دانش هستهای ایران؛ میراثی که از میان نرفت
کارشناسان تأکید کردند که علیرغم خسارتها، دانش هستهای ایران و توان متخصصان کشور از بین نرفته است.

گزارش هم میهن آنلاین؛
برآوردهای کارشناسی در اولین روزهای پس از تجاوز آمریکا و اسرائیلیها به کشورمان چه بود؟
در روزهای پس از تجاوز دوازده روزه اسرائیلیها که با حمله متجاوزانه ترامپ همراه شد، برآوردهای کارشناسی مختلفی درباره وضعیت برنامه هستهای کشورمان و تأسیسات مربوطه ارائه شده است. جالب اینکه کمتر کسی است که مدعی شود دانش هستهای و میراث شهدای دانشمند و متخصص کشورمان از میان رفته است.
کوری هندرستین و اریک بروئر، یکی از اولین تحلیلهای منسجم را ارائه دادند.اریک بروئر، مقام ارشد ساختار مقابله با خطرات هستهای و هندرستین، کارشناس مؤسسه کارنگی است.
خلاصه برآورد ارائه شده از عواقب تجاوز و حمله سایتهای هستهای کشورمان را میبینید.
مقامات کشورمان به صراحت درباره ابعاد مختلف وضعیت سایتهای هستهای کشورمان، اعلام نظر کردهاند. بدیهی است که این مطلب، بیش از هر چیز، برای آشنایی مخاطبان از برداشتهای ابتدایی کارشناسان آمریکایی از عواقب حمله به تأسیسات هستهای کشورمان، ارائه میشود.
فوردو
یکی از مستحکمترین سایتهای غنیسازی ایران، در عمق ۳۰۰ فوت زیر کوه قرار دارد.
دارای سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی اورانیوم تا ۶۰٪ بود.
آسیبپذیری این سایت در برابر حملات دقیق با وجود عمق آن تأکید شده و باید افزود که یکپارچگی ساختاری سایتهای زیرزمینی مانند فوردو احتمالاً بهشدت مختل شده است و این امر انجام عملیات آینده را دشوار یا حتی ناممکن میسازد.
ظرافت فوقالعاده سانتریفیوژها اهمیت دارد؛ حتی کوچکترین لرزش یا آسیب شوک میتواند آنها را از کار بیندازد. بنابراین، بخش عمدهٔ سانتریفیوژهای فعال فوردو باید بهعنوان از دست رفته در نظر گرفته شود، حتی اگر مستقیماً تخریب نشده باشند.
همچنان ابهام دربارهٔ مواد احتمالی که ایران پیش از حمله از فوردو خارج کرده است وجود دارد، موادی که گفته میشود با کامیونهایی حمل شدهاند که در تصاویر ماهوارهای دیده شدهاند.
نطنز
مرکز اصلی دیگر غنیسازی که با MOP مورد حمله قرار گرفت.
از زمان افشای برنامه هستهای ایران در ۲۰۰۲، نقشی محوری داشته است.
حتی اگر بخشی از سانتریفیوژهای نطنز سالم مانده باشد، ایران راحتتر میتواند سانتریفیوژهای جدید بسازد تا اینکه سانتریفیوژهای آسیبدیده را بازیابی کند.
از دست رفتن همزمان نطنز و فوردو ظرفیت فوری غنیسازی ایران را بهطور قابل توجهی کاهش میدهد؛ اما این تأکید وجود دارد که ایران نیازی به بازسازی کامل به سطح ۱۱ ژوئن ندارد؛ حتی یک «پایگاه کوچک» از سانتریفیوژها و ذخایر غنیسازیشده میتواند گزینهٔ ادامه کار را برای ایران فراهم کند.
اصفهان
هدف حملات متعدد نیروهای اسرائیلی و آمریکایی قرار گرفته است.
تأسیسات تولید UF6: نابود شد. ایران اکنون نمیتواند گاز تغذیهٔ اورانیوم تازه تولید کند و باید به ذخایر موجود تکیه کند.
تأسیسات تولید فلز اورانیوم: نیز تخریب شد. این بخش برای تسلیح مهم است و حذف آن «حرکت ایران به سمت تسلیح در کوتاهمدت را دشوار میکند».
شبکههای تونلی: گمان میرود محل ذخیره اورانیوم غنیشده (۲۰٪ و ۶۰٪) و قطعات سانتریفیوژ باشد. حملهٔ آمریکاییها به این تونلها انجام شد، اما مشخص نیست ذخایر سالم مانده باشند؛ این ابهام نگرانی عمدهای در زمینهٔ اشاعه ایجاد میکند.
نگرانیهای خاص از عواقب حمله آمریکا
حملات به سایتهای هستهای فعال یک «سابقهٔ خطرناک» در سطح جهانی ایجاد میکند، حتی اگر این سایتها راکتورهای قدرت نباشند.
خطر در فوردو، نطنز و اصفهان بیشتر شیمیایی تا رادیولوژیکی است.
ایران بیش از یک هفته هشدار داشت؛ به رصد شدن حرکت کامیونها پیش از بمباران اشاره شد که نشان میدهد مواد ممکن است منتقل شده باشند.
چالش بزرگتر: ایران نیازی به بازسازی کامل فوردو، نطنز یا اصفهان ندارد تا تهدید ایجاد کند؛ حتی یک مرکز غنیسازی مخفی کوچک با بخشی از ذخایر ۶۰٪ موجود برای برنامهٔ تسلیحاتی کافی است.
نابودی تأسیسات، دانش فنی یا سرمایه انسانی را از بین نمیبرد؛ دانشمندان و مهندسان ایرانی قادرند برنامه را در جای دیگر از سر بگیرند.
نتیجهگیری
حملات به فوردو، نطنز و اصفهان احتمالاً برجستهترین تأسیسات غنیسازی و تولید ایران را از کار انداخت.
ذخایر مواد ممکن است هنوز وجود داشته باشند (قبل از حملات منتقل شده).
دانش فنی همچنان دست نخورده است.
ایران همیشه میتواند برنامهٔ مخفی و کوچک ایجاد کند که همچنان تهدیدآمیز باشد. بنابراین، اگرچه حملات ایران را از نظر تاکتیکی به عقب انداخت، اما پتانسیل هستهای آن را از بین نبرد.