| کد مطلب: ۹۱۷۵
اندیشکده‌ها

اندیشکده‌ها

ریسک عجله آمریکا در عادی‌سازی اسرائیل و عربستان

chatham house

ریسک عجله آمریکا در عادی‌سازی اسرائیل و عربستان

سروصدای بحث‌ها حاکی از این است که با حمایت و نقش‌آفرینی ایالات متحده، توافقی برای عادی‌سازی رابطه اسرائیل و عربستان سعودی در حال شکل‌گیری است. رهبران هر طرف، علناً از پیشرفت این ماجرا گفته‌اند و خواسته‌هایشان را هم تصریح کرده‌اند. دولت رئیس‌جمهور سابق، دونالد ترامپ، رقیب احتمالی بایدن در ۲۰۲۴، میانجی توافقات ابراهیمی شده‌اند که بین اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین درسال ۲۰۲۰ منعقد شد. توافق اسرائیل و عربستان توانایی برابر بایدن برای رسیدن به «پیروزی» برای ایالات متحده در منطقه را نشان خواهد داد و پاتکی خواهد بود در مقابل تأکید کارزار ترامپ، بر ناکامی‌های دولت فعلی در جهت پیشرفت و توافق با نفوذ چین در خاورمیانه.
اما این توافق، قیمت بالایی دارد، نه‌فقط برای بایدن، بلکه برای نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو، ولیعهد محمد بن‌سلمان و محمود عباسِ فلسطین. این توافق بسیار پیچیده‌تر خواهد بود و نیازمند امتیازدادن از سوی همه رهبران. پیامدهای فروپاشی توافق یا توافقی ناقص، جدی خواهند بود. از این رو بایدن باید با احتیاط پیش برود و هم در ایالات متحده و هم در خاورمیانه، اجماع دوجناحی بسازد.
عربستان چهار خواسته اصلی دارد؛ اولویت اول، تضمین امنیتی از سوی واشنگتن و حمایتش از برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز است. هیچ‌کدام آسان نیستند و هر دو دسترسی به فناوری‌های نظامی ایالات متحده را بیشتر خواهند کرد. ریاض می‌داند که تضمینی مثل ناتو نخواهد داشت، بلکه بیشتر چیزی مشابه توافق‌ها با کره‌جنوبی و ژاپن را خواهد گرفت. تصویب توافقی این‌چنینی با نیاز به ۶۷ رأی آسان نخواهد بود. دموکرات‌ها همچنان منتقد عربستان هستند. دیگرانی هم ماجرا را، کشیدن دوباره پای آمریکا به خاورمیانه خواهند دید. برنامه هسته‌ای عربستان هم در آمریکا هوادار زیادی نخواهد داشت. اسرائیل هم با گسترش هسته‌ای در منطقه مخالف و نگران اقدام مشابه از سوی مصر یا ترکیه است. عربستان همچنین باید مطمئن شود افزایش همکاری با چین، بر رابطه‌اش با آمریکا اثر نخواهد گذاشت. عربستان همچنین توافق را منوط به احیای مذاکره با رهبران فلسطین خواهد کرد.
گرفتاری نتانیاهو هم سخت‌تر است. او باید هزینه-فایده توافقی را در نظر بگیرد که ممکن است منجر به توافقات عادی‌سازی بیشتر با دیگر کشورهای اسلامی شود. هزینه مشخص است: دولت ائتلافی راست‌گرای او با مذاکره با رهبران فلسطین مخالف است، بلکه به‌دنبال انضمام کرانه باختری است. محمود عباس هم در این فرایند مشغول نقش‌آفرینی است و امیدوار به احیای رهبری‌اش، افزایش کنترل در کرانه باختری و توقف گسترش شهرک‌ها، در کنار برنامه حمایت اقتصادی از سوی عربستان. نتانیاهو باید یا ائتلافش را قانع کند یا آن را به هم بزند و با دولتی میانه‌روتر با نخست‌وزیر سابق، بنی‌گانتز، به توافق برسد. هیچ گزینه‌ای واضح یا تضمین‌شده نیست.
با این همه تصمیم و بده‌بستان پرهزینه روی میز، به‌نتیجه رساندن عادی‌سازی همچنان فقط به حرف ساده است. این توافق پیامدهای گسترده‌ای برای استقلال فلسطین، گسترش هسته‌ای و تنش‌های ژئوپلیتیک در خاورمیانه خواهد داشت؛ از این رو، قطعاً نیاز به رویکردی تدریجی‌تر است. به‌جای عجله برای رسیدن به توافق قبل از انتخابات آمریکا، بایدن باید برای ایجاد اجماع دوحزبی داخلی و حمایت کشورهای مختلف در منطقه تلاش کند. نامزدهای جمهوری‌خواه، به‌خصوص ترامپ، حتماً از توافقات عادی‌سازی بیشتر مانند این موضوع حمایت خواهند کرد اما معلوم نیست نظارت و موشکافی لازم برای مدیریت این بحث پیچیده را ارائه کند. این مرحله فعلی فرایند مذاکره، نیاز به سرمایه‌گذاری روی پی‌ریزی‌های محکم و شکل‌دهی به حائل‌های دقیق دارد تا منافع آمریکا را در حوزه‌های هسته‌ای و چین مدیریت و از آن‌ها حفاظت کند و مهم‌تر از همه چیز، ماندگاری توافق را تضمین کند. صرف‌نظر از اینکه در سال ۲۰۲۵، چه کسی وارد کاخ سفید خواهد شد، ایجاد اجماع واقعی برای عادی‌سازی، میراثی بسیار مهم برای منطقه و روابطش با ایالات متحده خواهد بود.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار