی آگاه بود که اسرائیل نمی‌تواند مشکلاتی که اشغال پیش می‌آورد را به مدت طولانی نادیده بگیرد، به‌خصوص مسئله حکمرانی بر صدها هزار عرب. در یک بحث، او اسرائیل را با «گردن زرافه» مقایسه می‌کند، چون خیلی باریک است: «نوار این کشور مثل یک گردن بدبخت تهدیدآمیز برای ماست، رسما کش آمده و آماده بریدن است. نمی‌توانم تصور کنم - چطور زندگی در این کشور را سازمان‌دهی خواهیم کرد وقتی 4/1میلیون عرب داریم و ما 4/2 میلیون نفریم، با ۴۰۰ هزار عرب که از قبل در این کشور بوده‌اند؟» یکی از «راه‌حل‌ها» به وضعیت جدید، به روایت اشکول، این است که عرب‌ها را تشویق به مهاجرت کنند. در این باره، اشکول به وزرا می‌گوید: «دارم روی برپایی واحد یا دفتری کار می‌کنم که مشغول تشویق مهاجرت عرب‌ها شود.» او اضافه می‌کند: «باید به این مسئله بی‌سروصدا، آرام و مخفیانه رسیدگی کنیم و باید تلاش کنیم راهی برایشان پیدا کنیم که به دیگر کشورها مهاجرت کنند و نه‌فقط به آن سوی [رود] اردن.» اشکول ابراز امیدواری می‌کند: «دقیقاً به خاطر خفگی و حبس آن‌جا، شاید عرب‌ها از نوار غزه بروند.» و اضافه می‌کند راه‌هایی هست که آن‌هایی را که مانده‌اند را هم از آنجا خارج کنند. او در این باره می‌گوید: «شاید اگر آب کافی بهشان ندهیم، انتخاب دیگری نداشته باشند؛ چون باغ‌های میوه زرد خواهند شد و خواهند پژمرد.» او می‌گوید یک «راه‌حل» دیگر می‌تواند جنگی دیگر باشد: «شاید بتوانیم انتظار یک جنگ دیگر را داشته باشیم و آن وقت این مشکل حل خواهد شد؛ اما این یک‌جور گزینه «لوکس» است، راه‌حلی غیرمنتظره. اشکول این‌طور خلاصه می‌کند: «ما علاقه‌مندیم که اول غزه را خالی کنیم.» ییگال الون، وزیر کار در پاسخ به این حرف پیشنهاد می‌کند: «جمعیت اعراب جلیل را کم کنیم.» زراه وارهافتیگ، وزیر امور دینی هم می‌گوید: «باید [تعداد] یهودیان را بیشتر کنیم و همه ابزارها را به کار بگیریم که تعداد اعراب را کم کنیم.» یک ایده که موشه دایان، وزیر دفاع مطرح می‌کند این است که به اعراب کرانه باختری و غزه مجوز بدهند که خارج از کشور کار کنند، به این امید که برخی‌هایشان ترجیح خواهند داد همان جا [که کار می‌کنند] بمانند. دایان می‌گوید: «با اجازه‌دادن به این عرب‌ها که در کشورهای خارجی به دنبال کار بروند و کار پیدا کنند، شانس بیشتری هست که بخواهند بعدتر به همان کشورها مهاجرت کنند.»

درباره غزه، دایان خوش‌بین بود. طبق محاسبات او، از ۴۰۰ هزار نفر که آن زمان در غزه زندگی می‌کردند، تنها ۱۰۰ هزار نفر خواهند ماند. بقیه که او با عبارت پناهجویان از آنها یاد می‌کند، «باید از آنجا بیرون برده شوند، تحت هر قراری که تنظیم شود.» در میان ایده‌های او این است که غزه‌ای‌ها را در شرق اردن جای دهند. دایان چندان نگران حاکمیت نظامی اسرائیلی در کرانه باختری هم نیست. «هیچ سربازی علاقه‌ای نخواهد داشت در زندگی ساکنان دخالت کند. من علاقه‌ای ندارم که ارتش درست وسط نابلس قرار داشته باشد. می‌تواند روی تپه‌ای خارج از نابلس بنشیند.»

یاکوف شیمشون شپیرا، وزیر دادگستری موضع مخالف را می‌گیرد و خواستار این می‌شود که اسرائیل از این قلمروها خارج شود و هشدار می‌دهد که اسرائیل اگر این قلمروها را نگه دارد، نمی‌تواند به‌عنوان یک «کشور یهودی» وجود داشته باشد: «وقتی چنان درصد بزرگی از ساکنان باشند که در ارتش خدمت نخواهند کرد، نخواهیم توانست ارتش را حفظ کنیم. وقتی عرب‌ها ۴۰ درصد [جمعیت] هستند، فرماندهی ارتشی بدون عرب‌ها نخواهد بود و قطعاً دولت یا کمیته روابط خارجی و دفاع در کنست بدون عرب‌ها نخواهند بود.» پینهاس سپیر، وزیر دارایی می‌گوید، ماندن در این قلمروها «برای کشور اسرائیل فاجعه خواهد بود»، «کشوری» که تبدیل به یک کشور عربی خواهد شد. او هشدار می‌دهد که هیچ چیز مانع کرانه باختری نمی‌شود که ناگهان اعلام استقلال نکند و موضوع فقط این خواهد بود که چه زمانی این کار را خواهند کرد. زلمان آران، وزیر آموزش، احساس مشابهی دارد: «یک دقیقه هم این ایده را نمی‌پذیرم که دنیای بیرون این حقیقت را نگاه کند که ما داریم همه چیز را برای خودمان برمی‌داریم و بگوید «نوش جان!» به هر حال، یک سال یا شش ماه دیگر دنیا بیدار خواهد شد. یک دنیا آن بیرون هست و آن دنیا در این باره سوال‌هایی خواهد داشت.»

آران به استدلالی که دایان و دیگران مطرح می‌کنند اعتراض می‌کند. به این استدلال که اسرائیل باید به دلایل امنیتی این قلمروها را نگه دارد: «ناگهان، بعد از همه این پیروزی‌ها، [می‌گویید] بدون این قلمروها بقایی در کار نخواهد بود؟ بدون همه این چیزهایی مثل اورشلیم که پیش از این شش روز جنگ رویایش را هم نداشتیم؟» به نظر نمی‌آید که حقوق اعراب چندان برای آران دغدغه بوده است. او بیشتر نگران آینده «کشور یهودی» است. او هشدار می‌دهد: «آن‌طور که من یهودی‌های اسرائیل و خارج‌نشین‌هایشان را می‌شناسم، بعد از همه این قهرمانی‌ها، معجزه‌ها و شگفتی‌ها، کشور یهودی که در آن ۴۰ درصد عرب هستند، کشور یهودی نیست. این ستون پنجمی است که کشور یهودی را نابود خواهد کرد. این بعد از یک نسل یا یک نسل و نیم، بوسه مرگ خواهد بود.» او این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند: «من ۲ میلیون یهودی پیش رویم را متفاوت می‌بینم، وقتی 3/1 میلیون عرب در میان باشند؛ 3/1 میلیون عرب با نرخ زادوولد بالایشان و با نفرت انباشته دائمی‌شان... ما می‌توانیم بر ۶۰ هزار عرب غلبه کنیم، اما نه بر ۶۰۰ هزار و نه بر یک میلیون.»

در میان بحث‌های بی‌نتیجه بر سر آینده این قلمروها، بذرهای گفت‌وگو بر سر برپایی شهرک‌ها، پاسگاه‌ها و پایگاه‌های نظامی هست. شرح جلسات نشان می‌دهد که حتی شش ماه بعد از جنگ، دولت سیاستی منظم برای این مسئله شکل نداده است، بلکه ایده‌های مختلفی را به بحث گذاشته است، در عین اینکه انتخاب کرده اتخاذ این تصمیم‌های سخت را هم به تعویق بیاندازد. مثلا در بحث شهر الخلیل همین‌گونه است؛ وقتی درخواست‌هایی مطرح شده که حضور یهودیان در شهر احیا شود. اشکول به وزرا نامه‌ای را نشان می‌دهد که در نوامبر ۱۹۶۷ از نزدیکان «هبرون یشیوا» دریافت کرده است [مدرسه مذهبی یهودی در شهر الخلیل] (که بعد از کشتار ۱۹۲۹ هبرون [الخلیل] به اورشلیم [بیت‌المقدس] نقل مکان کرد). در این نامه آن‌ها از دولت می‌خواهند «ترتیبات مناسب داده شود تا به ده‌ها محصل، معلم و مدیر یشیوا اجازه داده شود، برگردند و شعبه‌ای در هبرون [الخلیل] برپا کنند.» الون کاملا موافق است: «پیداکردن اولین هسته مردمی که مایل به سکنی در آنجاست، فایده دارد. تمایل این محصلان یشیوا عالی است. همیشه کسانی در کار نیستند که کاندیدای رفتن به چنین جاهای سختی باشند.» اما در آن زمان هیچ تصمیمی در این باره گرفته نمی‌شود.

اعضایی هم در کابینه بوده‌اند که از آماده‌سازی برای جنگ بعدی حرف زده‌اند. شرح جلسات شامل گزارش‌های بدبینانه‌ای است درباره تعداد هواپیماهای جنگی باقیمانده بعد از جنگ. در این باره بحث می‌شود که کشورهای عربی تا همان زمان هم هواپیماهای جدید تهیه کرده‌اند و بیشتر از اسرائیل دارند. ازر وایزمن، معاون وقت رئیس ستاد ارتش، سختی‌های تلاش برای گرفتن قول کمک نظامی از واشنگتن را تشریح می‌کند. هیم‌موشه شپیرا، وزیر کشور از او می‌پرسد: «امیدی نیست که از هیچ کشور دیگری هواپیما بگیریم؟» وایزمن پاسخ می‌دهد: «در سوئد امتحان کردیم. سوئد آماده گفت‌وگو در این باره نیست. انگلیس چیزی ندارد که بخریم. استرالیا هم فکر نمی‌کنم چیزی به ما بدهد.» بلژیک به‌عنوان یک احتمال مطرح می‌شود. ادعا می‌شود که بروکسل پیشنهاد داده به اورشلیم کمک کند ممنوعیت فرانسوی‌ها را دور بزند، با خرید هواپیماهای فرانسوی و حتی تانک‌های آلمانی برای اسرائیل. دایان هشدار می‌دهد: «گمانی که می‌رود، در این مقطع، این است که عرب‌ها نه‌تنها عجله‌ای برای صلح‌کردن ندارند، بلکه دارند کم‌کم شروع می‌کنند که دوباره به جنگ فکر کنند.» این بحث‌ها شش روز قبل از جنگ یوم کیپور است.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار