| کد مطلب: ۵۴۶۸۷

نظـــم جدیــد اوراسیـا/همسویی قدرت‌های شرق آسیا و اروپا چه به‌‏عنوان متحد چه در قالب اپوزیسیونی هماهنگ مقابل آمریکا تهدیدی برای برتری واشنگتن است

گلن دیسن، دانشمند علوم سیاسی در کتاب جدید خود با عنوان «جنگ اوکراین و نظم جهانی اوراسیا» می‌نویسد: «پانصد سال هژمونی غرب رو به پایان است، درحالی‌که آرمان اکثریت کشورهای جهان برای نظم جهانی مبتنی بر چندقطبی بودن و برابری حاکمیت‌ها در حال افزایش است.»

نظـــم جدیــد اوراسیـا/همسویی قدرت‌های شرق آسیا و اروپا چه به‌‏عنوان متحد چه در قالب اپوزیسیونی هماهنگ مقابل آمریکا تهدیدی برای برتری واشنگتن است

گلن دیسن، دانشمند علوم سیاسی در کتاب جدید خود با عنوان «جنگ اوکراین و نظم جهانی اوراسیا» می‌نویسد: «پانصد سال هژمونی غرب رو به پایان است، درحالی‌که آرمان اکثریت کشورهای جهان برای نظم جهانی مبتنی بر چندقطبی بودن و برابری حاکمیت‌ها در حال افزایش است.» او در این کتاب از مرگ هژمونی لیبرال می‌نویسد و در عین حال اشاره می‌کند که نظم جهانی چندقطبی بر اساس «عدم مداخله در امور داخلی کشور دیگر» یا همان حاکمیت وستفالی هنوز شکل نگرفته و جهان در دوره‌ای از فترت قرار گرفته است. دیسن می‌گوید یک خلأ قانونی پدید آمده است که در آن طرف‌های درگیر برای تعریف نظم آینده با هم رقابت می‌کنند.

توسعه‌طلبی ناتو یکی از مؤلفه‌های مهم هژمونی لیبرال بود چون هدف آن تحکیم هژمونی جمعی غرب به‌عنوان پایه و اساس صلح تحمیلی دموکراسی‌های لیبرال بود. اما در عوض، معماری امنیتی پان اروپایی را از هم پاشید و اروپا را در مسیر جنگ قرار داد، بدون اینکه امکان اصلاح مسیر وجود داشته باشد.

اوکراین به‌عنوان یک کشور دوپاره در قاره اروپای دو‌پاره، در سه دهه گذشته مهره‌ای حیاتی در رقابت قدرت‌های بزرگ بین ناتو و روسیه بوده است. جنگ در اوکراین نشانه‌ای از فروپاشی نظام جهانی است. این جنگ ناکارآمدی هژمونی لیبرال را از نظر قدرت و مشروعیت آشکار کرد و به‌جای تضمین صلح، که منبع مشروعیت غرب است، باعث جنگ نیابتی غرب علیه روسیه شده است.

julian smith clarion strategies

جولین اسمیت، رئیس و هم‌بینانگذار موسسه Clarion Strategies و همچنین از سال 2021 تا 2024 نماینده دائم آمریکا در ناتو  و از سال 2012 تا 2013 معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان جو بایدن در سمت معاون ریاست‌جمهوری آمریکا بود. لیندزی فورد، مقام ارشد در موسسه Observer Research Foundation America و از سال 2024 تا 2025 مدیر ارشد برای جنوب آسیا در شورای امنیت ملی آمریکا بود.

اسمیت و فورد در مجله فارن افرز از تحولات اخیر در داینامیک‌های قدرت جهانی نوشته‌اند و از همکاری چین، روسیه، کره شمالی و ایران گفته‌اند که همکاری‌های فزاینده‌ای در منطقه دارند اما از سوی دیگر متحدان آمریکا در شرق آسیا و اروپا روابط با یکدیگر را تقویت کرده‌اند اما با عدم تمایل آمریکا برای حمایت از همسویی فرامنطقه‌ای روبه‌رو شده‌اند. خلاصه‌ای از این گزارش را در ادامه می‌خوانید.‌

lindsey ford copy

در 28 اکتبر 2024، گروهی از مقامات اطلاعاتی کره جنوبی به کشورهای عضو ناتو و سه شریک ایندوپاسیفیک این ائتلاف یعنی استرالیا، ژاپن و نیوزیلند، از پیشرفتی شوکه‌کننده در جنگ اوکراین خبر دادند: اعزام هزاران نفر از سربازان کره شمالی به منطقه کورسک در روسیه برای کمک به اقدامات جنگی این کشور. این حقیقت که سئول برای انتقال این اطلاعات، تحلیل‌گران اطلاعاتی ارشد خود را به بروکسل فرستاد، تقریباً به‌اندازه تصمیم کره شمالی برای ورود جنگ اوکراین خیره‌کننده بود. هر دو اقدام نشان‌دهنده واقعیت جدیدی است.

کشورهای متخاصم با آمریکا به روش‌های بی‌سابقه‌ای با یکدیگر هماهنگ شده‌اند و یک میدان متحدتری از رقابت در اوراسیا را تشکیل داده‌اند. در مقابل، متحدان آمریکا تلاش می‌کنند با یکدیگر متحدتر شوند. به مدت چند سال، آمریکا این ائتلاف را رهبری کرد و در سال 2021 با استرالیا و انگلستان توافقنامه امنیتی آکوس را تشکیل داد.

در سال 2022، ناتو از کشورهای آسیایی دعوت کرد تا در نشست‌های سالیانه آن شرکت کنند و در سال 2024، ژاپن، کره جنوبی و آمریکا و اتحادیه اروپا ائتلافی را برای کاهش تسلط چین بر زنجیره تامین دارو تشکیل دادند اما امروز به نظر می‌رسد آمریکا در رقابت با قدرت‌های بزرگ برای توزیع دارو از رویکردی فرامنطقه‌ای استفاده می‌کند. در ماه مه، البریج کولبی، معاون وزیر دفاع آمریکا در امور سیاستگذاری، مقامات بریتانیا را متقاعد کرد تا از اعزام مقرر یک ناو هواپیمابر به ایندوپاسیفیک خودداری کنند.

به‌گفته یک منبع ناشناس که با پلیتیکو گفت‌وگو کرده، موضع کولبی به‌طور خلاصه این است: «ما شما را آنجا نمی‌خواهیم.» او آنها را تشویق کرد تا در عوض بر تهدیدهای نزدیک به خانه، به‌عبارت دیگر روسیه، متمرکز شوند. واشنگتن حالا متحدان آسیایی و اروپایی خود را تشویق می‌کند تا حواس‌شان به همسایگان خود باشد؛ گریزی به سیاست خارجی قدیمی که کارکردی برای امروز ندارد. چین و روسیه اقدامات فراقانونی خود را هماهنگ می‌کنند، سلاح و دانش فنی را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند.

این دو کشور با هر کشور دیگری که با آمریکا تاکنون روبه‌رو شده، تهدیدی قدرتمندتر ایجاد می‌کنند. مرزهای بین آسیا و اروپا در حال محو شدن است و وقوع بحران در یک قاره اثر سرایتی به قاره دیگر را دارد. اگر آمریکا نتواند بر شبکه جدید این متحدان نفوذ کند، ممکن است در نظم جهانی جدید خود را در حاشیه ببیند. 

ارتباط امنیت آسیا و اروپا با برتری آمریکا

برتری آمریکا به امنیت آسیایی‌ها و اروپایی‌ها بستگی دارد. در اواخر سال‌های 1940، نیکولاس اسپایکمن، دانشمند علوم سیاسی درباره اهمیت فرماندهی مناطق حاشیه ساحلی یا مناطق ساحلی اطراف قاره اوراسیا صحبت کرد. او می‌نویسد: «هر کسی که اوراسیا را کنترل کند، سرنوشت جهان را کنترل می‌کند.» از آن زمان، تمام رؤسای‌جمهور آمریکا، به استثنای دونالد ترامپ، باور اسپایکمن را بازگو کرده‌اند. آنها همچنین این باور را مطرح کرده‌اند که آمریکا هیچ‌وقت نباید اجازه دهد یک بلوک قدرتمند اوراسیا که می‌تواند منافع آمریکا را تهدید کند، ظهور کند.

هرگونه همسویی قدرت‌های منطقه‌ای، چه به‌عنوان متحد چه در قالب اپوزیسیونی هماهنگ مقابل ایالات متحده، می‌تواند تهدیدی برای برتری آمریکا باشد. زمانی که این امر در سال‌های 1910 و دوباره در سال‌های 1930 اتفاق افتاد، پای آمریکا به دو جنگ مخرب جهانی باز شد. بنابراین، درحالی‌که رهبران آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم خود را قاطعانه به امنیت آسیا و اروپا متعهد کردند، آنها در 50 سال بعد بیشتر اوقات تلاش کردند تا دشمنان آمریکا را دوپاره و متحدان آمریکا را دور از یکدیگر نگه دارند. 

این رویکرد توانست دهه‌ها برتری آمریکایی را حفظ کند اما دیگر برای هدف مورد نظر این کشور پاسخ نمی‌دهد. ایالات متحده حالا با چشم‌انداز ظهور بلوک نظامی-صنعتی روبه‌رو شده است. چین، بزرگترین اقتصاد جهان از نظر برابری قدرت خرید به دنبال همکاری با روسیه است که صرفاً در اسم یک ائتلاف نیست. هر دو کشور ارتش قدرتمند و سال‌ها تجربه در اجرای عملیات‌های هیبریدی مثل حملات سایبری، اختلال در حمل و نقل دریایی و کمپین‌های انتشار اطلاعات نادرست دارند.

سال گذشته، روسیه یک پیمان دفاعی مشترک با کره شمالی امضا کرد. چین مانورهای نظامی مشترک با بلاروس و صربستان انجام داد. در این میان چین و روسیه از نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس، نام گروهی که برگرفته از 5 عضو آن، برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است، استفاده کردند تا برای برنامه‌های خود لایه‌ای از مشروعیت را فراهم کنند. با اینکه این یکپارچگی بی‌قاعده از کشورهای متخاصم به‌جای منافع مشترک بر اساس گلایه‌های مشترک شکل گرفته، آمریکا نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، نیاز به متحد کردن ائتلاف‌ها را با سرمایه‌گذاری در روابط فرامنطقه‌ای درک کرد و به‌دنبال «توسعه ائتلاف‌های دموکراتیک» بود. این پیمان مثلاً تلاشی جاه‌طلبانه برای ایجاد ارتباط میان صنایع دفاعی متحدان در کشورهای سراسر اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس در روش‌های بنیادی جدید بود.

با فناوری‌های چینی و سربازان کره شمالی که به اقدامات جنگی روسیه در اوکراین کمک می‌کنند، شرکای اروپایی آمریکا می‌دانند که نمی‌توانند در حاشیه ژئوپلیتیک آسیا باقی بمانند. شرکای ایندوپاسیفیک می‌دانند که آنچه امروز در اوکراین اتفاق می‌افتد می‌تواند بر شیوه رویکرد فردای چین در قبال تایوان تاثیر بگذارد.

همانطور که یوشیماسا هایاشی، وزیر خارجه پیشین ژاپن گفته است، امنیت در اروپا و امنیت در اقیانوس آرام «جدا از هم نیستند». در طول هفت سال گذشته، فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان و اتحادیه اروپا، پیش‌نویس استراتژی‌های جدید ایندوپاسیفیک را ارائه کردند که بر اهمیت همکاری با دموکراسی‌های آسیایی برای ساخت زنجیره‌های تامین انعطاف‌پذیر و حفاظت از آزادی دریاها تاکید کردند. در سال 2021، آلمان و هلند برای اولین بار در چند دهه، ناوچه‌های خود را به ایندوپاسیفیک فرستادند.

به‌گفته انیستیتو کی‌یل، یک اندیشکده آلمانی، ژاپن از فنلاند، فرانسه یا لهستان کمک‌های دوجانبه اقتصادی و بشردوستانه بیشتری به اوکراین فرستاده است. از ماه ژانویه، ایالات متحده در برابر روابط رو به رشد میان شرکای آسیایی و اروپایی مقاومت کرده است. در ماه سپتامبر، ترامپ گفت که «هیچ نگرانی» از محور در حال شکل‌گیری چین-روسیه مقابل آمریکا ندارد.  

پیت هگزت، وزیر دفاع آمریکا در نشست «دیالوگ شانگری‌لا»، بزرگترین کنفرانس دفاعی سالانه آسیا از متحدان اروپایی آمریکا خواست تا «مزیت نسبی خود» را در قاره‌ خود «به حداکثر برسانند» و به آنها یادآور شد که «حرف نون در ناتو مخفف آتلانتیک شمالی است». بازخوانی نشست‌ها بین مقامات پنتاگون و متحدان اروپایی نشان می‌دهد که برخلاف چند سال گذشته دیگر صحبتی از امنیت ایندوپاسیفیک نمی‌شود. جلسات میان ایالات متحده و کشورهای آسیایی دیگر اشاره‌ای به اهمیت صلح در اوکراین نکردند.

در ماه ژوئن، برای اولین بار در سه سال، رهبران ایندوپاسیفیک از شرکت در نشست ناتو حذف شدند؛ به‌رغم آنکه مشارکت‌های قابل‌توجه این کشورها به صنایع دفاعی اروپایی‌ها قابل‌توجه بوده است. به‌نظر می‌رسد دولت ترامپ از متحدانش، به‌ویژه اروپایی‌ها، می‌خواهد تا به همسایه‌های خود توجه کنند تا بتواند مسئولیت بزرگتری را برای امنیت خود تقبل کند. ایالات متحده بر حفظ نظم در نیمکره غربی، دفاع از خانه و محدود کردن تعهدات آمریکا در خارج از کشور متمرکز شده است.

با این حال کشورهای متخاصم با آمریکا منابع فنی و نظامی خود را به‌شیوه‌ای با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند که می‌تواند به فرسایش تک‌تک متحدان آمریکا و درگیری‌های منطقه‌ای طولانی منجر شود. علاوه بر آن، چین و روسیه در حال ارسال ابزارهای سایبری، فضایی و ابزارهای دیگر به سراسر جهان هستند که این احتمال را کاهش می‌دهد که هر بحرانی را می‌توان داخل یک منطقه جغرافیایی نگه داشت. جدایی متحدان آسیایی و اروپایی از یکدیگر، آمریکا و دوستانش را ضعیف‌تر می‌کند.

خطر وقوع بحران همزمان در چند میدان در حال افزایش است. واشنگتن و متحدانش نیاز دارند تا برای مهار چند کشور متخاصم در مناطق مختلف آماده شوند. توانایی آنها یا عدم آن برای فراخواندن یک جبهه یکپارچه، محاسبات رهبران در پکن و مسکو را شکل می‌دهد. دوستان و دشمنان ایالات متحده برای بار دیگر دارند با یکدیگر همسو می‌شوند. واشنگتن می‌تواند در حاشیه بنشیند یا تلاش کند این نظم نوظهور را به نفع خود شکل دهد. 

 دردسر مضاعف

چین و روسیه طوری با یکدیگر همکاری می‌کنند که آمریکا برای آن آماده نیست. این دو کشور از روابط با یکدیگر و همکاری محترمانه با کره شمالی و ایران بهره‌برداری می‌کنند. در آسیا و اروپا، پکن و مسکو از عملیات‌های «منطقه خاکستری»‌ استفاده می‌کنند تا زورگویی کنند، ارتش‌های یکدیگر را تضعیف کنند و اتحاد و ظرفیت گروه‌های دموکراتیک مانند اتحادیه اروپا، جی-7 و ناتو را زیر سوال ببرند. به‌عنوان مثال، چین و روسیه تلاش کردند تا با مانورهای گشت‌های هوایی بر فراز سواحل‌شان، ژاپن را بترسانند.

مقامات اروپایی درباره کشتی‌های وابسته به چین و روسیه برای خراب‌کاری در کابل‌های ارتباطی زیردریایی در دریای بالتیک تحقیقات کرده‌اند. بر اساس اندیشکده مرکز سیاستگذاری اروپا، کمپین‌های آنلاین برای انتشار اطلاعات نادرست حالا «به‌طور فزاینده‌ای هم در تاکتیک‌ها و هم در اهداف همگرا شده‌اند.» ‌به‌عنوان مثال، رسانه‌های دولتی چینی و روسی روایت‌های یکدیگر را تقویت کرده‌اند؛ به‌ویژه در مقصر دانستن ناتو برای جنگ در اوکراین  و گسترش تئوری‌های توطئه درباره همه‌گیری بیماری کووید-19. چین و روسیه همچنین قابلیت‌های خود را به‌نوعی یکپارچه کرده‌اند که می‌توانند جنگ‌های آینده را شکل دهند.

سال‌ها بمباران اوکراین از سوی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه بدون دسترسی به تسلیحات، فناوری و نظامیان چینی، ایرانی و کره شمالی امکان‌پذیر نبود. مقامات آمریکا اعلام کرده‌اند که مسکو  با ارسال پنهانی فناوری‌های ماهواره‌ای، موشکی و زیردریایی که قبلاً تمایلی نداشت، بدهی خود را به پکن و پیونگ‌یانگ بازپرداخت می‌کند.

ارزیابی تهدید اخیر جامعه اطلاعاتی آمریکا هشدار می‌دهد که این همسویی بزرگتر از متخاصمان، احتمال تنش یا درگیری آمریکا با هر کدام از این کشورهای متخاصم با کشوری دیگر را افزایش می‌دهد. در سال 2024، یک کمیسیون دوحزبی کنگره از مقامات ارشد غیرنظامی و نظامی به‌طور مشابه نتیجه‌گیری کرد که آمریکا «باید تصور کند که اگر وارد درگیری مستقیم با مشارکت روسیه، چین، ایران یا کره شمالی شود، آن کشور از کمک‌های اقتصادی و نظامی کشورهای دیگر بهره می‌برد».

چین و روسیه قابلیت‌های خود را برای حفظ درگیری‌های منطقه‌ای برای مدتی طولانی‌تر افزایش داده‌اند. آمریکا و متحدانش برای مدیریت چنین چالشی آماده نخواهند بود؛ مگر آنکه آنها هم از نظر نظامی مشارکت کنند. دوستان واشنگتن هم‌اکنون این کار را انجام داده‌اند. مثل روسیه که روی کمک‌های چین و کره شمالی برای ادامه حملات خود در اوکراین حساب کرده است، ناتو توانسته کمک‌های خود برای دفاع اوکراین از خود را حفظ کند.

چون استرالیا، ژاپن و کره جنوبی در سکوت ذخایر گلوله‌های 155 میلیمتری و موشک‌های پاتریوت آمریکا را پر کرده‌اند. به‌طور مشابه، اعزام اروپایی‌ها به میدان ایندوپاسیفیک با اینکه محدود است اما به حفظ حضور متحدان در اطراف دریای چین جنوبی و در تنگه تایوان کمک کرده است؛ به‌ویژه وقتی که کشتی‌های آمریکایی دوباره به خاورمیانه و مناطق دیگر اعزام شده‌اند.

Rutte_ Mark b copy

ممکن است این ابتکارها شروع خوبی باشد اما آمریکا و متحدانش برای مقابله با چین و روسیه باید بیشتر تلاش کنند. پتانسیل چین یا روسیه برای کمک به یکدیگر خطر درگیری در چند میدان را افزایش می‌دهد. در ماه ژوئیه، مارک روته، دبیرکل ناتو هشدار داد که در صورت بحران بر سر تایوان، چین می‌تواند از روسیه بخواهد تا «با حمله به منطقه ناتو» واشنگتن و شرکایش را مشغول نگه دارد».

مسکو همچنین می‌تواند از طریق ابزارهای غیرمستقیم مثل آغاز یک حمله سایبری علیه شبکه برق اروپا حواس کشورها را از کمک به تایوان پرت کند یا آنها را منصرف کند. ارتش‌های متحد و برنامه‌ریزهای دفاعی باید به‌طور جمعی به چشم‌انداز جنگ در چند میدان رسیدگی کنند. آمریکا و شرکایش می‌توانند با گسترش اطلاعات در لحظه بین پایتخت‌های خود، کاهش آسیب‌پذیری‌ها در زیرساخت‌های مهم، برنامه‌ریزی برای ایجاد شوک در بازار انرژی و یکپارچگی قابلیت‌های فضایی و سایبری آغاز کنند. 

مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در تحقیقات مانور جنگی نشان می‌دهد که در هشت روز اول جنگ آمریکا با چین بر سر تایوان، مهمات آمریکا تمام خواهد شد. آمریکا و شرکایش برای فقط غلبه بر قابلیت نظامی-صنعتی پکن باید منابع خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. اگر روسیه برای چین مهمات بفرستد، نیاز متحدان آمریکا به استفاده از منابع جمعی خود بیشتر هم می‌شود. 

خروج از چت گروهی

متحدان آمریکا نیاز به همکاری نزدیکتر را درک کرده‌اند. شرکای آسیایی و اروپایی مدت‌هاست که به‌عنوان راهی برای مقابله با ایالات متحده به یکدیگر روی آورده‌اند. زمانی که واشنگتن غیرقابل اعتماد یا غیرقابل پیش‌بینی است، روابط میان آسیا و اروپا مستحکم‌تر می‌شود. عقب‌نشینی دولت اول ترامپ از تجارت آزاد باعث شد تا اتحادیه اروپا توافق‌های تجاری جامعی را با ژاپن و ویتنام ببندد.

در دولت دوم ترامپ، اتحادیه اروپا در مراحل نهایی توافق‌های تجاری جدید با هند و اندونزی است. در ماه ژوئیه اورسولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا که کنار پروبوا سوبیانتو، رئیس‌جمهور اندونزی ایستاده بود، گفت: «وقتی عدم قطعیت اقتصادی با نوسانات ژئوپلیتیکی رو‌به‌رو می‌شود، شرکایی مثل ما باید به هم نزدیکتر شوند.» 

به‌دلیل همکاری چین و روسیه و سیاست خارجی نامشخص و غیرقابل پیش‌بینی ایالات متحده، کشورهای اقیانوس آرام و اطلس در مقیاس بی‌سابقه‌ای با یکدیگر همسو شده‌اند. در سال 2023، ژاپن و انگلستان توافقی را امضا کردند که راه را برای آموزش و اعزام چرخشی نیروهای نظامی باز می‌کند. فرانسه و فیلیپین هم توافق مشابهی را بررسی می‌کنند. در همان سال، استرالیا به اولین کشور غیرعضو در ناتو در مرکز هماهنگی جنبش اروپا، تبدیل شد؛ یک سازمان لجستیکی که به اعضایش اجازه می‌دهد تا کشتی‌ها و هواپیماهای نظامی برای حمل و نقل به اشتراک بگذارند.

در نوامبر 2024، اتحادیه اروپا همکاری جدید امنیتی و دفاعی با ژاپن و هم با کره جنوبی امضا کرد. این اولین باری بود که بروکسل با شرکای آسیایی خود پیمان بسته است. واشنگتن هم می‌تواند به جای مقاومت یا رد این همکاری به شکل‌گیری آن کمک کند. رهبران اروپایی هم‌اکنون تمایل خود را به عضویت در توافق جامع و مترقی آسیا برای همکاری ترانس پاسیفیک نشان داده‌اند؛ اقدامی که می‌تواند واشنگتن را بیرون از بلوک تجاری نگه دارد که حدوداً 30درصد از تولید ناخالص جهانی را نمایندگی می‌کنند. 

یک بلوک یکپارچه‌تر از کشورهای دوست می‌تواند برای واشنگتن یک مزیت باشد. متحدان آمریکا برای تقسیم بار بین‌المللی پیش‌قدم شده‌اند. فرانسه، هند و اتحادیه اروپا برای تقویت نظارت دریایی در اقیانوس هند همکاری می‌کنند. آلمان به کشورهایی مانند فیلیپین که با تجاوز چینی‌ها در دریای چین جنوبی روبه‌رو شده‌اند، آموزش نیروهای دریایی را پیشنهاد کرده است.

نظامیان استرالیایی سربازان تازه استخدام‌شده اوکراینی را در انگلستان آموزش می‌دهند. اما دیگر اشکال هماهنگی در میان متحدان می‌تواند برای آمریکا خطرناک باشد. ایتالیا، ژاپن و انگلستان به‌طور مشترک در حال طراحی یک جنگنده جدید هستند که در واقع بستری آزمایشی برای پروژه‌های آینده است.

دهه‌هاست که قابلیت همکاری کشورهای متحد بر فناوری‌های آمریکایی متمرکز بوده است. اگر متحدان آسیایی و اروپایی خودکفا شوند چنین یکپارچگی‌ای دشوارتر خواهد بود و بدون تخصص آمریکایی‌ها، دارایی‌های کشورهای متحدان می‌تواند ویژگی رقابتی بودن خود را از دست بدهند. اگر ایالات متحده از گروه‌ها یا نهادهای جدیدی که توسط متحدانش شکل می‌گیرد، امتناع کند، شانس خود را برای وضع شرایط تجارت و امنیت بین‌المللی از دست می‌دهد.

اتحادیه اروپا و اعضای توافق جامع و مترقی برای مشارکت ترانس‌پاسیفیک هم‌اکنون تمایل خود را برای همسو کردن قوانین تجارت دیجیتال در سراسر آسیا و اروپا بدون دخالت دادن آمریکا نشان داده‌اند. چنین شبکه‌هایی می‌توانند بعدها مقابل سیاست‌های آمریکا مستقیماً با یکدیگر همسو شوند یا مقاومت خود را مقابل اهداف چین و روسیه نرم‌تر کنند.

کشورهای آسیایی و اروپایی می‌توانند فضای محیط‌های آسان‌‌تری برای سرمایه‌گذاری‌ها و فناوری‌های چینی ایجاد کنند، همکاری نوپای خود با تایوان را متوقف کنند یا حمایت خود را از اوکراین تعدیل کنند. آنها همچنین می‌توانند زیرساخت‌های مخابراتی چین مانند شبکه‌های 6G  و 5G را به‌کار بگیرند که آنها را در برابر عملیات جاسوسی چینی‌ها آسیب‌پذیر می‌کند یا برای پکن اهرم فشار ایجاد می‌کند. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار