| کد مطلب: ۴۴۳۴۸

غــزه غـذا نــدارد/نگاهی به تاریخچه استفاده ازگرسنگی به عنوان ابزار جنگی

چشمان گودرفته و پوستِ چسبیده به استخوان کودکان غزه، روایتی از یک قحطی یا کمبود ناشی از شرایط جنگی نیست؛ تصویر عریان یک سلاح است

غــزه غـذا نــدارد/نگاهی به تاریخچه استفاده ازگرسنگی به عنوان ابزار جنگی

چشمان گودرفته و پوستِ چسبیده به استخوان کودکان غزه، روایتی از یک قحطی یا کمبود ناشی از  شرایط جنگی نیست؛ تصویر عریان یک سلاح است؛ سلاحی که گرچه تاریخ، فهرست تاریکی از نمونه‌هایش را از اوکراینِ استالین تا بیافرا به یاد دارد، اما روش‌شناسی، مقیاس و هدفمندی سیستماتیک بحران امروز غزه، تنها یک پیشینه را تداعی می‌کند: «طرح گرسنگی» نازی‌ها.

برای نزدیک به دو سال، شهروندان غزه در بمباران‌های هوایی، حملات تانک‌ها یا شلیک مستقیم سربازان اسرائیلی کشته می‌شدند. در ماه‌های اخیر اما بسیاری از ساکنان غزه، مرگی آرام‌تر و البته دردناک‌تر را تجربه می‌کنند؛ آن‌ها از گرسنگی و نداشتن آب و غذا می‌میرند. جست‌وجو برای غذا هم به اندازه عدم دسترسی به غذا مرگبار است. به گفته سازمان ملل متحد، در ماه‌های گذشته بیش از ۱۰۰۰ نفر از ساکنان غزه در تلاش برای دستیابی به غذا هدف گلوله‌های سربازان اسرا‌ئیلی قرار گرفته و کشته شدند.

AFP1 copy

طرح مرگبار

قحطی و گرسنگی در غزه امر جدیدی نیست. این باریکه طی دو دهه گذشته تحت محاصره و کنترل شدید اسرائیل قرار داشته و هر محموله‌ای تنها با موافقت و صدور مجوز از سوی نیروهای اسرائیلی می‌توانست وارد غزه شود. این موضوع باعث شده بود تا از سال ۲۰۰۷ تا پیش از اکتبر ۲۰۲۳ و آغاز جنگ اخیر، کمبود مواد غذایی بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی در غزه باشد. 

این بار اما ماجرا متفاوت‌تر از محدودیت‌ها و کمبود‌های گذشته است. از بهار ۲۰۲۴، اسرائیل ورود غذا، سوخت و سایر کالاهای اساسی به نوار غزه را به طور کلی ممنوع کرده و در مقاطعی خاص به تعداد کمی از کامیون‌های حامل این کالاها اجازه ورود به غزه را داده  است. مقام‌های ارشد اسرائیلی تأکید داشتند که این اقدام با هدف وادار ساختن حماس به آزادسازی گروگان‌ها صورت می‌گیرد.

این محدودیت، هرچند شرایط بسیار سختی را برای مردم غزه ایجاد کرده بود اما نقش‌آفرینی موثر آژانس‌های امدادی و نهادهای زیر نظر سازمان ملل متحد در توزیع کمک‌های بین‌المللی باعث می‌شد تا سوءتغذیه به پدیده‌ای فراگیر تبدیل نشود. مارس ۲۰۲۵، اسرائیلی‌ها تیر خلاص را به وضعیت انسانی غزه شلیک کردند.

ارتش اسرائیل از روز دوم مارس، از ورود کمک‌های بشردوستانه‌ای که توسط سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای خارجی برای مردم ارسال می‌شدند، به غزه جلوگیری کرد. تبعات انسانی فاجعه‌بار این تصمیم که در کنار آغاز دوباره جنگ و بمباران زندگی را برای مردم غزه بیش از پیش سخت کرده بود، باعث شد تا فشارهای بین‌المللی علیه اسرائیل افزایش یابد و بسیاری از کشورها به این سیاست دولت اسرائیل اعتراض کنند.

همزمان، وضعیت ساکنان غزه روزبه‌روز بدتر می‌شد. اوایل ماه مه، سازمان ملل متحد گزارش داد که کارمندان این سازمان، نمونه‌هایی از سوءتغذیه شدید را در غزه ثبت و مستند کرده‌اند. بر اساس اعلام این سازمان در ماه مه، در میان ساکنان غزه یک نفر از هر ۵ نفر دچار سوءتغذیه است.

دولت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل برای فرار از این انتقادها به دنبال یک راه‌حل بود اما نمی‌خواست بار دیگر اجازه ورود کمک‌های بشردوستانه سازمان‌های بین‌المللی را به غزه صادر کند. دولت اسرائیل بدون ارائه شواهد و مستندات قابل قبول، مدعی بود که کمک‌های بین‌المللی مستقیم به دست حماس می‌رسند و مردم عادی در غزه از آن بی‌بهره می‌مانند؛ ادعایی که توسط نهادهای بین‌المللی تکذیب شده بود.

در نهایت، اسرائیلی‌ها اعلام کردند که مراکز جدیدی را در مناطق تحت کنترل اسرائیل در غزه تأسیس می‌کنند که زیر نظر «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF)  به توزیع غذا و کمک‌ها بپردازند. این بنیاد در کشور سوئیس به ثبت رسیده و مدیر آن جیک وود، از سربازان سابق ارتش آمریکاست.

reuters1 copy

سازمان‌های حقوق بشری و نهادهای بین‌المللی از همان ابتدا مخالف این تصمیم اسرائیل بودند. پیش از آغاز فعالیت GHF، تام فلچر، مدیر امور بشردوستانه سازمان ملل متحد در نشست شورای امنیت پیرامون این بنیاد گفت: «بنیاد بشردوستانه غزه کمک‌رسانی را به مناطقی خاص محدود می‌کند و بسیاری از مناطق را بدون کمک‌رسانی باقی می‌گذارد. این نوع کمک‌رسانی در راستای اهداف سیاسی و نظامی است. این بنیاد، گرسنگی را به ابزاری برای چانه‌زنی و امتیازگیری اسرائیل تبدیل می‌کند. این فقط نمایشی است برای پوشاندن خشونت و آوارگی که بر مردم غزه تحمیل می‌شود.»

در همان زمان کمیته بین‌المللی صلیب سرخ نیز در بیانیه‌ای به این طرح اسرائیل واکنش نشان داد: «مکانیسم پیشنهادی برای کمک به غزه برای ما بسیار نگران‌کننده است و کارشناسان ما معتقدند این مکانیسم اجازه توزیع کمک‌های بشردوستانه را به شکلی که مطابق با اصول انسانی باشد، نمی‌دهد. صلیب سرخ نمی‌تواند در شرایطی که اجازه رعایت معیارهای انسانی را ندارد، در توزیع کمک‌ها همکاری کند.» زمان زیادی طول نکشید که صحت پیش‌بینی این نهادها تأیید شد.

بر اساس گفته‌های شاهدان عینی، در غزه مردم با دو فاجعه همزمان روبه‌رو هستند.از یک رو غذا به اندازه کافی توزیع نمی‌شود و از سوی دیگر کسانی که برای دریافت غذا به مراکز توزیع غذای اسرائیلی – آمریکایی مراجعه می‌کنند، هدف گلوله قرار می‌گیرند.

وضعیت گرسنگی در غزه به اندازه‌ای است که حتی کارکنان نهادهای بین‌المللی و پزشکان هم از گرسنگی در امان نیستند. یکی از نمایندگان سازمان ملل متحد در این باره گفته است: «هرروز صبح، یک سوال تکراری در غزه وجود دارد؛ آیا امروز می‌توانیم غذا بخوریم؟»

عفو بین‌الملل نوشته است: «قتل‌عام در مکان‌های توزیع غذا در غزه، اکنون تقریباً به یک رخداد روزانه تبدیل شده است. تا تاریخ ۲۵ جولای، سازمان ملل تأیید کرده است که بیش از ۱۰۰۰ فلسطینی حین جست‌وجوی غذا کشته شده‌اند؛ ۲۰۱ نفر در مسیرهای کمک‌رسانی و بقیه در نقاط توزیع. هزاران نفر دیگر نیز مجروح شده‌اند. در همین حال، نیروهای اسرائیلی نزدیک به دو میلیون فلسطینی خسته و درمانده را به اجبار آواره کرده‌اند و آخرین دستور آوارگی جمعی در تاریخ ۲۰ جولای صادر شد که فلسطینیان را به کمتر از ۱۲ درصد از مساحت غزه محدود می‌کند.»

برنامه جهانی غذا (WFP) هشدار می‌دهد که شرایط کنونی، ادامه عملیات را غیرممکن می‌سازد. استفاده از گرسنگی دادن به غیرنظامیان به عنوان یک روش جنگی، جنایت جنگی محسوب می‌شود.

به نوشته عفو بین‌الملل، درست در خارج از غزه، در انبارها و حتی در داخل خود غزه هزاران تُن، غذا، آب پاک، تجهیزات پزشکی، وسایل سرپناه و سوخت، دست‌نخورده باقی مانده و سازمان‌های بشردوستانه از دسترسی یا تحویل آن‌ها منع شده‌اند. محدودیت‌ها، تأخیرها و ایجاد تفرقه و چندپارگی توسط دولت اسرائیل تحت محاصره کامل، به آشوب، گرسنگی و مرگ دامن زده است. یک امدادگر که خدمات حمایت روانی-اجتماعی ارائه می‌دهد، از تأثیر ویرانگر این وضعیت بر کودکان می‌گوید: «کودکان به والدین خود می‌گویند که می‌خواهند به بهشت بروند، زیراحداقل در بهشت غذا پیدا می‌شود.»

پزشکان نرخ بی‌سابقه‌ای از سوءتغذیه حاد، به‌ویژه در میان کودکان و سالمندان را گزارش می‌دهند. بیماری‌هایی مانند اسهال حاد در حال گسترش است، بازارها خالی هستند، زباله‌ها روی هم انباشته شده‌اند و بزرگسالان در خیابان‌ها از شدت گرسنگی و کم‌آبی از حال می‌روند. میانگین توزیع کمک در غزه تنها ۲۸ کامیون در روز است که برای بیش از دو میلیون نفر، که بسیاری از آن‌ها هفته‌هاست هیچ کمکی دریافت نکرده‌اند، به هیچ وجه کافی نیست.

روزنامه گاردین در مقاله‌ای که روز ۱۵ ژوئن منتشر کرد، آورده است: «مادر احمد زیدان، نوجوان ۱۲ ساله فلسطینی درست در مقابل او، زمانی که تلاش داشت تا برای خانواده‌اش غذا تهیه کند، گلوله خورد و جان خود را از دست داد. او به یکی از مراکز توزیع غذا رفته بود اما هدف گلوله قرار گرفت.» بر اساس گزارش این روزنامه،  روز یکشنبه ۱ ژوئن بیش از ۳۰ نفر از مردم غزه در تلاش برای دستیابی به غذا برای خانواده‌هایشان کشته شدند. روز دوشنبه ۲ ژوئن، ۳ نفر دیگر در آنجا به قتل رسیدند. مقام‌های محلی تعداد کشته‌شدگان در مسیر رسیدن به مراکز غذا یا در مراکز غذا در روز سه‌شنبه ۳ ژوئن را ۲۷ نفر اعلام می‌کنند.

روز یکشنبه، ۸ ژوئن ۴ نفر کشته شدند. تعداد کشته‌شدگان در روز سه‌شنبه ۱۰ ژوئن ۱۷ نفر و در روز چهارشنبه ۱۱ ژوئن ۶۰ نفر اعلام شد. اسرا ابوقمر، فعال فلسطینی در یادداشتی که در روزنامه گاردین منتشر شد، نوشته است: «در غزه، از آغاز نسل‌کشی، گرسنگی به‌عنوان سلاحی جنگی برای تضعیف و کنترل ما به‌کار گرفته شده است. هنگامی که کمک‌های بشردوستانه ایالات متحده با آماده‌سازی نقاط توزیع برای تأمین مواد غذایی برای مردم غزه آغاز شد، روزنه‌ای از امید پدید آمد که شاید این گرسنگی سرانجام تسکین یابد. اما اکنون هیچ امیدی باقی نمانده است.

این نقاط توزیع به تله‌های مرگ تبدیل شده‌اند.» کاربران فلسطینی در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند که در این مراکز «هیچ چیز به جز مرگ» توزیع نمی‌شود. ثمین الخیطان، سخنگوی دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، گفت: «از زمان شروع کار بنیاد بشردوستانه غزه در ۲۷ ماه مه، ارتش اسرائیل فلسطینی‌‌هایی را که سعی در رسیدن به نقاط توزیع غذا داشتند، بمباران و گلوله‌‌باران کرده‌اند که منجر به کشته شدن تعداد زیادی شده است.» به گفته او سازمان ملل بیشتر موارد این کشته‌شدگان را بررسی و تائید کرده است. الخیطان گفت: «مکانیسم کمک‌‌های بشردوستانه نظامی اسرائیل با استانداردهای بین‌المللی توزیع کمک‌‌ها مغایرت دارد.

این امر جمعیت غیرنظامی را به خطر می‌‌اندازد و به وضعیت فاجعه‌بار انسانی در غزه دامن می‌زند.» روز گذشته نیز، سازمان پزشکان بدون مرز اعلام کرد که جنایات در مراکز توزیع کمک‌های بشردوستانه در غزه همچنان ادامه دارد. این سازمان اضافه کرد: «مراکز مذکور وابسته به تل‌آویو و آمریکا هستند و پروژه آنها برای توزیع کمک در غزه عمداً کرامت فلسطینی‌ها را خدشه‌دار می‌کند.» بر اساس اعلام سازمان پزشکان بدون مرز، باید به یک سازوکار مبتنی بر مبانی انسانی و هماهنگ با سازمان ملل در راستای توزیع کمک‌های انسانی در غزه بازگشت.

سربازان اسرائیلی مستقر در غزه می‌گویند که طی ماه گذشته ارتش اسرائیل عامدانه به غیرنظامیانی که در نزدیکی مراکز توزیع غذا قرار داشتند، تیراندازی می‌کرد. روزنامه هاآرتص، روز جمعه، ۲۷ ژوئن، در گزارشی نوشت: «گفت‌وگوها با سربازان و افسران حاضر نشان می‌دهد فرماندهان آن‌ها دستور داده بودند که به تجمع‌کنندگان در صف غذا تیراندازی و آن‌ها را متفرق کنند. درحالی‌که هیچ تهدیدی از جانب آن‌ها متوجه سربازان اسرائیلی نبود.»

یکی از سربازان اسرائیلی در این باره گفته است این «فروپاشی کامل شعارهای اخلاقی ارتش اسرائیل در غزه» بود: «این یک مرکز کشتار بود. جایی که من مستقر بودم، دست کم ۵ نفر هرروز کشته می‌شدند. به آن‌ها مانند نیروهای متخاصم نگاه می‌شد. نه هشدار، نه گاز اشک‌آور و نه هیچ چیزی در کار نبود. مستقیماً به آن‌ها تیراندازی می‌شد. روش ارتباطی ما با آن‌ها تیراندازی بود.»

این سرباز روایت می‌کند: «ارتش اجازه نداده که افکار عمومی ویدئوهای این حوادث را ببینند. از نگاه آن‌ها، بنیاد بشردوستانه غزه کارایی خوبی داشته چراکه جلوی فروپاشی مشروعیت بین‌المللی ارتش اسرائیل را گرفته است.» وضعیت انسانی در غزه به اندازه‌ای وحشتناک بوده که جدی‌ترین حامیان اسرائیل در جهان هم  آن را محکوم کرده‌اند.

وزیران امور خارجه بیش از بیست کشور از جمله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و کانادا گفته‌اند جنگ اسرائیل در غزه «باید همین حالا پایان یابد» و هشدار داده‌اند که رنج و درد به مرحله بی‌سابقه‌ای از شدت و وخامت رسیده است. این کشورها هفته گذشته در بیانیه مشترکی اعلام کردند که آماده‌اند اقدامات بیشتری برای کمک به دستیابی به «آتش‌بس فوری، بدون قید و شرط و دائمی» انجام دهند.

آن‌ها همچنین گروه بحث‌برانگیز تحت حمایت آمریکا که اسرائیل برای رساندن کمک از آن استفاده می‌کند، یعنی «بنیاد بشردوستانه غزه» را محکوم کردند. وزرای خارجه این کشورها گفته‌اند که این گروه «خطرناک» است و منجر به «کشتار غیرانسانی غیرنظامیان»، از جمله کودکانی می‌شود که در تلاش برای تأمین نیازهای اولیه خود از جمله آب و غذا هستند.

قصد نسل‌کشی

ماجرا صرفا به اقدامات و جنایت‌های ارتش اسرائیل محدود نمی‌شود. سیاستی مشخص برای نسل‌کشی فلسطینیان و پاکسازی قومی آن‌ها وجود دارد و نشانه‌هایی از وجود چنین سیاستی بارها در اظهارات عمومی مقام‌های اسرائیلی آشکار شده است. در بحبوحه گرسنگی فزاینده در نوار غزه، یک وزیر دولت اسرائیل روز پنجشنبه گفت که اسرائیل هیچ وظیفه‌ای برای کاهش گرسنگی در این منطقه ندارد و به دنبال اخراج جمعیت آن است.

آمیخای الیاهو، یک قانون‌گذار راست افراطی که ریاست وزارت میراث اسرائیل را بر عهده دارد، در یک مصاحبه رادیویی گفت: «هیچ ملتی به دشمنانش غذا نمی‌دهد». او افزود: «نه بریتانیایی‌ها به نازی‌ها غذا دادند، نه آمریکایی‌ها به ژاپنی‌ها، و نه روس‌ها اکنون به اوکراینی‌ها غذا می‌دهند.» او در پایان گفت که دولت «با شتاب به سوی نابودی غزه پیش می‌رود» و همزمان در حال «بیرون راندن جمعیتی است که مردم خود را بر اساس ایده‌های «نبرد من» آموزش داده است.»

پیش از این نیز اظهاراتی با ادبیات نسل‌کشی و تنبیه جمعی از سوی مقام‌های ارشد اسرائیلی مطرح شده بود. اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهور اسرائیل، در مورد حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس گفت که «بی‌اطلاعی یا عدم دخالت غیرنظامیان» نادرست است، زیرا غیرنظامیان «می‌توانستند علیه حماس قیام کنند.» یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق، از جنگ با «حیوانات انسان‌نما» سخن گفت. خود نتانیاهو از اصطلاح «عمالیق» برای مردم غزه استفاده کرد که در کتاب مقدس گفته می‌شود فرمان به کشتن تمام «مردان و زنان، کودکان و نوزادان و پیرمردان و پیرزنان آنان» داده شده است.

این موارد در کنار اظهارنظرها و سیاست‌هایی که از انتقال ساکنان غزه به سایر کشورها صحبت می‌کنند، نشانه آشکاری از وجود نیت نسل‌کشی و پاکسازی قومی است.

استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح در تاریخ مدرن

در گذشته، گرسنگی دادن به دشمن به عنوان یک روش مشروع جنگی پذیرفته شده بود. این امر به وضوح در اسناد اولیه حقوق جنگ مدرن دیده می‌شود. برای مثال، «کد لیبر» سال ۱۸۶۳، که یک سند بنیادین در حقوق جنگ مدرن به شمار می‌رود، به صراحت اجازه می‌داد که جمعیت دشمن، چه «مسلح یا غیرمسلح»، برای تسریع در تسلیم شدنشان گرسنگی داده شوند.

کد لیبر (Lieber Code) یا دستورالعمل‌های عمومی شماره ۱۰۰ برای ارتش ایالات متحده، مجموعه‌ای از قوانین و مقررات بود که در طول جنگ داخلی آمریکا توسط ارتش اتحادیه به کار گرفته شد. ماده ۱۷ این دستورالعمل بیان می‌داشت: «جنگ تنها با اسلحه پیش نمی‌رود. قانونی است که متخاصم دشمن، مسلح یا غیرمسلح، را گرسنگی داد تا به تسلیم سریع‌تر دشمن منجر شود».

نگاه اخلاقی به این موضوع، پس از جنگ جهانی اول شروع به تغییر کرد، جنگی که در آن محاصره‌های متفقین باعث گرسنگی گسترده غیرنظامیان شد. در سال ۱۹۱۹، گزارشی از سوی کمیسیون مسئولیت نویسندگان جنگ، «گرسنگی‌دهی عمدی به غیرنظامیان» را به عنوان عملی «برخلاف رسوم جنگ و قوانین بشریت» بر شمرد. هرچند این موضوع جنبه اجرایی و قانونی نداشت اما اولین شناسایی بین‌المللی گرسنگی دادن به عنوان یک جنایت جنگی به شمار می‌رفت.

در دادگاه‌های نورنبرگ پس از جنگ جهانی دوم، فرماندهان آلمانی مانند فیلد مارشال فون لیب (برای محاصره لنینگراد) از اتهامات مربوط به گرسنگی‌دهی تبرئه شدند، زیرا دادگاه دریافت که «هیچ ممنوعیتی در مقررات لاهه برای استفاده از گرسنگی به عنوان یک سلاح جنگی وجود ندارد». این تبرئه یک شکاف قانونی مهم را که حتی پس از وحشت جنگ جهانی دوم وجود داشت، برجسته کرد.

توسعه یک ممنوعیت روشن به دلیل منافع استراتژیک قدرت‌های بزرگ با موانع جدی روبرو شد. در طول تدوین کنوانسیون‌های ژنو در سال ۱۹۴۹، بلوک ناتو که مایل بود گزینه استراتژیک محاصره را علیه اتحاد جماهیر شوروی حفظ کند، مفادی را که می‌توانست ممنوعیت را تقویت کند، «تضعیف کرد». متن نهایی، ضمن اعمال برخی محدودیت‌ها، «در اصل، قانونی بودن گرسنگی به عنوان یک سلاح جنگی را پذیرفت».

نقطه عطف در این زمینه با پروتکل‌های الحاقی سال ۱۹۷۷ به کنوانسیون‌های ژنو رقم خورد. ماده ۵۴ پروتکل الحاقی اول (برای درگیری‌های مسلحانه بین‌المللی) و ماده ۱۴ پروتکل الحاقی دوم (برای درگیری‌های مسلحانه غیربین‌المللی) به صراحت استفاده از گرسنگی‌ دادن به جمعیت غیرنظامی را به عنوان یک روش جنگی ممنوع می‌کنند.

اساسنامه رم نیز «استفاده عمدی از گرسنگی‌ دادن به غیرنظامیان به عنوان یک روش جنگی از طریق محروم کردن آن‌ها از اشیاء ضروری برای بقایشان، از جمله ممانعت عمدی از ارسال کمک‌های امدادی» را به عنوان یک جنایت جنگی تعریف می‌کند.

در طول قرن بیستم، نمونه‌های قابل توجهی از استفاده از گرسنگی دادن به عنوان سلاح جنگی دیده می‌شود. در اوایل دهه ۱۹۳۰، رهبر شوروی، ژوزف استالین، به دنبال درهم شکستن ناسیونالیسم اوکراینی و مقاومت در برابر سیاست اشتراکی‌سازی کشاورزی خود بود. اوکراین، با تاریخچه جنبش‌های استقلال‌طلبانه و هویتی که ریشه در دهقانانش داشت، به عنوان تهدیدی برای وحدت شوروی تلقی می‌شد. استالین در نامه‌ای به همکارش کاگانوویچ نوشت: «اگر اکنون برای بهبود وضعیت در اوکراین تلاش نکنیم، ممکن است اوکراین را از دست بدهیم».

در آن زمان، دولت تمام مزارع خصوصی را مصادره کرد و سهمیه‌های تحویل غلات غیرممکن و بالایی را تحمیل کرد، در حالی که می‌دانست این سهمیه‌ها قابل تحقق نیستند. نیروهای ویژه اتحاد جماهیر شوروی خانه به خانه می‌رفتند و نه تنها غلات، بلکه تمام مواد غذایی، از جمله سیب‌زمینی، سبزیجات و بذر را مصادره می‌کردند و دهقانان را با هیچ چیز رها می‌کردند. قانون «پنج خوشه غله» برداشتن هرگونه محصول از مزارع اشتراکی را مستوجب مجازات اعدام می‌کرد.

رژیم شوروی مرزهای اوکراین را بست تا از فرار دهقانان گرسنه جلوگیری کند. یک سیستم گذرنامه داخلی معرفی شد که به کشاورزان داده نمی‌شد. روستاها و مناطق کامل در «لیست‌های سیاه» قرار گرفتند، توسط نیروها محاصره شدند و از تمام تدارکات محروم شدند، که آن‌ها را به مرگ محکوم می‌کرد. این جنایت در تاریخ به نام «هولومودور» شناخته می‌شود.

یک نمونه تاریخی دیگر، طرح گرسنگی آلمان نازی طرح گرسنگی (به آلمانی: Hunger plan) یکی از سیاست‌های جنایتکارانه و سیستماتیک آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم بود که با هدف تأمین مواد غذایی برای ارتش و مردم آلمان از طریق غارت منابع کشاورزی سرزمین‌های اشغالی در اروپای شرقی، به ویژه اتحاد جماهیر شوروی، طراحی و اجرا شد. این طرح در واقع یک برنامه از پیش طراحی‌شده برای ایجاد قحطی و گرسنگی گسترده در میان جمعیت اسلاو بود که نازی‌ها آنها را از نظر نژادی «پست» می‌دانستند. 

این طرح بخشی از ایدئولوژی نژادپرستانه نازی‌ها بود. با از بین بردن میلیون‌ها نفر از طریق گرسنگی، زمینه برای اسکان آلمانی‌ها در مناطق اشغالی شرق فراهم می‌شد. همچنین گرسنگی به عنوان یک سلاح جنگی برای درهم شکستن مقاومت و اراده مردم در مناطق اشغالی به کار گرفته می‌شد. طرح گرسنگی به مرگ میلیون‌ها غیرنظامی در اتحاد جماهیر شوروی و لهستان منجر شد. محاصره لنینگراد بارزترین و وحشتناک‌ترین نمونه اجرای این طرح بود که در آن بیش از یک میلیون نفر تنها بر اثر گرسنگی جان باختند.

فهرست تاریخ استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح به این موارد ختم نمی‌شود. در جنگ داخلی نیجریه (۱۹۶۷-۱۹۷۰)، دولت نیجریه با ایجاد محاصره کامل علیه ایالت جدایی‌طلب بیافرا، قحطی گسترده‌ای را به راه انداخت که به مرگ بیش از یک میلیون نفر، عمدتاً از قوم ایگبو، منجر شد. تصاویر کودکان گرسنه بیافرا، وجدان جهانی را تکان داد و این فاجعه را به نمادی از کاربرد بی‌رحمانه گرسنگی علیه غیرنظامیان تبدیل کرد. در دهه‌های بعد، این تاکتیک مرگبار بارها تکرار شد. در جنگ داخلی سودان و بعدها در سودان جنوبی، طرف‌های درگیر به طور مکرر از دسترسی به کمک‌های بشردوستانه به عنوان ابزار چانه‌زنی استفاده کرده و با غارت منابع غذایی، قحطی‌های محلی ایجاد کردند.

قرن بیست و یکم نیز شاهد تداوم این جنایت جنگی بوده است. در یمن، محاصره اعمال‌شده توسط ائتلاف به رهبری عربستان، میلیون‌ها نفر را در آستانه قحطی قرار داد. اخیراً نیز در جنگ تیگرای اتیوپی، نیروهای دولتی متهم به محاصره و نابودی سیستماتیک منابع غذایی برای درهم شکستن مقاومت شدند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که با وجود قوانین بین‌المللی صریح، گرسنگی همچنان یک سلاح ارزان، مؤثر و ویرانگر در منازعات مدرن باقی مانده است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
آخرین اخبار